
بسترهای بیپرستار؛ چرا وزارت بهداشت و درمان در ایران از تأمین نیروی انسانی عاجز است؟/ مهرنوش نوعدوست
به گفتهی مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت حدود نودهزار نفر کمبود نیرو در بخش درمان و بهداشت در کشور وجود دارد؛ همچنین در اوج شرایط کرونایی این وزارتخانه اعلام کرد حدود صدهزار نیروی پرستار کم دارد. علت کمبود نیروی انسانی وزارت بهداشت چیست؟ در حالی که متقاضی رشتههای تحصیلی پزشکی و علوم پزشکی مانند پرستاری زیاد است، چرا وزارت بهداشت هر سال با کمبود نیرو مواجه است؟ چرا سیستم بهداشت جمهوری اسلامی نتوانسته با گذشت چهلوچهار سال کمبود نیروی درمانی خود را جبران کند؟ گزارش پیش رو نگاهی گذرا به علتهای ناتوانی وزارت بهداشت در تامین نیروی درمانی دارد.
یک تخت برای هزارودویستوپنجاه نفر
سیفالله مرادی، مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت دو هفتهی پیش از کمبود بیستوچهارهزار نفر نیروی درمانی و شصتهزار نفر نیروی انسانی در حوزهی بهداشت خبر داد؛(۱) همچنین حدود یک سال پیش عباس عبدی، معاون پرستاری وزارت بهداشت کمبود نیروی پرستاری در کشور را صدهزار نفر اعلام کرد؛ اما مسئولان جمهوری اسلامی موضوع کمبود نیروی انسانی در کادر درمانی و خدمات بهداشتی را متوجه سازمان استخدامی و برنامه و بودجه برای استخدام میدانند و میگویند وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هیچ مشکلی برای استخدام و بهکارگیری نیرو ندارد و فقط معطل مجوز دیگر سازمانهای دولتی است.
قبل از شروع کرونا ایران به ازای هر هزارودویستوپنجاه نفر فقط یک تخت بیمارستان داشت؛ در صورتی که استاندارد جهانی برای هر دویست نفر یک تخت است. طبق قوانین درمانی جمهوری اسلامی باید برای هر تخت بیمارستانی حداقل ۲.۵ نفر پرستار متخصص و غیرمتخصص وجود داشته باشد؛ در حالی که در کلانشهرهایی مانند تهران این آمار فقط ۱.۲ نفر و در شهرستانها ۰.۶ نفر، یعنی کمتر از یک نفر نیرو وجود دارد.(۲) کمبود نیروی انسانی با بحران کرونا نهتنها حل نشد، که به علت پیکهای سنگین و درصد بستری بالا بیشتر به چشم آمد. جمهوری اسلامی تا امروز آمار دقیقی از خدمات درمانی ارائهشده در دورهی کرونا منتشر نکرده است؛ اما تصاویر و گزارشهای میدانی و مردمی مختلف از دوران اوجگیری کرونا نشان میدهد در بیمارستانهای دولتی کمبود نیرو و تجهیزات پزشکی مانند تخت بیمارستانی و دارو موجب ازدسترفتن جان بسیاری از بیماران شده است.
به نظر میرسد کمبود نیروی انسانی در ساختار وزارت بهداشت فقط به مجوز جایی مانند سازمان برنامه و بودجه نیاز ندارد، بلکه مهاجرت گستردهی کادر درمان، اعم از پرستار و پزشک و همچنین شرایط سخت استخدام و قراردادهای موقت از دیگر موضوعاتی است که سد راه تامین نیروی درمانی کشور است.
تنها راه باقیمانده: مهاجرت
تصویر پزشک یا پرستاری که با «گان» و ماسک در گوشهای از بیمارستان خوابیده، یکی از تصاویر آشنای روزهای کرونایی است؛ فشار کاری که منجر به فرسودهترشدن کادر درمان و حتی ازدسترفتن جان تعدادی از آنها شد. هر پزشک و پرستار ایرانی در شرایط بحرانی کرونا مجبور به تحمل شیفتهای بلند و سنگین و رسیدگی همزمان به چندین بیمار بود، اما این مسایل زمانی شدتش را نشان داد که حاکمیت از ورود واکسنهای معتبر جلوگیری کرد. بیشک ذهن و جسم فرسودهی بخشی از کادر درمان بعد از تحمیل چنین هزینهای راهی جز مهاجرت نمییافت. با طولانیشدن پیکهای کرونا و تکرار موجهای آن درخواست و میل مهاجرت بیش از پیش در کادر درمان افزایش پیدا کرد.
شهریور سال جاری مجلهی پزشکی «لنست» در گزارشی اعلام کرد فقط در سال اول کرونا سههزار پزشک و پرستار ایرانی به کشورهای آلمان، ایتالیا و کانادا درخواست مهاجرت دادهاند و از ابتدای شیوع کرونا تا امروز مهاجرت کادر درمان در ایران سیصددرصد افزایش داشته است.(۳) این آمار فقط به نیروی متخصص و دارای سابقهی کار اختصاص دارد و درخواست دانشجویان پزشکی و پرستاری برای مهاجرت را بررسی نکرده است. گزارشهای مختلف از سوی رسانههای داخلی و وزارت بهداشت هم این موضوع را تایید میکند؛ اما پاسخ وزارت بهداشت به افزایش مهاجرت کادر درمان بهکارگیری نیروهای جوان و فارغالتحصیلان با قراردادهای کوتاهمدت هشتادونه روزه بود؛ قراردادهایی که بعد از پایان پیک کرونا تمدید نشد و اعتراضهای زیادی همراه داشت.
مسئلهی قراردادهای موقت، تعرفهگذاری و حقوق و مزایای پرستاران از همان شیوع کرونا بالا بود. چند ماه بعد از آغاز بیماری همهگیر پرستاران در بیمارستانهای مختلف دست به تجمع زدند و خواهان رسیدگی به وضعیت شغلیشان شدند که هیچ پاسخی دریافت نکردند. آذر امسال هم بعد از روز پرستار جمعی از پرستاران بیمارستان امام خمینی در تهران در اعتراض به نحوهی قانون تعرفهگذاری تجمع کردند و باز هم اعتراضشان بیجواب ماند؛ همچنین حدود دههزار نفر نیروی قرارداد موقت یا هشتادونه روزه در دوران اوجگیری کرونا به عنوان پرستار وارد کادر درمان شدند که وضعیت همهی آنها با وجود دو سال و چند ماه سابقهی کار نامشخص است و بسیاری از آنها تعدیل شدهاند.
همهی این مشکلات در کنار هم میل کار در حوزهی درمان ایران برای کادر پزشکی و پرستاری را کاهش میدهد. آنها یا به کار در بیمارستانها و مراکز خصوصی تمایل دارند یا میخواهند مهاجرت کنند.
چطور کادر درمان استخدام نمیشوند؟
سالانه حدود هفدههزار نفر از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بازنشسته میشوند؛ همینطور بین یازده تا پانزدههزار نفر پرستار و نزدیک به هفتهزار نفر از رشتههای پزشکی و دیگر رشتههای علوم پزشکی دانشگاه را به پایان میرسانند. اگر همهی این فارغالتحصیلان هم هر سال در مراکز درمان و بهداشت مشغول به کار شوند، باز هم فقط جایگزین نیروی بازنشسته شدهاند و کمبود نیرو در این حوزه به قوت خود باقی خواهد ماند، اما استخدام یا مشغولشدن به کار در همان سال فارغالتحصیلی اگر برای پرستاران و پزشکان رویا نباشد، روندی سخت و طاقتفرساست.
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هر سال مانند باقی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی با برگزاری آزمون استخدامی نیروی انسانی میگیرد، اما مجوز استخدام نیرو شامل حال نیروهای مشغول به کاری میشود که چند سال از سابقهی کارشان گذشته و در نوبت تغییر قرارداد موقت به قرارداد دائمند. اگر فردی بتواند از سد بزرگ استخدام از طریق آزمون استخدامی بگذرد، باید حداقل پنج سال برای قرارداد دائم صبر کند.
آزمون استخدامی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی شرایط عمومی و اختصاصی ویژهای دارد؛ مثلاً همهی شرکتکنندگان در این آزمون باید به نظام و قانون جمهوری اسلامی التزام داشته و مردان باید خدمت سربازی اجباری را گذرانده یا معاف دائم باشند؛ همچنین همهی شرکتکنندگان باید به دین اسلام یا یکی از ادیانی که نظام در قانون به رسمیت شناخته، اعتقاد داشته باشند. اگر داوطلبان شرکت در آزمون استخدامی همهی شرایط عمومی و اختصاصیای را که شامل دو دفترچهی چهلبرگ میشود، داشته باشند، باید در آزمون به سوالهای عمومی مانند معارف اسلامی و پرسشهای ایدئولوژیک نظام پاسخ دهند. در نهایت اگر داوطلبی توانست سد آزمون را رد کند، در مصاحبهی حضوری شرکت خواهد کرد که باز هم از نظر ایدئولوژیک بررسی میشود؛ یعنی باید به سوالات گزینشی پاسخ بدهد، نباید بدحجاب باشد، باید به ارکان شرعی دین اسلام مسلط باشد و باید رسماً اعتقاد و التزام خود به نظام را در این گفتگو ثابت کند.
از طرفی شرایط سنی هم برای استخدام وجود دارد. داوطلب اگر مجرد باشد، باید بین بیستوپنج تا چهل سال سن داشته باشد و اگر متاهل و دارای فرزند باشد، تا چهلوپنجسالگی هم میتواند برای استخدام اقدام کند. فارغالتحصیلان پرستاری نسبت به فارغالتحصیلان پزشکی راه هموارتری پیش رو دارند؛ هرچند آنها هم مجبور به گذراندن طرح و در نهایت شرکت در آزمونند، اما اگر بتوانند همهی مراحل ذکرشده را رد کنند و در آخر با شانس یا پارتی در یکی از مراکز درمانی مشغول به کار شوند، میتوانند امیدوار باشند که بعد از حدود پنج تا ده سال به استخدام رسمی دولت درمیآیند.
فارغالتحصیلان پزشکی عمومی در سالهای آخر دانشجویی مجبور به گذراندن هجده ماه طرحند که در این دوره به آنها «اَنترن» میگویند. در کنار این افراد «رزیدنتها» یا کسانی که در دورهی دستیاری تخصصی به سر میبرند هم وجود دارند. میشود گفت بیشترین بار بیمارستانهای دولتی به دوش این دو گروه است؛ از هیچ بیمه و مزایا یا حقوق قابلتوجهی برخوردار نیستند و بسیاری از آنها در هر چهلوهشت ساعت حدود سی ساعت شیفت دارند. آذر سال ۹۸ بود که خودکشی دانشجویان پزشکی دانشگاه جندی شاپور اهواز خبرساز شد. بعد از آن بسیاری از دانشجویان دورهی عمومی و تخصصی پزشکی از شرایط سخت کار در بیمارستانها گفتند. یکی از فارغالتحصیلان پزشکی از دانشگاه جندی شاپور همان سال ۹۸ دربارهی علت خودکشی دانشجویان پزشکی به خبرآنلاین گفته بود: «شیفتهای انترنی و رزیدنتی فوقالعاده سخت است. طی هجده ماه انترنی که مرحلهی آخر پزشکی است، هر فرد باید ماهی ده کشیک بدهد که در اکثر بخشها هر کشیک یعنی سی ساعت بیداری و سرپابودن و دویدن. علاوه بر این نحوهی چینش کشیک کاملاً غیرعلمی و غیرقانونی است. چون خارج از ایران هم تحصیل کردهام، میدانم در کشورهای توسعهیافته به علت تکرار همین اتفاقات محدودیت ساعتهای جدی برای کشیک پزشکان در نظر گرفتهاند، ولی در سیستم این دانشگاه (جندی شاپور) این حرفها هیچ مفهومی ندارد. علت اصلی این فشار هم نه آموزش دانشجو، بلکه پرکردن خلائ سایر پرسنل است؛ یعنی کارهایی که ما در زمان انترنی انجام میدادیم، هفتاد تا هشتاددرصد هیچ ربطی به طبابت نداشت و صرفاً برای جبران کمبود بودجه و پرسنل بیمارستانها بود که این خودش باعث تحقیر و سرخوردگی دانشجو میشود.»
بنابراین راهی که جلوی پای بسیاری از دانشجویان پزشکی یا پرستاری است، استخدام در مراکز خصوصی یا مهاجرت است؛ آن هم اگر بتوانند تحصیلشان را با روال عادی به پایان برسانند.
قتل عمدی
نیروی انسانی مهمترین عامل کیفیت و خدماتدهی در بخش پزشکی و درمان است؛ همچنین دسترسی رایگان، ارزان و آسان به خدمات درمان، بهداشت و پزشکی یکی از مسئولیتهای هر دولت و حاکمیتی است که کشوری را اداره میکند. کمبود نیروی انسانی در سیستم بهداشت و درمان ایران در کنار کمبود تجهیزات، دارو و دسترسی به خدمات رایگان پزشکی کیفیت خدمترسانی به مردم را کاهش داده است؛ خدماتی که به جان و سلامت شهروندان بستگی دارد.
برای سال ۱۴۰۲ دویستوهفتادوسههزارمیلیارد تومان برای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عنوان دومین وزارتخانهی بزرگ کشور بودجه پیشبینی شده است.(۴) این در حالی است که بخش دارو و تجهیزات پزشکی به شکلی جداگانه از منابع دولتی یارانه دریافت میکنند و حکومت عملاً برای تولید و واردات دارو و تجهیزات پزشکی اگر بخواهد از مسیر درست پیش رود و دست مافیای دارو را کوتاه کند، مشکلی ندارد و حتی تحریم هم نیست؛ بنابراین باید سوال کرد این مبلغ صرف چه هزینههایی میشود؟ چرا با وجود درنظرگرفتن بودجهی کلان برای وزارت بهداشت نیروهای این وزارتخانه برای دریافت حقوق مشکل دارند؟ چرا فقط بخشی از کادر درمان و برخی از پزشکان متخصص یا فوقتخصص حکومتی و رانتی میتوانند درآمدهای کلان از حوزهی درمان داشته باشند؟ کمبود نیروی انسانی و تجهیزات پزشکی و دارو با وجود پولی که از درآمد نفتی به این وزارتخانه تعلق میگیرد، چه کسی جز بیماران و مردم را تهدید میکند؟ تعلل در رفع مشکلات سیستم بهداشت و درمان اگر قتل عمدی بیماران نیست، چه میتواند باشد؟
پانوشتها:
۱- کمبود نیرو در وزارت بهداشت و خطر آشفتگی در بیمارستانها، ایسنا، ۱۰ دی ماه ۱۴۰۱.
۲- کمبود پرستار، معضل قدیمی نظام سلامت، سازمان نظام پرستاری جمهوری اسلامی ایران، ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۰.
۳- مجلهی پزشکی «لنست»: مهاجرت کادر درمان ایران بعد از همهگیری کرونا سیصددرصد افزایش یافت، رادیو فردا، ۲۷ شهریورماه ۱۴۰۱.
۴- پیشنهاد بودجهی دویستوهفتادوسههزار میلیاردی برای سلامت، ایسنا، ۲۴ دی ماه ۱۴۰۱.
برچسب ها
پرستار خط صلح خط صلح 141 کادر درمان کرونا کمبود پرستار ماهنامه خط صلح مهرنوش نوع دوست وزارت بهداشت