تأثیرات روانشناختی سربازی اجباری بر جوانان/ صبا آلاله

اخرین به روز رسانی:

اکتبر ۲, ۲۰۲۴

تأثیرات روانشناختی سربازی اجباری بر جوانان/ صبا آلاله

حتماً در خانواده، دوستان یا آشنایان، فردی یا افرادی را سراغ داریم که یکی از دغدغه‌های اصلی و پرتنش او خلاص شدن از پروسه‌ی سربازی اجباری است و احتمالاً مشاهده کرده‌ایم افرادی را که تمام تلاش خود را -چه با پرداختن هزینه‌های بالا و یا تاوان‌های سخت- داشته‌اند تا وارد این جریان پر استرس دوساله نشوند.

ابعاد روانی پدیده‌ی سربازی اجباری بسیار مهم است؛ به این دلیل که بخش عمده‌ای از زندگی جوانان را به خود اختصاص می‌دهد و این بخش می‌تواند تاثیرات و آسیب‌هایی به همراه داشته باشد که تا سالیان طولانی فرد را درگیر خود کند. وارد شدن جوان به یک محیط جدید که مملو از ابهامات و اجبار و تناقض است، از بعد روانشناختی می‌تواند فشار روانی مضاعفی را برای فرد به همراه داشته باشد. دورانی که چرایی و چگونگی آن منفعت فردی نداشته و تلاش دارد که فرد را برای منافع جمعی و یا گروه خاصی آموزش و پرورش دهد.

اگر بخواهیم به بررسی و ارزیابی این پدیده بپردازیم، نیاز داریم که دوران جوانی و محیط پرورشی را بیش‌تر بشناسیم. نوجوانی را تصور کنید که توانسته در روند رشد خود، استقلال نسبی و کفایت مطلوبی به دست آورد ولی هنوز به ثبات و پایداری نرسیده است. در همین موقعیت، او بالاجبار باید وارد محیطی تازه و ناآشنا بدون هیچ آگاهی با قوانین سخت و ثابتی شود و به شکلی ناگهانی از خانواده، بدون پیش زمینه‌های آموزش مهارت‌هایی مانند راهکارهای مقابله‌ای در برای مشکلات و مهارت حل مسئله جدا شود. از طرفی این فرد باید وارد محیطی شود که نه تنها عاملیت و فردیت او اهمیتی ندارد بلکه باید برای یک جایگاه جمعی که هیچ‌گونه وابستگی و پیوند روانی با آن ندارد، تلاش کند. هویت فردی در چنین قالبی کاملاً نادیده گرفته و بی‌ارزش می‌شود و جوان باید آموزش و پرورش را بر مبنای مجموعه‌ای از ارزش‌ها و باورهای خاص جمعی و گروهی داشته باشد که البته این ارزش‌ها منافع فردی او را در نظر نگرفته و به هیچ عنوان همتراز نیازهای روانی و رشدی او نیست. برای مثال از همان لحظات ورود باید درگیر یک نظم اجباری و پذیرش بی‌قید قوانین و ضوابطی شود که مقابل استقلال فردی و روانی او قد علم کرده است.

کارهای اجباری و همتراز نبودن این کارها با ویژگی‌های شخصیتی و توانمندی او قطعاً برایش مطلوب و خوشایند نخواهد بود؛ چون زمانی‌که کاری همتراز توانمندی و ویژگی‌های شخصیتی ما نباشد، موجب بروز احساساتی نظیر بی‌کفایتی و بی‌ارزشی می‌شویم و هم‌چنین ما را دچار مجموعه‌ای از احساسات نارضایتی از خود و این‌که توانایی تصمیم‌گیری و کنترل شرایط را نداریم، می‌کند.

حمله‌ی روانی به استقلال در این سن، آسیب‌های روانی نیز به همراه خواهد داشت، زیرا افراد این طبقه‌ی سنی معنای اجبار را خوب درک می‌کنند، معنای پایدار استقلال را هم به درستی می‌فهمند و کاملاً متوجه این مسئله که سربازی اجباری مقابل استقلال و خودکفایی آن‌ها می‌ایستد، می‌شوند. از دست دادن کفایت و شایستگی در پی اجبار این پدیده و تصمیم‌گیری امور توسط یک فرد یا افرادی خاص نیز می‌تواند چالشی بزرگ‌تر برای آن‌ها باشد.

البته باید نگاه‌های افرادی را که موافق سربازی اجباری هستند نیز بررسی و ارزیابی کرد و به چرایی و چگونگی آن پرداخت. برای مثال افرادی بر این باور هستند که خدمت سربازی می‌تواند برخی ویژگی‌های کاربردی و مثبت را برای جوانان به همراه داشته باشد؛ مثل تقویت مسئولیت‌پذیری، تقویت کارهای گروهی و رسیدن به مرحله‌ی خودکفایی و استقلال. حتی گاه افرادی از دوران سربازی با نام «کارخانه‌ی انسان‌سازی» نام می‌برند چون بر این باور هستند که سربازی اجباری ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری مثل انعطاف‌پذیری و سازگاری را در جوانان افزایش می‌دهد. هرچند که از بعد روانشناختی، به دلیل این‌که هیچ بستری کاربردی برای کسب چنین ویژگی‌هایی فراهم نبوده، می‌توان این نظریات را رد و نقد کرد. مثلاً برای کسب انعطاف‌پذیری و سازگاری باید بستری امن و مورد حمایت برای جوانان فراهم شود یا برای مسئولیت‌پذیری آن‌ها، باید بتوان بستری را به وجود آورد که جوان در آن احساس تعلق کرده و بی قید و شرط پذیرفته شود و احساس استقلال کند. اما همان‌طور که در بالا به آن اشاره شد، در سربازی اجباری استقلال فردی به رسمیت شناخته نمی‌شود.

همین امر می‌تواند پاسخی برای ما باشد که: ما نمی‌توانیم جوان را در یک فضای ناامن و پر تنش و اجباری قرار داده و از او بخواهیم انعطاف‌پذیری خود و مسئولیت‌پذیری‌اش را تقویت و افزایش دهد. این ‌کار اتفاقاً نه تنها او را سازگار و منعطف نمی‌کند، بلکه او را خشمگین و پرخاشگر خواهد کرد، چرا که متوجه می‌شود در پروسه‌ای اجباری و در قانونی که عدالتی در آن ندیده، فردیت او و نیازهایش نادیده گرفته می‌شود و زمانی که این عدم به رسمیت شناختن را لمس و باور کند، نمی‌تواند رابطه‌ای امن و کاربردی داشته باشد.

فضای اجباری آن‌قدر بار سنگین روانی را با خود به همراه دارد که حتی آمادگی ذهنی و پیش زمینه‌های آگاهی هم نمی‌تواند برای جوان کاربردی داشته باشد به این دلیل که ما از یک طرف استقلال و خودکفایی را که فرد تلاش کرده در طول سال‌های کودکی و نوجوانی به دست آورد و در این سن به یک ثبات و پایداری نسبی برساند، از او می‌گیریم و در مقابل توقع داریم در این اضطراب فراگیر سطح سازگاری و انعطاف خود را افزایش دهد.

بعد مهم دیگری که از نظر روانشناختی بسیار اهمیت دارد این است که در سربازی اجباری یک قالب آسیب‌زا برای جوان پدیدار می‌شود که از او خواسته می‌شود در این فضا به پیروی کردن از دستورات فرماندهان و بالادستیان بپردازد و این باید بدون هیچ پرسشی در تمام این دو سال ادامه داشته باشد. این مسئله، سلطه‌پذیری محضی است که در نقطه‌ی مقابل رشد روانی و اجتماعی جوان قرار می‌گیرد. در واقع در دورانی که نیاز به پرسش و تفحص و کنجکاوی و کشف ناشناخته‌ها دارد، از او خواسته می‌شود که فقط در چهارچوب سلطه‌پذیری بماند که او را به یک درماندگی و آشفتگی روانی سوق می‌دهد.

رام کردن و تسلط بر کودکان و نوجوانان همیشه یکی از اهداف مهم جمهوری اسلامی بوده است و ادامه‌ی این روند معیوب را به صورت واضح و آشکار در سربازی اجباری مشاهده می‌کنیم. جوانان باید بی قید و شرط در یک آموزش نظم ایستا با فرمان‌پذیری مطلق و با حضور در گروه‌های نابرابر برای مدت دو سال زمان بگذارند. این شرایط آسیب‌زا که به صورت مستمر و مداوم تکرار می‌شود، در هویت فردی و ارزشمندی جوانان اثرات مخرب بسیاری را بر جای می‌گذارد.

در کنار این آسیب‌ها ما بسیار مشاهده می‌کنیم که در تمام دوران سربازی، بر اسطوره‌پردازی و تقدس‌سازی و ساختن یک چارچوب مردانگی از پیش تعیین‌شده تلاش و تاکید می‌شود. برای مثال می‌گویند: «سربازی از تو مرد می‌سازد». اما باید پرسید که از چه «مردانگی» صحبت می‌کنیم زمانی که کاملاً واضح و آشکار است که بستری پر از تنش و اضطراب فراگیر مدت‌ها فرد را درگیر می‌کند. در این بستر جوانان باید بتوانند با تقلید، الگوبرداری و همانندسازی بی قید شرط از افرادی یا گروهی برای خود اسطوره و یا بت مقدس بسازند. همین امر که ذهن را در حالت ایستا و بسته نگه می‌دارد اجازه‌ی تفکر و گشودگی روانی را به جوانان نمی‌دهد و می‌تواند او را درگیر اختلالات اضطرابی و افسردگی کرده در شرایط ناپایدار خلقی نگه دارد.

قرار دادن جوانان در چنین محیطی بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های فردی، اجتماعی، روانی، جسمانی و به دنبال آن سرکوب و نادیده گرفتن نیازهایشان، بستر و ساختار شکننده‌ای را که ایجاد می‌کند که امکان درگیر شدن جوانان با سلسله آسیب‌های روانشناختی را افزایش می‌دهد؛ آسیب‌هایی که گاه تا سالیان زیادی با آن‌ها در ابعاد مختلف زندگی از جمله در روابط فردی و عاطفی و هم‌چنین روابط بین فردی و اجتماعی باقی می‌ماند.

می‌توانیم چند مورد از آسیب‌های روانشناختی را نام ببریم:

  • اقدام به خودکشی: حضور مستمر و مداوم در رویدادهای پرتنش و استرس‌آور، به گونه‌ای جوانان را مستاصل و دچار ناتوانی می‌کند که آن‌ها راه پر خطری مانند اقدام به خودکشی را راهکار مقابله‌ای بر کاهش درد می‌دادند.
  • آزار و بدرفتاری‌های جنسی: به دلیل حضور در شرایطی ناامن و بسته، بدون هیچ‌گونه آموزش و خودمراقبتی جنسی، رفتارهای قلدرمآبانه، تحقیر و سرزنش‌های جنسی در پادگان‌ها و سربازخانه‌ها رواج دارد.
  • افزایش رفتارهای پر خشونت: قرار گرفتن در سطوح و روابط نابرابر و واپس‌روی نیازهای اساسی جوانان، فضای رفتارهای پرخاشگرانه را ایجاد می‌کند.
  • افزایش سوئمصرف مواد: رویدادهای استرس‌آور و اضطراب فراگیری که جوانان در این بسترهای ناامن و بدون حمایت روانی تجربه می‌کنند، می‌تواند گرایش آن‌ها را سمت سوئمصرف مواد به همراه داشته باشد.

البته لازم به ذکر است که آسیب‌هایی نظیر عدم احساس تعلق به گروه اجباری، قائل نشدن جایگاه اجتماعی و منزلت فردی، تجربه‌ی تبعیض‌های اجتماعی در پی روابط نابرابر نیز می‌تواند از جمله آسیب‌های پنهانی باشد که جوانان را معمولاً درگیر می‌کند؛ آسیب‌هایی که به دلیل غیرقابل مشاهده و لمس بودن، نادیده گرفته می‌شوند.

توسط: صبا آلاله
ژوئن 22, 2023

برچسب ها

آزار جنسی اعتیاد تجاوز خدمت وظیفه خط صلح خط صلح 146 خودکشی خودکشی سربازان سرباز وظیفه سربازی سربازی اجباری صبا آلاله ماهنامه خط صلح نظام وظیفه