اخرین به روز رسانی:

اکتبر ۲۴, ۲۰۲۴

مبارزه برای گمنامی در ایران/ عبدالله بائی لاشکی

با پیشرفت فناوری و افزایش ارتباط جهانی، قداست حریم خصوصی و سپر گمنامی با آزمایش‌های بی‌سابقه‌ای مواجه می‌شوند. این مبارزه در هیچ کجا به اندازه‎ی کشورهایی که نظارت دولت در همه جا سایه افکنده، آشکار نیست. ایران، با بهره‌گیری از یک دستگاه نظارتی قدرتمند، به عنوان یک نقطه‎ی کانونی برای تشریح پویایی‌های پیچیده‌ای ظاهر می‌شود که ظرفیت افراد برای ادعای حق ناشناس ماندن خود را در میان پرده‌های در حال تکامل تکنولوژیکی و سیاست شکل می‌دهد.

در حالی که پیشرفت تکنولوژی نوید دنیایی به هم پیوسته را می‌دهد، شگفتی‌ها و پیشرفت‌های تکنولوژیک به طور ناخواسته به ناهماهنگی در روایت حریم شخصی تبدیل می‌شود. مکانیسم‌های نظارتی چند وجهی در ایران منعکس‌کننده‎‌ی روند جهانی افزایش نظارت دولتی است. این مسئله، یک مطالعه‎‌ی موردی قانع‌کننده را ارائه می‌دهد. این مطالعه‌ی موردی در واقع مسئله‌ی بازگشایی لایه‌های پیچید‎ه‌ی چالش‌های افرادی است که تلاش می‌کنند ناشناس ماندن خود را در میان نگاه هوشیارانه‎‌ی نظارت دولتی با آن‌ها حفظ کنند. در این نوشتار کوتاه، به ابعاد ظریف حقوق حریم خصوصی می‌پردازیم و تاثیر معماری نظارتی گسترده‎ی جمهوری اسلامی ایران را بر آزادی افراد برای حرکت در قلمروهای دیجیتال و فیزیکی بدون به خطر انداختن ردای ناشناس بودن بررسی می‌کنیم. هدف این نوشتار کوتاه این است که پارادوکس‌های نهفته در مبارزه برای حقوق حریم خصوصی را در عصری که در آن اتصالات، مهارت‌های تکنولوژیکی و نظارت دولتی به روش‌های بی‌سابقه‌ای هم‌گرا هستند، آشکار کند.

ایران در خط مقدم کشورهایی است که از فناوری‌های نظارتی پیشرفته استفاده می‌کنند و شبکه‎ی پیچیده‌ای را ایجاد می‌کنند که نگاه مراقب خود را بر زندگی شهروندان می‌اندازد. این دستگاه نظارتی گسترده که در زیر چتر الزامات «امنیت ملی» توجیه می‌شود، به عمق جنبه‌های مختلف وجود افراد می‌پردازد و پیامدهای عمیقی را برای حق حفظ حریم خصوصی و به ‌ویژه ناشناس ماندن آن‌ها در نظر می‌گیرد.

چالش‌های ناشناس ماندن در ایران: پیمایش در پیچ و خم نظارت

دسترسی فراگیر ماشین‌های نظارتی ایران به طور یکپارچه به حوزه‌ی دیجیتال گسترش یافته است. در این‌جا، شهروندان در شبکه‌ای از نظارت و سانسور آنلاین گرفتار می‌شوند. پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های ارتباطی شدیدا تحت نظارت عمل می‌کنند و عملاً به زندان‌های مجازی تبدیل می‌شوند؛ جایی که صداهای مخالف خفه می‌شوند و مکالمات خصوصی به تلاشی خطرناک تبدیل می‌شوند. پیامد آن تاثیری محسوس بر آزادی بیان و بیان بی‌مانند دیدگاه‌های فردی است.

سازمان‌های دولتی ایران ارتباطات گسترده‌ای را در حوزه‌های مجازی و محسوس رهگیری و موشکافی می‌کنند. از تماس‌های تلفنی و پیام‌های متنی گرفته تا ایمیل‌ها، وضعیت نظارتی فراگیر فضایی را ایجاد می‌کند که در آن هر کلمه‌ای که گفته می‌شود یا نوشته می‌شود مورد بررسی دقیق قرار می‌گیرد. این وضعیت دائمی نظارت به عنوان یک بازدارنده برای گفتگوی باز عمل و محیطی را ایجاد می‌کند که در آن خودسانسوری به وسیله‌ای برای حفظ خود تبدیل می‌شود.

به کارگیری فناوری تشخیص چهره –به خصوص پس از جریان‌های اعتراضی سال گذشته—، چالش‌های ناشناس بودن را تشدید و روایتی را ایجاد می‌کند که در آن افراد خود را در معرض فعالیت‌های روزمره‌ی خود می‌بینند. ردیابی دقیقی که توسط این فناوری تسهیل می‌شود، توانایی حرکت آزادانه بدون باقی ماندن ردپای دیجیتال را از بین می‌برد. شهروندان ناخواسته به شرکت‌کنندگان در تئاتر نظارتی تبدیل می‌شوند؛ جایی که هر مرحله فهرست‌بندی می‌شود، و حق آن‌ها برای حرکت در فضاهای عمومی با ردای گمنامی سالم به خطر می‌افتد.

پیامدها برای جامعه: گشودن رشته‌های تاثیر نظارت

شبکه‌ی نظارتی فراگیر در ایران بر چشم‌انداز آزادی بیان سایه می‌اندازد. در جامعه‌ای که هر ردپای دیجیتالی و کلمه‌ای که گفته می‌شود مستعد بررسی است، شهروندان اغلب با احتیاط رفتار می‌کنند و به عواقب بالقوه‌ای که ممکن است به دنبال ابراز مخالفت یا نظرات بحث‌انگیز باشد، توجه دارند. این خویشتن‌داری که از ترس انتقام زاییده شده است، اثری سردکننده ایجاد می‌کند که در تار و پود گفتمان اجتماعی نفوذ می‌یابد.

برای مثال سناریویی را در نظر بگیرید که در آن فردی می‌خواهد نظرات مخالف خود را در مورد یک موضوع سیاسی مورد مناقشه از طریق یک پلتفرم رسانه‌ی اجتماعی بیان کند. در حضور نظارت آنلاین فراگیر، فرد ممکن است به عواقب بالقوه فکر کند؛ از طرد اجتماعی گرفته تا اقدامات تنبیهی شدیدتر. در مواجهه با این واقعیت، بسیاری از افراد ممکن است سکوت را انتخاب کنند و غنای گفتگوهای اجتماعی را محدود کنند.

حضور همه جانبه‌ی نظارت و شبح عواقب، افراد را به سمت همنوایی اجتماعی و خودسانسوری سوق می‌دهد. ترس از تحت نظارت دائمی به نیروی قدرتمندی تبدیل می‌شود که رفتار را شکل می‌دهد و طیف گفتمان مجاز را محدود می‌کند. این سکوت جمعی، ظهور عقاید گوناگون را خفه و به روایتی یکپارچه کمک می‌کند که فاقد شادابی و غنای ذاتی در جامعه‌ای عاری از نظارت فراگیر است.

وضعیتی را تصور کنید که در آن شهروندان، با آگاهی از چشمان همیشه مراقب نظارت، از شرکت در اجتماعات عمومی یا رویدادهایی که ممکن است به عنوان منتقد دولت تلقی شوند، خودداری کنند. بی‌میلی به مشارکت در فعالیت‌هایی که وضعیت موجود را به چالش می ‌شد، تنوع چشم‌انداز اجتماعی را کاهش می‌دهد و فرهنگی را ایجاد می‌کند که در آن انطباق بر شکوفایی دیدگاه‌های متنوع اولویت دارد.

حفظ گمنامی: پرورش بذر حفظ حریم خصوصی در برابر نظارت

در مواجهه با نظارت فراگیر دولت، تقویت آگاهی امنیت دیجیتال به سنگ بنای حفظ ناشناس بودن افراد تبدیل می‌شود. توانمندسازی شهروندان با دانش در مورد اقدامات امنیتی دیجیتال موثر ضروری است. این شامل آموزش آن‌ها در مورد پیاده‌سازی و استفاده از ابزارهای رمزگذاری، کانال‌های ارتباطی امن و شبکه‌های خصوصی مجازی است. با درک و به کارگیری این اقدامات، افراد می‌توانند قلعه‌های دیجیتالی ایجاد و حضور آنلاین خود را در برابر نفوذ و نظارت غیرمجاز تقویت کنند. برای مثال، سناریویی را در نظر بگیرید که در آن شهروندان مجهز به دانش در مورد ابزارهای رمزگذاری شده و با چنین دانشی از طریق کانال‌های امن با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. آن‌ها با استفاده از رمزگذاری در برنامه‌های پیام‌رسانی، یک سپر در اطراف مکالمات خود ایجاد می‌کنند و اطمینان دارند که ارتباطات آن‌ها خصوصی باقی می‌ماند و از چشمان کنجکاو محافظت می‌شود.

نبرد برای حقوق حریم خصوصی در عصر دیجیتال فراتر از مرزهای ملی است. جامعه‌ی مدنی در ایران و در صحنه‌ی جهانی به عنوان یک نیروی قدرتمند در دفاع از حق ناشناس ماندن ظاهر می‌شود. فشار بین‌المللی، کمپین‌های آگاهی‌رسانی سازمان‌یافته و حمایت فعال از سازمان‌های حقوق دیجیتال به طور جمعی به ایجاد یک گفتمان جهانی کمک می‌کند که بر اهمیت حفاظت از ناشناس بودن در نظارت فراگیر تاکید دارد. تلاش‌های هماهنگ سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر برای روشن کردن چالش‌های ناشی از نظارت دولت در ایران را تصور کنید. از طریق کمپین‌های آگاهی رسانی جهانی، این سازمان‌ها از افراد، دولت‌ها و نهادها در سرتاسر جهان حمایت می‌کنند و یک جبهه‌ی متحد در برابر فرسایش حقوق حریم خصوصی ایجاد می‌کنند.

ایجاد و تقویت چارچوب‌های قانونی که صریحاً از حق ناشناس ماندن محافظت می‌کند، در نبرد با نظارت غیرمجاز ضروری است. این حمایت‌های قانونی باید سوئاستفاده از فناوری‌های نظارتی را مورد توجه قرار دهد و تضمین کند که شهروندان می‌توانند از حق خود برای حفظ حریم خصوصی بدون ترس از نفوذ ناروا استفاده کنند. برای مثال، اجرای اقدامات قانونی قوی را در نظر بگیرید که استقرار فناوری‌های نظارتی تهاجمی را بدون نظارت مناسب محدود می‌کند. یک چارچوب قانونی که نظارت غیرمجاز را جریمه می‌کند، محیطی را به وجود می‌آورد که در آن افراد می‌توانند با اطمینان در فعالیت‌های خصوصی آنلاین شرکت کنند و از حمایت‌های قانونی در برابر نفوذ غیرمجاز اطمینان حاصل کنند.

 

موخره

شبکه‌ی پیچیده‌ی چالش‌هایی که توسط نظارت فراگیر دولت در ایران بافته شده است، یادآور نیاز مبرم به دفاع قاطعانه از حق ناشناس ماندن است. در عصری که با پیشرفت سریع فناوری و افزایش ارتباط شناخته می‌شود، تعادل ظریف بین الزامات امنیت ملی و حمایت از حقوق فردی به طور فزاینده‌ای محوری است. حفظ ناشناس بودن از قلمرو حریم خصوصی شخصی فراتر می‌رود. این به عنوان پایه‌ای برای پرورش جامعه‌ای است که در آن تابلوی پر جنب و جوش عقاید مختلف می‌تواند بدون شبح تلافی جویانه آشکار شود.

نبرد برای گمنامی در ایران مجموعه‌ای کوچک از یک گفتگوی جهانی بزرگ‌تر را در بر می‌گیرد که با مرزهای نظارت دولتی و حفظ تزلزل ناپذیر حقوق اساسی بشر دست و پنجه نرم می‎کند. همان‌طور که فناوری به حرکت بی‌وقفه‌ی خود به جلو ادامه می‌دهد، این تعادل ظریف نیازمند یک کالیبراسیون مجدد دقیق است. مبارزه در ایران در صحنه‌ی بین‌المللی طنین‌انداز می‌شود و ما را دعوت می‌کند تا در مورد پیامدهای گسترده‌تر نظارت کنترل‌نشده و ضرورت حفاظت از اصول پایه‌ای که دنیای به هم پیوسته‌ی ما را تشکیل می‌دهند، تامل کنیم. این فراخوانی برای اقدام است؛ یادآوری این که حق ناشناس ماندن یک امتیاز صرف نیست، بلکه سنگ بنایی است که یک جامعه‌ی عادلانه و آزاد بر آن بنا شده است.

توسط: عبدالله بائی لاشکی
ژانویه 21, 2024

برچسب ها

آزادی بیان ارتباطات دیجیتال اینترنت حجاب حریم خصوصی حقوق بشر خط صلح خط صلح 153 دوربین مداربسته شبکه های اجتماعی عبدالله بائی لاشکی ماهنامه خط صلح نظارت