اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۲۴, ۲۰۲۴

سگ‌های بی‌صاحب، حتی از نظر قانونی/ علیرضا گودرزی

صحبت را با یک تقسیم‌بندی آغاز کنیم: حیوانات یا با ما انسان‌ها زندگی می‌کنند –مثل «گربه‌ی من» یا «سگِ گله»—، یا وحشی هستند و در طبیعت. دسته‌ی اول غالباً با سازوکار انتخاب مصنوعی به‌شکلی تطور یافته‌اند که برای زندگی مسالمت‌آمیز با انسان سازگار شوند و معمولاً بهره‌ای هم از این زیست مشترک به انسان برسانند. رفتار و ریخت گوسفند و خروس و سگ با نیاکانشان که در طبیعت بوده‌اند متفاوت است. در نتیجه، با یک گزاره‌ی کلی می‌توانیم بگوییم که سگ، گربه، مرغ و خروس، گاو و شتر در طبیعت وجود ندارد و مانند گندم اهلی جزئی از آفریده‌های بشر است. این البته در مورد همه‌ی حیواناتی که به‌نحوی با انسان خو گرفته‌اند صادق نیست؛ مانند فیل در هندوستان، یوزهای شکاری دست‌آموز در ایران گذشته و قوش بین اعراب. این حیوانات باید از طبیعت گرفته شوند و دست‌آموز شوند؛ لیکن در مورد سگ این‌طور نیست. با این تفاصیل، حساب حیوانات اهلی با وحشی متفاوت است و نمی‌توان یوز و سگ را در رابطه‌شان با انسان با یک عینک دید. اولی نیازمند حفاظت است تا منقرض نشود و دومی به‌سبب خدماتش هزاران سال در کنار انسان زیسته و از سفره انسان‌ها «نان» خورده است.

حال، وضعیت سگ، همدم و همراه و انباز انسان وقتی پیچیده می‌شود که شرایط زیست مشترکشان از وضعی که هزاران سال داشته‌اند، فاصله می‌گیرد. سگ نگهبان و گله و شکار در جامعه‌ی کشاورزی و شبانی جایگاهی داشته (و هنوز دارد) متفاوت از جایگاهی که سگ صرفاً همدم در زندگی شهری مدرن دارد. دومی غذای خشک می‌خورد و روزها در پارک قدم می‌زند و شامپو، داروی تقویتی، قلاده‌ی رنگارنگ و حتی پیراهن پشمی برایش تولید می‌شود. برای این دو هم باید دو عینک جداگانه داشت. سگ در جامعه‌ی شهری باید با ابزار کنترلی تردد کند و مدفوعش را صاحبش جمع کند. این یک حوزه است که باید در مقررات شهری دیده شود تا از اصطکاک میان شهروندان کاسته شود. بعضی ممکن است نسبت به سگ نوعی ترس مرضی و یا ملاحظه‌ی عقیدتی داشته باشند که موجه است و سگ نباید به آن‌ها نزدیک شود. در عین حال، همه‌ی شهروندان نباید هزینه‌ی جمع‌آوری مدفوع سگ از سطح شهر را متحمل شوند. از سوی دیگر، صاحب سگ نیز حق دارد از فضای شهری آزادانه و با همدم خود بهره ببرد و محدودیتی جز آن‌چه برای زیست مدنی لازم است بار او نشود.

مشکل دیگر زمانی اتفاق می‌افتد که جمعیتی از سگ‌ها به دلایل مختلف از زیست کنار انسان رها شده و به بی‌صاحب، ولگرد، فیرال، محلی یا هر اسمی روی آن بگذاریم تبدیل می‌شود. (۱) چنین سگی دیگر نه دوست انسان است –چون برای بقا باید با هر موجودی حتی انسان رقابت کند—، نه بخشی از طبیعت است –زیرا اساساً در طبیعت نبوده و محصول انتخاب مصنوعی انسان است. سگ فیرال به انسان حمله می‌کند، غذای یوز و پلنگ و دیگر حیوانات وحشی را می‌خورد و از آن‌جا که جایی میان جامعه‌ی انسانی و حیات وحش زندگی می‌کند رابط امراض مشترک است که میان محیط زیست انسانی و طبیعی مبادله شود. این زیست برزخی وحشی اسبق و اهلی سابق را هم دشمن حیات وحش می‌کند و هم دشمن اهلی‌کنندگانش. راه حل هم نه شکنجه است و نه غذادادن؛ زیرا این روح برزخی را نمی‌توان از این بزرخ خلاص کرد، مگر با عودت آن به محیط زیست انسانی، عقیم‌سازی یا اوتانازی.

لایحه‌ای که توسط هیات دولت در سال ۱۴۰۰ به مجلس رفته بود هم در برزخ تقنین قرار گرفته است. لازم به ذکر است که سگ در شمار حیوانات حفاظت‌شده هم نیست. قانونگذار هم آن را بی‌صاحب رها کرده و کسانی آن را شکنجه می‌کنند و احضارکنندگان ارواح برایش سفره می‌چینند؛ اولی ضدانسانی است و دومی ضد محیط زیستی. نه قانونی برای ممانعت از این‌ها وجود دارد، نه آگاهی‌بخشی صورت می‌گیرد و نه چشم‌اندازی به هیچ‌کدام سر راه ما است. هر از گاه خبر می‌آید که به انسان حمله کرده‌اند و یا در حتی مناطق حفاظت‌شده در قالب گله‌های پرتعداد مشاهده شده‌اند.

از دولت که نا امیدم. شاید بتوانم خواهش خود را از جامعه‌ی مدنی بگویم که به هر شکلی می‌توانند با آحاد جامعه حرف بزنند. سگ نه اهریمن است که زجرکشش کنند، نه قدیس است که برایش مائده ببرند. تا زمانی که وضعیت برزخی این موجودات روشن نشده، شاید بهتر باشد که به حال خود رها شوند.

 

پانوشت:
۱- برای اطلاعات بیش‌تر ر.ک به: گودرزی، علیرضا، معمای حل‌نشدنی سگ‌های بی‌صاحب، خبرآنلاین، ۵ مردادماه ۱۴۰۰.
توسط: علیرضا گودرزی
نوامبر 21, 2024

برچسب ها

حقوق حیوانات حیوان آزاری حیوانات اهلی حیوانات وحشی خط صلح خط صلح 163 سگ بی صاحب سگ نگهبان سگ های خیابانی سگ های ولگرد علیرضا گودرزی غذارسانی ماهنامه خط صلح یوزپلنگ