اخرین به روز رسانی:

مارس ۳, ۲۰۲۵

سایه‌ی سنگین ایدئولوژی بر سرنوشت سلبریتی‌ها/ کیومرث امیری

«سلبریتی» عنوانی است که امروزه برای بسیاری از هنرمندان و به طور کلی افراد شاخص و سرشناس به کار برده می‌شود‌. افرادی که بعضاً به خاطر نبوغ و هنرشان در جامعه مطرح و شناخته‌شده هستند و به دلیل فعالیت‌های هنری و ادبی و با حضور در فضای حقیقی و مجازی هواداران قابل‌توجهی دارند و توجه کسان زیادی را در اکثر نقاط جهان به خود جلب می‌کنند.

متاسفانه سرنوشت این گروه نیز در جمهوری اسلامی به دلیل نگاه خاص و ایدئولوژیک صاحب منصبان و دیوانسالاران به مقوله‌ی هنر و هنرمندان در طول این سال‌ها و به ویژه امروزه، در پرده‌ای از تاریکی و ناامنی و فقدان امنیت حرفه‌ای فرو رفته است. در این روزها آن‌چه بر هنرمندان می‌رود حلقه‌های فشار مداوم و جوراجوری است که از همه سو آن‌ها را محاصره کرده و روز به روز تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود؛ حرکتی که یادآور تلخ تکرار همان دیدگاه مذهبی و سیاسی مسئولان جمهوری اسلامی با هنرمندان در اوایل روی کار آمدن جمهوری اسلامی است که در زمان خود باعث شد گروه بسیار بزرگی از هنرمندان و ادبا تنها به جرم فعالیت در رژیم گذشته مورد خشم و غضب حکام تازه به دوران رسیده قرار گرفته و اکثرشان را دچار یاس و حرمان و در به در و خانه‌نشین و از کار بیکار کرد.

این نکته را نباید از یاد برد که سرنوشت شاعران، هنرمندان و اهل قلم کشورمان در طول تاریخ این سرزمین کمابیش داستان اندوهباری بوده، اما رنج آن‌ها این‌بار شکل تلخ‌تر و رنج‌آورتری به خود گرفته است. داستان غم‌انگیز و ویرانگری که در این سال‌ها بر اهل هنر و قلم رفته، از حیث روحی و روانی و معیشتی به اندازه‌ای بر آنان سخت و سنگین آمده که متاسفانه خودکشی برخی از آن‌ها را به دنبال داشته است. شاید بتوان خودکشی زنده‌یاد کیومرث پوراحمد در فروردین ماه سال جاری را -که ظاهراً خودش را حلق آویز کرد بود- از آشکارترین آن‌ها به حساب آورد.

در این سال‌ها فشارهای سخت و همه جانبه بر سلبریتی‌ها از سوی نهادهای دولتی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صداوسیما و به طور اخص از سوی نهادها و شخصیت‌های امنیتی که همگی با دیدگاه‌های سیاسی و عقیدتی خاص خود و صرفاً با زبان زور و غیرمنطقی بر سلبریتی‌ها اعمال می‌شود تا جایی ادامه داشته که نه تنها امکان کار و خلاقیت را به طور کلی از آن‌ها سلب کرده، بلکه اخیراً و با شدت گرفتن این سخت‌گیری‌ها امکان معاش را هم از آن گرفته است. آن دسته از هنرمندان که نمی‌خواهند ایده و آرامان‌هایشان را قربانی باید و نبایدهای حاکمیت کرده و استقلال و حیثیت حرفه‌شان را با معاششان معامله کنند و از استقلال و آزادی خود دست بکشند دائم از سوی وزارت ارشاد از یک سو و صداوسیما از سوی دیگر مورد خشم و غضب بوده و از کار بیکار شده‌اند. به دنبال این فشارها، اخیراً نیز مجلس شورای اسلامی طرحی را در دست تصویب دارد که براساس آن سلبریتی‌ها زیر ذربین‌های همه جانبه رفته و برای کم‌ترین حرف و حرکاتشان باید پاسخگو باشند و چنان‌چه کرده و گفتارشان به مذاق مسئولین خوش نیاید می‌تواند برای آنها جرم محسوب شده و مجازات‌های سنگین و اخراج و خانه‌نشینی به دنبال داشته باشد. حالا هم مصوبه نظارت صداوسیما بر شبکه‌ی نمایش خانگی نیز گویا قرار است این حلقه‌ی فشار را تنگ‌تر کند.

وضعیت امروز هنرمندان و فرهیختگان در جامعه‌ی اسلامی ایران داستان پراضطراب نفی و آزارشان بوده و حکایت تلخ و رنج‌آور دیگری است. حکایتی که چون اژدهای هفت‌سر افسانه‌ای سر در هزار توی پساپرده‌های آشکار و پنهان فساد، سیاست، رانت، انحصار و مسائلی از این‌ دست دارد که نمی‌خواهد قشر هنرمندی که امروزه بار آمده است به کار و فعالیت خود ادامه بدهد چرا که اتاق فکر جمهوری اسلامی می‌رود تا جامعه را همه جانبه در انحصار فکر و ایدئولوژی اسلامی خود درآورد و همه چیز و حتی هنر و ادبیات را به ظن خود اسلامی کند و صدایی به جز صدای دینی و مذهبی در جامعه وجود نداشته باشد. طبیعتاً برای نیل به این منظور قبل از هر چیز باید اهل هنر حاضر را از کار بیکار و عناصر مورد نظرش را جانشین آن‌ها کند که با این حساب باید منتظر حذف و بیکار شدن تعدادی زیادی از هنرمندان به انحائ مختلف و چه بسا با انگ و افترا همراه با بازداشت و زندان و جریمه‌ی آن‌ها باشیم. امروزه در جمهوری اسلامی سازمانی تحت عنوان «سازمان اوج» -که از آن با عنوان هالیوود اسلامی نام برده می‌شود- به خواست و زیر نظر وابستگان به حاکمیت و‌ فرزندان سپاهیان نظامی وجود دارد؛ سازمانی که می‌رود کلیه‌ی امور فرهنگی و هنری کشور را زیر سلطه و در انحصار خود بگیرد و با نگاه مذهبی و ایدئولوژی اسلامی هنر و ادبیات را به سبک خاص خود کانالیزه کند و افرادی را به کار بگیرد که فقط حرف آن‌ها را تکرار کنند و بسا که در نتیجه‌ی آن این نگرانی و سوال پیش می‌آید که با گذشت حدود نیم قرن از عمر جمهوری اسلامی آیا قرار است این نسل از جمعیت بزرگ فرهیختگان و نوآوران و به تعریف دیگر سلبریتی‌های کشور به طور کلی منزوی و از جامعه حذف شده و به سرنوشت نسل پیش از خود که هزاران نفرشان تا آخر عمر از حرفه‌شان دور مانده و در غربت و یا در گوشه‌ای از کشور منزوی گردیدند، گرفتار شوند؟

با این همه امروزه این واقعیت را نمی‌توان از نظر دور داشت که به دنبال حوادث اخیر در کشور و خیزش مردمی «زن زندگی آزادی»، بسیاری از سلبریتی‌ها با موضع‌گیری‌های خود و حمایت از این جنبش مردمی اثرات چشمگیری در این خیزش داشتند؛ همان چیزی که اصلاً و ابداً به مذاق نیروهای امنیتی و مسئولین جمهوری اسلامی خوش نیامده و احضار، بازداشت، ممنوع‌الکاری و محکومیت بسیاری از آنان را نیز به دنبال داشته است. در واقع این ذهنیت در مسئولین نظام و نیروهای امنیتی تقویت شده که اکثر قریب به اتفاق سلبریتی‌ها مخالف فکر و عملکرد آن‌ها بوده و هستند و به این خاطر فشارهای نیروهای امنیتی و دستگاه قضا بر این قشر بیش از پیش افزایش یافته است. احکام محیرالعقول اخیر برای برخی سلبریتی‌ها و اجبار آنان به مراجعه به روانشناس به عنوان تنبیه، از جمله این فشارهاست.

توسط: کیومرث امیری
جولای 23, 2023

برچسب ها

آزاده صمدی آزادی بیان افسانه بایگان خط صلح خط صلح 147 سانسور سلبریتی سینما شبکه نمایش خانگی صداوسیما کیومرث امیری ماهنامه خط صلح هنرمندان