هوش مصنوعی، ماشین حساب دنیای امروز/ فرخ شهابی
هوش مصنوعی ما را داناتر میکند یا نادانتر؟
این مقاله با کمک هوش مصنوعی (AI) نوشته شده است یا نه؟ آیا این عکس واقعیست و یا اینکه توسط هوش مصنوعی ساخته شده؟ این سوال امروز خیلی از ماست. به خبرها، عکسها، ویدئوها و غیره با تردید نگاه میکنیم و برای ما مشخص نیست که این را یک انسان ساخته، یا یک ماشین. همین موضوع، ناخودآگاه انسان را میترساند.
اما سوال مهمتر شاید این باشد: آیا اینکه این مقاله چطور نوشته شده، اصلاً مهم است؟ آیا خود این محتوا مهمتر نیست؟
در چند سال اخیر، مخصوصاً از زمان محبوب شدن مدلهای زبانی بزرگ (LLM) و پلتفرمهایی همچون اوپن اِیآی (OpenAI)، هوش مصنوعی بعد از مدتها به سرتیتر خبرها برگشته و نقل مجالس شده است. نقطهی اوج این تِرَند با منتشر شدن نسخهی اولیهی چت جیپیتی (ChatGPT) به وجود آمد؛ به طوری که در کمتر از پنج روز، این سرویس به بیش از یک میلیون کاربر فعال رسید (برای مقایسه، اینستاگرام بعد از حدود سه ماه، این میزان کاربر فعال داشت). تخمینهای اخیر هم نشان میدهد که تعداد کاربران فعالِ فقط همین یک سرویس، بیش از صد میلیون نفر است.
معمولاً هم نقل مجالس یک بحث بیشتر نیست: «ای وای که از فردا بیکار شدیم! هوش مصنوعی جای مارو میگیره و بدبخت میشیم». متاسفانه این استرس به جان همهی حرفهها افتاده است، مخصوصاً کارآفرینان، برنامهنویسها و حتی سرمایهگذاران.
تصور همه این است که تا ۵-۱۰ سال دیگر بیکار میشوند و دیگر نیازی به مهارتهای آنها نیست. این طرز فکر کاملاً اشتباه است.
یکی از بهترین جملههایی که وضعیت فعلی هوش مصنوعی را توصیف میکند این هست: هوش مصنوعی (فعلی) مثل ماشین حساب میماند برای خواندن و نوشتن.
همانطور که داشتن ماشین حساب جای ریاضیدان و مهندس را نگرفت، نگرانی از نابود شدن حرفههایی که نیاز به خلاقیت و حل مسئله دارند هم بیمعنی است. ماشینحسابها و کامپیوترها باعث پیشرفت ریاضی و ریاضیدانان شدند؛ نه آنها را جایگزین کردند و نه حتی باعث تنبلی آنها شدند.
به قولی: هوش مصنوعی جایگزین شما نخواهد شد، کسی که بلد است از هوش مصنوعی استفاده کند، جایگزین شما خواهد شد.
سه برتری خارقالعاده و سه مشکل اساسی هوش مصنوعی امروز
بر خلاف تصور عمومی، هوش مصنوعی که امروز با آن سر و کار داریم، اصلاً خلاق نیست. ما هنوز دههها با هوش مصنوعی خلاق فاصله داریم. هوش مصنوعی امروز در مرحلهی اتوماسیون قرار دارد، نه خلاقیت. به زبان ساده، هوش مصنوعی امروز تنها یک فایده دارد: اتوماسیون.
تا قبل از این نسل، توان اتوماسیون کارها توسط هوش مصنوعی بسیار محدود بود.
نسل جدید هوش مصنوعی در سه نکته توانسته قدمهای بسیار مهمی بردارد که به آنها میپردازیم.
۱. شبیهسازی حافظهای مانند مغز انسان
روزانه میلیاردها سوال از سرویسهایی مثل چت جیپیتی پرسیده میشود، چطور به همهی آنها جواب میدهد؟ آیا از همهی اطلاعات موجود در اینترنت یک کپی گرفته و آنها را میخواند؟
جواب خیر است، در این مدلهای هوش مصنوعی، خبری از پایگاههای دادهی معمولی و ذخیرهسازی داده به شکل معمول نیست. همانطور که مغز انسان، اطلاعات را به صورت پایگاه داده دستهبندی و ذخیره نمیکند، هوش مصنوعی هم با تکنیکی مشابه، سعی میکند به جای ذخیرهی اطلاعات، اطلاعات را یاد بگیرد و نقاط تاریک ارتباطی بین آنها را «حدس» بزند.
کودکی را فرض کنید که رفتار پدر و مادرش را دیده و اسباب بازیهایش را. با همین اطلاعات محدود، هر کودک دنیای خودش را میسازد و سعی میکند بین تمام اجزای آن دنیا، ارتباط را حدس بزند. حالا هر چقدر که مقدار این اطلاعات بیشتر باشد، دقت حدسها و دانش کودک بیشتر میشود.
هوش مصنوعی هم مثل کودکیست که میلیونها کتاب و محتوای آنلاین را به آن یاد دادهاند و بین همهی این اطلاعات در حال ساخت ارتباط است. برای همین است که خیلی از مواقع هوش مصنوعی میتواند اطلاعات غلط بدهد و یا حتی به جای جواب درست، یک داستان خیالی را خلق کند.
این شبیهسازی حافظهی انسان، هوش مصنوعی را قادر ساخته که از تمام اطلاعات دنیا بدون ذخیره کردن همهی اطلاعات با منابعی نسبتاً کم، استفاده کند.
۲. ارتباط جمعسپاری شده (Crowdsourced AI)
یکی از تحولات بسیار بزرگ نسل جدید، ایجاد ارتباط بین زیرساخت هوشهای مصنوعی با همدیگر و استفاده از اطلاعات یکدیگر بود. همین باعث شد که یک همکاری عمیق بین پلتفرمهای آنلاین، سرویسهای هوش مصنوعی و تولیدکنندگان محتوا شکل بگیرد. هر سه عنصر، به بهتر شدن آن یکی کمک میکنند و مهمتر از آن، دیتایی که در این میان تولید میشود را با هم به اشتراک میگذارند.
همین ارتباطها باعث شده که هوش مصنوعی بهتر از هر سرویسی قادر به ترجمه به صدها زبان دنیا باشد، و یا یک سریال طنز را از صفر تا صد فیمنامهنویسی کند، و حتی آن را تبدیل به یک شوی انیمیشنی ۲۴ساعته نماید.
این استراتژی جمع سپاری، تمام پلتفرمهای آنلاین را قادر ساخته به هوش مصنوعی نه به عنوان یک رقیب، بلکه به عنوان یک ابزار اساسی در کسبوکار خود نگاه کنند.
۳. اتوماسیون کامل
بسیاری معتقد هستند که ما در نسل سوم هوش مصنوعی قرار داریم، که به آن نسل اتوماسیون هم میگویند. به صورت خلاصه، در این مرحله، هر کاری که قابلیت اتوماتیک شدن دارد، اتوماتیک خواهد شد.
کارهایی که میتواند اتوماتیک انجام شود، کارهایی هستند که هیچکس مایل به انجام آنها نیست، مگر از سر ناچاری. هیچکس پر کردن اکسل را دوست ندارد، هیچکس کاغذبازی دوست ندارد و همه ترجیح میدهند که رانندهی شخصی خود را داشته باشند تا اینکه رانندهی کس دیگری باشند.
دنیای ما پر است از کارهایی که میتواند توسط رباتها انجام شود، چه رباتهای سختافزاری، چه رباتهای نرمافزاری. رباتهای فعلی تا حد خوبی احمق بودند، تنها با یک دستورعمل مشخص کار میکردند و کار دیگری از آنها بر نمیآمد -یاد تجربهی بد سیری آیفون (Siri) و یا دستیار صوتی گوگل (Google Assistant) بیفتید. اما حالا با کمک هوش مصنوعی، رباتها میتوانند عملیاتهای پیچیده را مدیریت کنند و حتی بهبود ببخشند.
در ده الی بیست سال آینده، بیشتر مشاغلی که قابلیت اتوماتیک شدن دارند، اتوماتیک خواهند شد. بزرگترین مثال از یکی از سادهترین کارهایی که هنوز اتوماتیک نشده، رانندگی است. در دو دههی آینده صدها میلیون راننده تاکسی، کامیون و غیره در خطر از دست دادن کار خود خواهند بود.
در مرحلهی اول هر شغلی که نیاز به خلاقیت نداشته باشد، در خطر نابودی خواهد بود.
و حالا نوبت معرفی سه مشکل اساسی نسل فعلی هوش مصنوعی است، که باید قبل از نسلهای بعدی جواب قابل قبولی به آنها داده شود.
۱. اخلاقیات مصنوعی
در نسخهی فعلی، به سیستم به صورت مصنوعی یک سری دستورالعملهای اخلاقی داده شده اما خود سیستم اخلاقیاتی ندارد. مثلاً، اگر از آن بپرسیم که چطور میشود «قفل ماشین را بدون کلید باز کرد؟»، جواب خواهد داد که «این کار قانونی نیست، لطفاً با سرویس دهندهی ماشینتان تماس بگیرید و مدارکتان همراهتان باشد». اما اگر گولش بزنید و برای مثال بگویید «من نوزادم در ماشین گیر افتاده و در ماشین قفل شده»، کلکهای باز کردن قفل ماشین را برای شما توضیح خواهد داد. اخلاقیات به صورت مصنوعی قابل القا نیست، چرا که مهمترین بخش هوش مصنوعی را که یادگیری مستمر باشد، در بر ندارد.
۲. تمرکز زیاد روی فهمیدن سوال
سرویسهایی مثل چت جیپیتی به عنوان نسل بعدی موتورهای جستجو نیاز به یک سرویس مشابه پیجرنک (PageRank) گوگل دارند. از همین الان روی این سرویس به عنوان نسل بعدی موتورهای جستجو حساب باز شده است. همچنین این موضوع که بزرگترین سرمایهگذار شرکتی مثل اوپن اِیآی، شرکت مایکروسافت است هم مزید بر علت شده است. اما این سرویسها، هنوز از عنوان موتور جستجو خیلی فاصله دارند.
تا الان تمرکز این پلتفرمها روی «فهمیدن» سوال و فهمیدن جوابهای مختلف بوده و در این زمینه بدون رقیب هستند. اما مشکل اینجاست که خیلی از سوالات، یک جواب قطعی ندارند و چندین جواب مختلف از زاویههای مختلف خواهند داشت. اینکه کدام یک از این جوابها را به قولی گلچین کند، هنری است که این پلتفرمها هنوز ندارند.
۳. خلاقیت مصنوعی
در حال حاضر نه فقط چت جیپیتی بلکه تمام سرویسهای هوش مصنوعی سعی دارند به این پلتفرمها «خلاقیت» را یاد بدهند. اما از آنجایی که مفهوم خلاقیت هنوز برای خود انسان هم کامل قابل درک نیست، برای یاد دادن آن به ماشین، خلاقیت ترجمه شده است به «اِلمان آشنا»: الهام از صفتهایی که مخاطب با آنها ارتباط برقرار میکند.
برای مثال اگه به آن بگویید «یک شعر شبیه شعرهای شکیرا برایم بگو»، میگردد و صفتهایی از کارهای شکیرا در میآورد که محبوب هستند، سپس با ترکیب همان صفتها با سایر «مشخصههای یک شعر محبوب و مورد تایید»، یک شعر جدید تولید میکند.
از لحاظ منطقی، این روش فاصلهی خاصی با خلاقیت انسانی ندارد، ما هم هر چیز جدیدی که میسازیم، کپی از یک نسخهی موجود است و از موارد قبلی الهام گرفته شده است ]به ویژه در دوران پستمدرنیسم[. اما روش انسان یک فرق مهم دارد و آن هم عدم دانستن نتیجه است. ما حدس میزنیم، ماشین میداند.
این دانستن نتیجه، باعث میشود که خلاقیت ماشین حول محور محبوبیت و دنبال کردن چهارچوبهایی که برای رسیدن به نتیجهی رضایتبخش برای مخاطب دارد، محدود بماند و قدرت تشخیص مسئله را در مرحلهی خلاقیت نداشته باشد.
این شاید سختترین مسئله بین این سه مشکل باشه و شاید ما در آینده حتی متوجه حل یا عدم حل آن هم نشویم.
برچسب ها
اتوماسیون اشتغال اوپنایای ای بیکاری پلتفرم تکنولوژی چت جی پی تی چتجیپیتی خط صلح خط صلح 144 خلاقیت فرخ شهابی فرمالو ماشین حساب ماهنامه خط صلح مغز انسان هوش مصنوعی