اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۶, ۲۰۲۴

سانسور و سانسورچی؛ راه طی شده/ سید محمد صحفی

۱- سال ۴۳، شش ساله بودم که مرا به ساواک قم بردند برای ملاقات با پدرم که در بازداشت موقت ساواک بود؛ در ساختمانی که شعبه‌ی این سازمان به حساب می‌آمد در خیابان ایستگاه قم. او را برای تادیب و ترساندن برده بودند، چون رساله‌ی توضیح المسائل آیت‌الله خمینی را که پس از خرداد ۴۲ قاچاق و ممنوع شده بود با تکنیک خاص خود در مغازه‌ی کتابفروشی‌اش عرضه کرده و مخفیانه می‌فروخت.

تکنیک او فوق‌العاده ساده بود. آن مرحوم (متوفی به سال ۱۳۵۴) جلد و صفحه‌ی نخست رساله‌های چاپ سال‌های قبل را تغییر و به نام مرجع تقلید دیگری (مثلاً خویی) درآورده بود و به مقلدین خمینی که سراغ رساله‌ی او را می‌گرفتند محرمانه توضیح می‌داد: اگر چه روی جلد و صفحه‌ی اول کتابی که او در دست مشتری می‌گذارد ناچار نام مرجع دیگری حک شده ولی متن داخل کتاب به طور کامل همان رساله‌ی عملیه روح‌الله خمینی است.

این خاطره را گفتم تا روشن سازم، سانسور هر چقدر پیچیده، چند لایه، دشوار و پرعقوبت باشد، به سان «دانش که اگر در ثریا باشد، مردمی از قوم پارس بدان دست خواهند یافت» است. پدران ما که سواد و مهارت‌های محدودی داشته‌اند، به قدر شجاعت و بضاعت‌شان بلد بوده‌اند که چگونه سانسور و اجبار و ممنوعیت‌های بی اساس را دور زده و برای رسیدن به علایق، آزادی و کسب و کار خود تلاش کنند.

۲- اخیراً مقاله‌ای می‌خواندم که در آن آمده بود، آن‌چه سانسور آن را نمایندگی می‌کند «گیت» است و وظیفه‌ی گیت پاکسازی اطلاعات است برای نظام قدرت. ولی گاهی مشاهده می‌شود نظام قدرت پایه‌های مشروعیت خود را در کانون‌های اصلی خود را هم –که دارد به خاطر آن‌ها سانسور اعمال می‌کند— از دست داده است. به یاد بیاوریم که اواسط سال ۱۴۰۰ و متعاقب روی کار آمدن دولت آقای رئیسی «طرح صیانت از فضای مجازی» در مجلس یازدهم استارت خورد و این مجلس که یک پارچه در کنترل اصولگرایان تندرو است، پس از پاس‌کاری‌های فراوان حتی ریسک آوردن و به بحث گذاشتن آن در صحن علنی مجلس را نپذیرفت. این مجلس ناچار شد، طرح بی‌بنیاد و مضر خود را توسط جمع محدودی از نمایندگان افراطی مجلس و برای اجرای موقت به جریان بیاندازد که البته این اقدام آن‌ها حتی با موازین بسته‌ی حقوقی موجود کشور نیز قابل توضیح و توجیه نیست.

۳- سانسورچی معمولاً در گیت‌هایی قرار می‌گیرد که با اطلاعات سر و کار دارد؛ یعنی مهم‌ترین کار برایش این است که چه اطلاعاتی از این گیت عبور می‌کند و به مصرف جامعه می‌رسد و یا برعکس حتی چه اطلاعاتی مناسب برای مصرف حاکمیت است و آیا این اطلاعات منافع و ایدئولوژی حکومت را با مخاطراتی مواجه می‌سازد یا خیر؟ با این پیش فرض و با تمامی فشارها، استرس‌ها و دشواری‌ها، تاکنون بخش‌های متنوع و متعدد فرهنگ و هنر و رسانه کار خود را –اگر نه در استاندارد ایده‌آل بلکه در حد میسور و مقدور— به پیش می‌برند. نگاه کنید به جریان و خیزش «زن زندگی آزادی» که نهایت کاسه و کوزه‌ی آن بر سر دو خبرنگار زن و یکی-دو روزنامه که خبرشان از گیت عبور کرده بود شکسته شد و بعد آن دو زن جوان با اتهام جاسوسی روبه‌رو و ۱۷ ماه در بازداشت نگه داشته شدند که اخیراً به طور موقت آزاد شده‌اند.

۴- سانسور معمولاً و دقیقا از نقطه‌ای شروع می‌شود که قدرت در پی جا انداختن «داستان بزرگ» است و مایل نیست داستانی که می‌گوید با پرسشگری و اما‌‌‌ و اگر مواجه شود. بنابراین به محض آن‌که می فهمیم هر یک از آدم‌ها می‌توانند نظر خودشان را داشته باشند و نظر خودشان را بر خلاف «داستان بزرگ» ابراز کنند، سانسور شروع می‌کند به رفتار کردن. اگر کتاب باشد باید به دست بررس‌ها برسد و با راهنمایی و ارشاد آن‌ها ادیت و یا بازنویسی شود. اگر نمایشنامه و تئاتر باشد باید دیالوگ‌ها و کاراکترها مطابق سلیقه‌ی گیت چیده شود. اگر تولید فیلم است باید از هنرپیشه‌هایی که ممنوع‌الکار نبوده و یا در لیست سیاه نیستند استفاده شود و الی آخر…

۵- الان در عصر و دوره‌ای هستیم که اطلاعات از سانسورچی‌ها جلو زده؛ یعنی تولید اطلاعات و فناوری‌های انتشار و تکثیر به گونه‌ای رشد یافته است که از گیت‌هایی که می‌توانند آن را کنترل کنند به مراتب  جلو زده و گمان می‌رود با توجه به سرعت تحولات تکنولوژیک به ویژه در حوزه‌ی اطلاعات و ارتباطات و علی‎الخصوص پیدایش اینترنت ماهواره‌ای و به کارگیری هوش مصنوعی در تولید آثار فرهنگی هنری و رسانه‌ای، عملاً گیت‌هایی که روزگاری مخوف بودند و ذهن‌ها و روان آدمیان را برده‌وار به خدمت گرفته بودند، اینک به مقدار بسیار زیادی کارآمدی خود را از دست داده‌اند و می‌توان خوشبین بود که ظرف ۴ یا ۵ سال آینده به طور کامل برچیده شوند.  زین پس نسلی که پا به عرصه‌ی کار فرهنگی هنری و رسانه‌ای می‌گذارد هم بسیار هوشمندتر از نسل گذشته است و هم به مدد فناوری‌های نوین مجبور نیست با فیلترشکن‌های از رمق افتاده به مقابله با سانسور برخیزد. تولید کتاب و مطبوعات اینترنتی و توزیع آن از طریق اینترنت و شبکه‌های مجازی، تولید فیلم و کلیپ‌های آموزشی از طریق گوشی‌های هوشمند و عرضه‌ی آن در یوتوب و به کار گرفتن شبکه‌های اجتماعی و اتاق‌های مجازی گفتگو (کلاب هاوس)که برای تبادل اخبار، اطلاعات و تجربیات، آموزش و نیز توسعه کسب و کار تحولی بزرگ ایجاد کرده، همه و همه دکان کم‌رونق سانسورچی‌ها را بیش از پیش از کار خواهند انداخت.

شاید برای همین است که به رغم فیلتر بودن اپلیکشن‌هایی هم‌چون اینستاگرام، تلگرام و شبکه‌ی ایکس(توییتر)، اکنون تقریباً اکثر مسئولان ارشد حکومت در این شبکه‌ها دارای حساب کاربری هستند و از این طریق میلیون‌ها فالور جذب کرده‌اند و با استفاده از این ابزارهای ارتباطی به انتشار مطالب و نظرات خود مشغولند. البته این پدیده از طنزهای تلخ روزگار ماست؛ دولتمردان چیزی را که بر مردم خویش حرام و ممنوع اعلام کرده و استفاده از آن را برای مردم جرم‌انگاری کرده‌اند، بهره بردن از آن را برای خودشان مباح بلکه واجب می‌شمرد.

توسط: سید محمد صحفی
ژانویه 21, 2024

برچسب ها

آزادی بیان اینترنت خط صلح خط صلح 153 سانسور سانسورچی ساواک سید محمد صحفی شبکه های اجتماعی قم گیت ماهنامه خط صلح ماهواره نظارت