اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۲۴, ۲۰۲۴

مد، یونیفورم‌ و هنر هویت‌یابی؛ از مانتو جلوباز تا گلیتر/ مهرناز رزاقی

پوشش و مد، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین جلوه‌های فرهنگ مادی، همواره نقش مهمی در ساختار اجتماعی و فردی جوامع ایفا کرده است. در ایران، از گذشته تا به امروز، مد و پوشش تنها به‌عنوان ابزاری برای پوشاندن بدن یا نمایش وضعیت اجتماعی افراد نبوده‌، بلکه به یکی از ارکان اصلی نمایش هویت‌های فردی و گروهی تبدیل شده‌اند. مد، دیگر تنها به‌ انتخاب‌های زیبایی‌شناسانه محدود نمی‌شود، بلکه به‌مثابه یک ابزار فرهنگی، اجتماعی و حتی روانشناختی در فرایند شکل‌دهی به هویت‌ها و بازتعریف مرزهای فردی و جمعی عمل می‌کند. از سوی دیگر، تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد که پوشش‌، به‌ویژه یونیفورم‌ها، در طول زمان، به ابزاری برای همسان‌سازی افراد و گروه‌ها تبدیل شده‌اند. از زمانی‌که یونیفورم‌ها در نهادهای آموزشی و دولتی برای ایجاد نظم اجتماعی و نشان‌دادن تمایز میان اقشار مختلف جامعه طراحی شدند، تا دوره‌هایی که این یونیفورم‌ها نمادی از هویت‌های خاص مذهبی و فرهنگی بودند، مفهوم یونیفورم همواره در حال تحول بوده است.

این نوشتار، به ارتباط میان مد، پوشش‌های خاص و یونیفورم‌ها در ایران خواهد پرداخت. هدف این است که نشان داده شود چگونه انتخاب‌ پوشش در ایران، از مانتوهای جلوباز تا رنگ‌ها و الگوهای خاص، به ابزارهایی برای ابراز هویت فردی و اجتماعی تبدیل شده‌اند. هم‌چنین، توجه خواهد شد که چگونه یونیفورم‌ها در ایران نه‌تنها به‌عنوان ابزارهایی برای همسان‌سازی اجتماعی، بلکه به‌عنوان نمادهایی از هویت‌سازی فرهنگی و اجتماعی عمل کرده‌اند. با توجه به تغییرات فرهنگی و اجتماعی ایران، مد و یونیفورم‌ها، به بخشی از روندهای پیچیده‌تری تبدیل شده‌اند که در آن‌ها سیاست همسان‌سازی و هویت‌سازی در کنار یکدیگر قرار دارند و به بازتعریف نقش‌ها و مرزهای اجتماعی کمک می‌کنند.

 

یونیفورم‌ها، همسان‌سازی یا هویت‌سازی؟

یونیفورم‌ها، به‌طور طبیعی بخش جدایی‌ناپذیر از جوامع انسانی بوده‌اند، به‌ویژه در جایی‌که هویت گروهی نقش اساسی داشته است. یونیفورم‌ها به‌عنوان نشانه‌ای از تمایز (برای مثال در جوامع مذهبی)، نشانه‌هایی از وضعیت اجتماعی (مانند حکمرانان، اشراف، طبقات اجتماعی، افرادی که در موقعیت‌های قدرت هستند یا تحت سلطه قرار دارند) هم‌چنین به‌عنوان نشانه‌های از عضویت در گروه‌ها (مانند شهروندان، طوایف، احزاب) مورد استفاده قرار گرفته‌اند. در گذشته، یونیفورم تنها انتقال‌دهنده‌ی ویژگی‌هایی مانند فرمانبرداری و سرکوب نبود، بلکه به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل شده بود. یونیفورم، شخصیتی خاص در افراد ایجاد می‌کرد و حضور جمعی قدرتمندی می‌ساخت. این پوشش به ابزاری برای شکل‌دهی به رفتارها –چه جسمی و چه ذهنی— تبدیل می‌شد؛ از جمله، نحوه‌ی حرکت، ایستادن، پرورش حس زیبایی‌شناسی، هم‌چنین القای عادات جدید در زمینه‌های اجتماعی. یونیفورم در تحول جوامع قدیم به جوامع جدید، نقش زیادی داشت و به شکلی پیچیده و گاه جدی، شیوه‌های جدیدی از آداب و رفتار را معرفی می‌کرد که هدف از آن، تمییزدادن گروه‌های خاص از دیگران بود. اما در حقیقت، این تغییرات منجر به شکل‌گیری جامعه‌ای با آداب و رسوم جدید و متفاوت در رفتار و تعاملات اجتماعی می‌شد.

اصلاحات در یونیفورم‌ها به مرور زمان به‌منظور هم‌راستایی حرکت و وضعیت بدن با لباس انجام می‌شد، هم‌چنین بازتاب‌دهنده‌ی حس جدیدی از فضای عمومی، شیوه‌های جدید ارتباطی میان گروه‌های اجتماعی نوظهور و زیبایی‌شناسی‌های مربوط به این تغییرات بود. در این میان، رنگ‌ها به‌طور فزاینده‌ای اهمیت پیدا کردند تا واحدهای مختلف را از هم تمایز دهند و رنگ اصلی که معمولاً سفید، خاکی، آبی یا قرمز بود، را متعادل نمایند. تزئینات و حاشیه‌ها به رنگ‌های مختلفی درآمدند و با وجود این‌که در طول زمان تعداد رنگ‌های مجاز محدودتر شد، اما یک طبقه‌بندی پیچیده از این‌که چه افرادی حق پوشیدن چه رنگ‌ها، پارچه‌ها یا لباس‌هایی را دارند، باقی ماند.

یونیفورم‌ها در ایران، در دوران‌های مختلف تاریخی، نقش‌های گوناگونی در شکل‌دهی به هویت فردی و جمعی ایفا کرده‌اند. از زمان‌های دور تا دوران معاصر، یونیفورم‌ها نه تنها ابزارهایی برای نظم‌دهی اجتماعی و کنترل ظاهر افراد بوده‌اند، بلکه به‌عنوان نمادهایی از هویت‌های جمعی، سیاسی و فرهنگی نیز عمل کرده‌اند. در هر دوره‌ای، طراحی و استفاده از یونیفورم‌ها متناسب با ایدئولوژی حاکم، نیازهای اجتماعی و تغییرات فرهنگی، دستخوش تحولات قابل‌توجهی بوده است. در دوران قاجار و پهلوی، یونیفورم‌ها عمدتاً به‌عنوان ابزارهایی برای همسان‌سازی اجتماعی و فرهنگی طراحی می‌شدند. در این دوره، استفاده از یونیفورم‌ها در نهادهای دولتی و نظامی، به‌ویژه برای ایجاد یک سلسله‌مراتب واضح اجتماعی و نشان دادن وضعیت اجتماعی افراد، اهمیت داشت. این یونیفورم‌ها معمولاً با دقت بالایی طراحی می‌شدند تا قدرت و اقتدار حکومت را بازنمایی کنند و نشان‌دهنده‌ی تمایز میان افراد در موقعیت‌های مختلف باشند. در دوران پهلوی، یونیفورم‌ها نمادی از یک دولت مدرن و تمرکزگرایانه بودند که در تلاش بود تا تمامی اقشار جامعه را تحت کنترل خود قرار دهد و یک هویت ملی یک‌پارچه بسازد. این یونیفورم‌ها، چه در مدارس و چه در نهادهای دولتی و نظامی، به‌طور ضمنی مفهوم همسان‌سازی را القا می‌کردند، به‌طوری که تمامی افراد درون این سیستم باید از معیارهای مشخص و یکسانی پیروی می‌کردند.

اما مفهوم همسان‌سازی، در دوره‌ی پس از انقلاب اسلامی، تغییراتی اساسی یافت. پس از انقلاب ۱۳۵۷، یونیفورم‌ها، در مدارس و دیگر نهادهای عمومی، به ابزاری برای بازنمایی هویت اسلامی و انقلابی تبدیل شدند. در این دوران، یونیفورم‌های مدرسه‌، به‌ویژه برای دختران، با رنگ‌ها و طراحی‌های خاصی به‌منظور تطبیق با اصول جدید فرهنگی و مذهبی تنظیم شدند. استفاده از چادر و حجاب در کنار یونیفورم‌های مدرسه‌ای، نمایانگر تلاش برای بازتعریف هویت ملی و دینی ایرانی بر اساس اصول اسلامی بود. در این دوره، یونیفورم‌ها نه تنها وسیله‌ای برای ایجاد نظم اجتماعی و انضباط فردی، بلکه نماد هویت فرهنگی جدید و بازتعریف‌شده‌ی ایرانی شدند. در این روند، یونیفورم‌ها دیگر تنها ابزارهایی برای همسان‌سازی ظاهر اجتماعی نبودند، بلکه به ابزاری برای ساختن هویت‌های فردی و جمعی جدید تبدیل شدند. یونیفورم‌های مدارس موجب شکل‌گیری حس هویت جمعی می‌شدند که نه‌تنها به معنای وحدت ملی، بلکه به معنای تعلق به یک پروژه‌ی فرهنگی-مذهبی مشترک بودند. در این دوره، یونیفورم‌ها از یک‌سو نشان‌دهنده‌‌ی همسان‌سازی بودند، اما از سوی دیگر به‌عنوان ابزاری برای بیان هویت‌های جدید و فرهنگی خاص ایرانی نیز عمل می‌کردند.

در زمینه‌های دیگر، مانند نهادهای نظامی و دولتی، یونیفورم‌ها هم‌چنان به‌عنوان نماد قدرت و اقتدار مطرح بودند، اما این یونیفورم‌ها به شکلی جدیدتر با رنگ‌ها و جزئیات ویژه‌تری طراحی شدند که در عین حال هویت‌سازی جدیدی را برای افراد در این نهادها به‌وجود می‌آوردند. در این‌جا، یونیفورم‌ها دیگر صرفاً نمایانگر مقام و رتبه‌ی اجتماعی نبودند، بلکه به‌عنوان نمادی از پیوستگی به یک هویت جمعی و فرهنگی خاص ایرانی-اسلامی عمل می‌کردند. در هر دوره‌ای از تاریخ معاصر ایران، یونیفورم‌ها نشان‌دهنده‌ی تحولاتی در سطح فردی و جمعی بوده‌اند که به شکلی پیچیده، همزمان سیاست همسان‌سازی و هویت‌سازی را پیش می‌بردند. این فرایندها نشان می‌دهند که یونیفورم‌ها در ایران، برخلاف آن‌چه که ممکن است ابتدا به‌نظر برسد، تنها ابزاری برای ایجاد نظم و انضباط اجتماعی نبوده‌اند، بلکه ابزاری برای بیان هویت‌ها و ایدئولوژی‌های اجتماعی و سیاسی جدید نیز بوده‌اند.

 

از مانتو جلوباز تا گلیتر

اکنون مد در ایران به یک پدیده‌ی پیچیده‌تر از انتخاب‌های زیبایی‌شناسانه‌ی صرف تبدیل شده است. پوشش دیگر تنها ابزاری برای پوشاندن بدن یا نشان دادن وضعیت اجتماعی نیست، بلکه به زبانی بی‌کلام و قدرت‌مند، برای بیان هویت فردی، بازتعریف نقش‌های جنسیتی و حتی ابراز نارضایتی از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است. در شرایطی که محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی باعث انسداد عرصه‌های زیادی از ابراز عقیده شده است، مد، به حوزه‌ای برای آزادی‌های بی‌صدا تبدیل می‌شود که می‌تواند پیام‌های پیچیده و معنادار اجتماعی، فردی و حتی سیاسی را در خود جای دهد. نسل جوان ایران، با استفاده از پوشش‌های خاص و ترکیب‌های خلاقانه، در تلاش است تا نه تنها هویت فردی خود را بازتعریف کند، بلکه در پی ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز باشد. رنگ‌ها و الگوهای پوشش در این نسل، بیش از پیش، بار معنایی اجتماعی پیدا کرده‌ است. رنگ‌های سیاه و سفید، که گاهی نماد مخالفت با شرایط موجود هستند، یا رنگ‌های زنده و پرانرژی که به شور زندگی و امید اشاره دارند، به‌طور ضمنی مفاهیم عمیقی از وضعیت اجتماعی و تغییرات فرهنگی را به نمایش می‌گذارند. این انتخاب‌های رنگی نه تنها نمایانگر فردیت افراد هستند، بلکه به‌نوعی از همبستگی اجتماعی و اراده‌ی جمعی نیز سخن می‌گویند.

مانتو جلوباز به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین نمادهای تغییرات اجتماعی در ایران، بیش از آن‌که صرفاً به‌عنوان یک انتخاب مد، مطرح باشد، به یک ابزار فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده است. این پوشش، که در تضاد با مدل‌های سنتی و محافظه‌کارانه قرار دارد، به‌عنوان ابزاری برای به چالش کشیدن هنجارهای جنسیتی و اجتماعی عمل می‌کند. طراحی آزادتر و شکسته‌شدن قالب‌های سنتی مانتو، نمایانگر آزادی‌های فردی و نقض نقش‌های جنسیتی تحمیل‌شده در جامعه است. این تغییرات در پوشش، هم‌زمان نقدی است به الگوهای اجتماعی که در طول تاریخ به‌طور مصنوعی بر بدن زنان اعمال شده‌اند. در این راستا، گلیتر (در انگلیسی به معنای زرق و برق است که در فارسی به آن اکلیل می‌گوییم) به‌عنوان یکی‌یگر از عناصر مد، به یک نماد برجسته از آزادی فردی و شور زندگی تبدیل شده است. زمانی‌که گلیتر تنها در جشن‌ها و مناسبت‌های خاص کاربرد داشت، امروز در استایل‌های روزمره نیز دیده می‌شود. این درخشش نه تنها نماد سرکشی است، بلکه به‌عنوان بازتابی از شادابی، انرژی و تمایل به شکستن مرزهای اجتماعی عمل می‌کند. استفاده از گلیتر در فضاهای عمومی، به‌ویژه در شرایطی که بسیاری از ابراز احساسات در عرصه‌ی اجتماعی محدود است، به‌عنوان راهی برای نشان‌دادن آزادی انتخاب و هویت فردی در جامعه‌ای که گاه دست و پای افراد را در این زمینه می‌بندد، عمل می‌کند.

این تغییرات در دنیای مد، از مانتو جلوباز تا گلیتر، نه تنها بازتاب‌دهنده انتخاب‌های فردی و زیبایی‌شناسانه‌اند، بلکه نمایانگر یک تحول فرهنگی و اجتماعی گسترده هستند. این مدها و نحوه‌های متفاوت پوشش، به‌عنوان ابزارهایی برای ابراز فردیت و آزادی انتخاب به‌شمار می‌روند و در پی ایجاد ارتباطات جدید و شکستن مرزهای اجتماعی و فرهنگی هستند. این روند، به‌طور غیرمستقیم، در حال تغییر مفاهیم هویت و تعلق اجتماعی است و دنیای مد، به‌عنوان یک زبان نوین و فراگیر، نقشی فعال در بازتعریف این مفاهیم ایفا می‌کند.

 

از نظم به آزادی؟

پوشش، همواره جزئی از هویت فردی و اجتماعی بوده، اما در مسیر حرکت از نظم به آزادی، این پوشش، به چیزی فراتر از ابزاری برای تطبیق با هنجارها تبدیل شده است. در گذشته، لباس‌ها اغلب به‌عنوان ابزاری برای هم‌راستایی اجتماعی و حفظ نظم مورد استفاده قرار می‌گرفتند. اما در دنیای امروز، پوشش به یک فضای پویا برای ابراز خود، تعریف هویت و حتی مقاومت در برابر محدودیت‌ها تبدیل شده است. هر انتخابی در زمینه‌ی پوشش، می‌تواند بیانیه‌ای از فردیت، عقاید و حتی اعتراض به ساختارهای اجتماعی باشد. از لباس‌های رسمی گرفته تا سبک‌های آزاد و شخصی، هر نوع پوششی نمایانگر یک گام به‌سوی آزادی‌های فردی است که در آن فرد می‌تواند از هر قطعه پارچه‌ای به‌عنوان ابزاری برای ابراز خود استفاده کند.

در این مسیر، پوشش به چیزی بیش‌تر از یک انتخاب زیبایی‌شناسانه یا تبعیت از مد تبدیل می‌شود. آن‌چه که امروز در دنیای پوشش مشاهده می‌کنیم، حرکت به‌سمت آزادی‌های فردی است که از مرزهای سنتی فراتر رفته و جایی برای خلق و معرفی هویت‌های نوین فراهم کرده است. لباس‌ها، دیگر فقط برای پوشاندن بدن یا هم‌راستایی با اصول اجتماعی نیستند، بلکه ابزاری برای خلق فضایی جدید و آزاد برای خود است. انتخاب‌های پوششی امروز، بیانگر تفاوت‌های فردی و نشانه‌ای از یک تحول اجتماعی است که در آن فرد می‌تواند هویت خود را در جمع و در برابر نگاه‌های خیره‌ی اجتماعی بازتعریف کند.

پانوشت‌ها:
1- Crane, D. (2000). Fashion and its social agendas: Class, gender, and identity in clothing. University of Chicago Press.
2- Hebdige, D. (1979). Subculture: The meaning of style (1st ed.). Methuen. https://doi.org/10.4324/9780203139943
3- Maynard, M. (2006). Dress for dissent: Reading the almost unreadable. Journal of Australian Studies30(89), 103–112. https://doi.org/10.1080/14443050609388096
توسط: مهرناز رزاقی
نوامبر 21, 2024

برچسب ها

اکلیل پوشش اجباری پوشش اسلامی پوشش مدرن خط صلح خط صلح 163 صنعت مد گلیتر مانتو جلوباز ماهنامه خط صلح مد مهرناز رزاقی هویت یونیفورم