اخرین به روز رسانی:

ژانویهٔ ۲۸, ۲۰۲۵

دولت روحانی و مسئله‌ی حق تحصیل/ علی عجمی

daneshjoo_setarehdar03بعد از اعلام نتایج کنکور سراسری دانشگاه‌های ایران، علنی شدن این موضوع که تعدادی از شرکت کنندگان به دلایل غیرآموزشی از راهیابی به دانشگاه بازمانده‌اند، باعث شد تا دوباره بحث محرومیت‌های آموزشی و تبعیض تحصیلی و چگونگی برخورد با مقوله‌ی حق تحصیل در ایران پررنگ شود. این اولین بار نبود که کسانی در ایران علیرغم صلاحیت فنی به دلایل غیرآموزشی از تحصیل منع می‌شدند ولی چیزی که این موضوع را این بار مهم تر از همیشه می‌کرد، این واقعیت بود که این بار این اتفاقات در وزارت علوم دولتی اتفاق می‌افتاد که با پشتیبانی اکثریت جامعه‌ی مدنی و با وعده‌ی صریح یا تلویحی حل همین مشکلات توانسته بود پیروز میدان انتخابات شود و بسیاری انتظار داشتند با مقوله‌ی محرومیت و تبعیض تحصیلی به گونه‌ای دیگر برخورد شود.

این نوشتار در پی بررسی مفصل کارنامه‌ی دولت روحانی در مواجهه با تبعیض و محرومیت‌های تحصیلی نیست و فقط  قصد دارد نگاهی  اجمالی و کلی به رویکرد و میزان شکست و موفقیت آن در رفع محرومیت‌های تحصیلی داشته باشد.

بحث تبعیض تحصیلی به عنوان مسئله‌ای دراز دامن، به چند ریشه تقسیم می شود:

۱- محرومیت از تحصیل به دلایل دینی و مذهبی، که نمونه‌ی شاخص آن بهاییان هستند

۲- تبعیض تحصیلی به دلایل جنسیتی با کاهش ظرفیت پذیرش دختران و تبعیض به نفع آقایان در دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی

۳- محرومیت آموزشی و تبعیض نسبت به اتباع خارجی

۴- محرومیت از تحصیل به دلایل سیاسی و داشتن نگاه انتقادی و یا اعتراض علیه حکومت و دانشجویان ستاره دار

این مطلب قصد دارد عملکرد وزارت علوم دولت روحانی را در هرکدام از این زمینه ها خیلی کوتاه بررسی کند؛ با این پیش فرض که به ادعای این دولت و حامیانش خود مسبب هیچ کدام از این تبعیض‌ها نبوده و آن‌ها را از گذشته به ارث برده و این دولت در واقع عزم  حل این مشکلات را دارد.

 ۱- تبعیض تحصیلی علیه پیروان سایر ادیان و مذاهب در رشته‌ها یا مقاطع خاص وجود داشته و یا مذاهبی که در ایران به رسمیت شناخته نمی شوند مثل دروایش و اهل حق و علی اللهی و امثالهم، ولی مشخصاً بحث محرومیت از تحصیل به دلیل مذهب بهایی، بر می‌گردد به مصوبه‌ای از شورای عالی انقلاب فرهنگی با این مضمون که تمام بهاییان از تحصیل در دانشگاه‌های ایران محروم هستند و کسی که رسماً بهایی است حق ورود به دانشگاه را ندارد و در صورت ورود هم به محض علم به بهایی بودن باید اخراج شود. البته این مصوبه هیچ گاه منتشر نشده است ولی در مقاطع و مراجع مختلف علت محرومیت بهاییان را وجود چنین مصوبه‌ای عنوان کرده اند.

Shadan-Shirazi
شادان شیرازی-دانشجوی محروم از تحصیل بهایی

حکومت ایران حتی مانع ادامه کار دانشگاه خودگردان بهایی‌ها شد و با بازداشت و محکومیت اساتید و مسئولین دانشگاه به نحوی نشان داد که اساساً آن‌ها حق تحصیل ندارند و نه حتی صرفاً تحصیل در دانشگاه‌های دولتی و حکومتی.

کارنامه‌ی دولت روحانی در زمینه‌ی حق تحصیل بهاییان هیچ پیشرفتی نداشته است، علی‌رغم کمپین‌ها و نامه‌های مختلف فعالین مدنی امسال باز هم بهاییان نتوانستند به دانشگاه راه پیدا کنند و ممانعت از انتخاب رشته‌ی شادان شیرازی، رتبه ی ۱۱۳ کنکور ریاضی سروصدای زیادی را هم به پا کرد. این در حالی بود که شادان توانسته بود از سد ثبت نام کنکور نیز بگذرد و رد شدن در مرحله‌ی انتخاب رشته، نشان می‌داد که نگاه به مقوله‌ی تحصیل بهاییان هنوز نگاهی امنیتی است و فعلاً از دولت روحانی نیز کاری در این زمینه برنمی آید.

۲- در زمینه‌ی تبعیض‌های جنسیتی در امر آموزش، امسال هم تفکیک و سهمیه بندی رشته‌ها به نفع پسران ادامه داشت، به موازات آن کمپین‌های تبلیغاتی شدید تندروها در نکوهش تحصیل و کار کردن زنان سروصدای بیش‌تری پیدا کرد. دولت روحانی در مقاطع مختلف به مقابله با این موج های تبلیغاتی هم برخاست ولی عملاً تبعیض آموزشی و سهمیه بندی رشته‌های دانشگاهی به زیان دختران ادامه پیدا کرد.

 ۳- در زمینه‌ی محرومیت تحصیلی اتباع خارجی دولت روحانی تلاش کرد با حذف شهریه‌ی اتباع خارجی در مدارس نسبت به حل این معضل اقدام کند، این حرکت به عنوان اولین گام می‌توانست قابل قبول باشد اگرچه هنوز راه زیادی تا حل نهایی تحصیل اتباع خارجی باقی مانده است.(1)

۴- محرومیت از تحصیل در دانشگاه‌ها به دلایل سیاسی از جنجالی ترین و خبرسازترین شکل محرومیت تحصیلی بوده است؛ چرا که هیچ گاه پس از انقلاب فرهنگی مشخص نشد که دانشجویان محروم شده به استناد کدام قانون و مصوبه از تحصیل محروم می‌شوند. با این‌که محرومیت به دلیل نگاه سیاسی هم عمری به اندازه‌ی جمهوری اسلامی دارد ولی مسئله‌ای بوده است که در ادوار مختلف دولت‌ها، شدت و ضعف آن تغییر می کرد و بستگی به میزان راست کیشی دولت مستقر و رویکردهای وزارت علوم و هماهنگی‌های آن با وزارت اطلاعات داشته است. در ایران مشخصاً پس از عروج دولت احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴، پدیده‌ی محرومیت به دلیل فعالیت‌های سیاسی شدت بیش‌تری گرفت.

برای اولین بار در مهرماه سال  ۱۳۸۵ اصطلاح “دانشجویان ستاره‌دار” بر سر زبان‌ها افتاد و در رسانه‌های مختلف خبرساز شد. ماجرا از این قرار بود که از تحصیل تعدادی از دانشجویان در مقاطع تکمیلی ممانعت شده بود و پس از پیگیری‌ها به آن‌ها گفته بودند که به دلیل فعالیت‌های سیاسی ستاره دار شده‌اند و نمی‌توانند وارد دانشگاه شوند. این پروژه علی القاعده باید طی هماهنگی وزارت علوم و وزارت اطلاعات انجام شده باشد. مقامات مختلف حکومتی وجود دانشجویان ستاره دار را تکذیب کردند و احمدی نژاد به تمسخر آن‌ها را ستوان نامید. این مسئله‌ی دانشجویان در طول چهار سال اول دولت احمدی نژاد ادامه داشت و دانشجویان به شیوه‌های مختلف در دفاع از حق تحصیل سازماندهی و اعتراض کردند تا جایی که در انتخابات سال ۱۳۸۸ حل مسئله‌ی محرومیت‌های تحصیلی و دانشجویان ستاره دار تبدیل به یکی از شعارهای رقبای احمدی نژاد شد که  با کودتای انتخاباتی ۸۸ این محرومیت‌ها اوج گرفت و بیش‌تر و بیش‌تر شد و دانشجویان زیادی زندانی و اخراج شدند؛ از جمله خودِ فعالین دفاع از حق تحصیل.

با رفتن احمدی نژاد و انتخاب حسن روحانی، رئیس جمهور میانه رو در انتخابات 1392، امیدها برای حل مسئله‌ی دانشجویان ستاره دار افزایش یافت. در چندین مورد دانشجویان توانستند به دانشگاه برگردند و حامیان دولت کار رسانه‌ای و تبلیغاتی فراوانی هم حول آن انجام دادند، ولی مهرماه امسال با اعلام نتایج کنکور بود که مشخص شد فقط مشکل تعداد کمی از محرومین از تحصیل، که عموماً از دایره ی نزدیک به اصلاح طلبان  بودند، رفع شده و بخش بزرگی از محرومیت‌ها هنوز به قوت خود باقی است و عمده‌ی کسانی که در جریان جنبش سبز بازداشت و محکوم و از دانشگاه اخراج شده بودند نتوانسته‌اند به دانشگاه برگردند.

به نظر می‌رسد نگاه نهادهای ذیربط در این زمینه کاملاً موردی و با بررسی تک به تک است و از قانون عام و کلی در این زمینه تبعیت نمی کند و نمی توان با بررسی کسانی که بازگشته‌اند و کسانی که هم‌چنان محروم از تحصیل‌اند، یک الگوی کلی مشخص کرد؛ مگر الگوی قدیمی دوری و نزدیکی به دایره ی قدرت و میزان خودی و غیرخودی بودن.

هم چنین زمینه‌ی بازگشت دانشجویانی که محکومیتشان مشمول عفو بخشودگی شده است مسیر آسان تری دارد و چند نفر موفق شده‌اند از  این طریق به دانشگاه برگردند.

ظاهراً دولت روحانی تا حدودی مایل به حل این مشکل است و حتی یکی از اتهامات وزیر علومِ روحانی در حین استیضاح این بود که دانشجویان ستاره دار و به تعبیر تندروها “فتنه گر” را دوباره وارد دانشگاه کرده است ولی چیزی که با قطعیت می‌توان گفت این است که پدیده‌ی محرومیت از تحصیل و دانشجویان ستاره دار هم‌چنان در دولت روحانی هم وجود دارد و این که آیا این مسئله در چارچوب قدرت و اختیارات دولت هست یا خیر، بحث دیگری است که مجال مفصل‌تری می‌طلبد.

منابع:
1- عجمی، علی، نگاهی به حذف شهریه تحصیلی دانش آموزان غیر ایرانی، ماهنامه‌ی خط صلح، شماره‌ی 40، شهریورماه 1393، صفحه‌ی 27
توسط: علی عجمی
سپتامبر 26, 2014

برچسب ها

ماهنامه شماره ۴۱