
تلاش برای رفع تفکیک جنسیتی سلف دانشجویان؛ چرا؟/ ودود نوروزی
دربارهی بحث اقدام خودجوش دانشجویان برای حذف تفکیک جنسیتی در سلفهای دانشجویی لازم است در ابتدا مفاهیم دانشگاه و دانشجو را با وامگرفتن از نظریات اندیشمندان به صورت بسیار مختصر بررسی کنیم. نگارنده تلاش میکند دربارهی دانشگاه که تعابیر مختلفی در وصف آن وجود دارد، با استفاده از این تعابیر برای پیشبرد مطلب استفاده کند.
دانشگاه که به تعبیری مجمع حقیقتطلبان برای کشف حقیقت و دانش است، دارای سه جزئ بههمپیوستهی آموزش آکادمیک، پژوهش علمی، حیات فرهنگی خلاقانه است. در صورت عدم توازن در پیشرفت هر جزئی از آن ضعف و نابودی آن جزئ و در نهایت از دسترفتن روح دانشگاه قابلتصور است. با توجه به اینکه اکثر دانشجویان بعد از فارغالتحصیلی در همان کشور مشغول به کار خواهند شد، به گواه تاریخ دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی عموماً به عنوان قشر فرهیخته و روشنفکر و اثرگذار جامعه شناخته میشوند و قابلیت تاثیرگذاری بر جامعه را دارند. همیشه نحوهی مدیریت دانشگاه و خودآیینی آن و میزان دخالت حکومت در دانشگاه محل مناقشه بوده است. میزان این مناقشه وابسته به نظر حاکمان دربارهی میزان کنترل و تحمیل ایدهی خود بر جامعه و به تبع آن دانشگاه است و متناسب با این دیدگاه از ابزارهای مختلفی، حتی خشونت عریان استفاده میکنند. از آنجایی که استفاده از خشونت عریان هزینهی بسیار بالایی برای جامعه و حاکمیت دارد، بنابراین با تصویب قوانین و مهندسی جامعه و دانشگاه در پی تحمیل دیدگاه خودند.
در صورتی که حاکمان به تعبیر میشل فوکو دارای نوعی نگاه «شبان و گله» باشند که در ابتداییترین و نازلترین نوع استیلای باستانی خود را شبان و مسئولان دیگر را سگ گله و جامعه را گله تصور میکند، این تضادها و مداخلهها ملموستر و بیشتر خواهد بود. دانشجویی که به معنی واقعی خود در تلاش برای فعالیت در آن سه جزئ مذکور دانشگاه باشد، طبیعتاً به عنوان روشنفکر شناخته خواهد شد و در دوگانهی وابستگی به قدرت و بهرهمندی از مواهب سیستم و تنهایی و مطالبهگری گاه به عنوان مزاحم، مخالف و عنصر ناخوشآیند به حساب میآید.
تاریخ جنبش دانشجویی در ایران با تمام فراز و نشیبهای خود در دهههای مختلف علیرغم تفاوت در روش، مطالبات و جنس آن دارای یک اصل ثابت است و آن آرمانخواهی است. دانشگاه در دههی بیست و سی اکثراً محل اعتراض و تظاهرات، در دههی چهل و پنجاه عضوگیری گروههای مختلف سیاسی و بعد از انقلاب نیز شاهد فعالیت دانشجویی با هدف اصلاحات ساختاری، تقویت جامعهی مدنی، جنبش سبز و مطالبات صنفی در دههی نود بوده است و بیمنطق نیست که از تعبیر «میزانالحراره» برای جامعه استفاده میشود. حال میتوان با ذکر مقدمهای که گفته شد، به موضوع تلاش دانشجویان برای حذف تفکیک جنسیتی بپردازیم.
در شرایط فعلی دیدگاه خودشبانانگاری در حاکمیت در عمل تشدید شده است و افرادی با قرابت فکری به گروهی که معتقدند حاکمیت وظیفه دارد به زور مردم را به بهشت ببرد، قدرت بیشتری در ساختار حاکمیت پیدا کردهاند و حتی امکان فعالیت در چارچوب قوانین ساختاری خود حاکمیت نیز کاهش یافته است. حاکمیت دایرهی مداخلهی خود را نه فقط به گشت ارشاد در خیابان، بلکه با تصویب قوانینی به بهانهی افزایش جمعیت به رختخواب مردم و خصوصیترین مسایل زندگی گسترش داده و اصول اولیهی پزشکی، اخلاق حرفهای پزشکی، اصول آزادی باروری و غیره نقض شده است.
مردم زیر فشار اقتصادی روزبهروز فقیرتر میشوند و اختلاف طبقاتی تشدید و فعالیت دانشجویی در دانشگاهها دچار محدودیت میشود. برای مثال آییننامهی شوراهای صنفی دانشجویان وزارت بهداشت دچار تغییراتی میشود که عملاً آن را به ساختار بیخاصیت یا کمخاصیت تبدیل میکند.
به طور کل جامعه با نارضایتیهای شدیدی روبهرو است و حاکمیت به جای انتخاب الگوی ایجاد رضایت الگوی کنترل نارضایتی را در پیش گرفته است. مردم از بهبود شرایط ناامید شدند و در مسالمتآمیزترین حالت با تحریم صندوق رای در انتخابات ریاست جمهوری و درصد بیسابقه و بالای آرای باطله در صندوقهای رای نسبت به دورههای قبل این دلسردی را اعلام کردند. همانطور که پیشبینی میشد، دولت جدید ناکارآمد بود و وعدههایی توخالی، از جمله ساخت یکمیلیون مسکن در سال داده بود.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» موجب شد بخشهای سرکوبشده، استثمارشده و رنجکشیده با هم پیوند یابند و دانشجویان نیز خود را جزئی از این گروهها دانستند و با این جنبش همراه شدند و شعارهایی مانند «از کردستان تا تبریز، فقر و فساد و تبعیض» سر دادند. طبیعتاً در هر امر اعتراضی و مطالبهگرانه معترضان دست به دامان ایجاد نمادها یا تضعیف و نابودی نمادهای طرف مورد اعتراض میپردازند. در این جنبش یکی از حرکات اعتراضی دانشجویان تلاش برای حذف تفکیک جنسیتی سلفهای غذاخوری بود. از آنجا که به قول کانت تجربه (شهود) بدون مفاهیم کور است، باید گفت مفهوم این حرکت این است که دانشجو به عنوان سوژه یا برای بازپسگیری سوژگی خود سراغ سلف غذاخوری به عنوان یکی از نمادهای مداخلهی سیستم رفت و در وجه سلبی موجب تغییر سبک استفاده از سلفهایی شد که حتی قوانین آن با عرف جامعه در تضاد است، زیرا هیچ سالن غذاخوریای در سطح کشور نیز به این شکل مدیریت نمیشود. در مقام ایجابی میتوان گفت سوژه برای تعیین ضوابط زندگی و شیوههای زیستن در محیطهای جمعی دست به چنین کنشی زده است.
بنابراین میتوان چنین جمعبندی کرد: از آنجایی که معتقدیم دانشگاه آخرین سنگر آزادی است، این اقدام یک حرکت نمادین برای حذف مداخلهی حاکمیت، دفاع و بازپسگیری آزادی است.
برچسب ها
اعتراضات دانشجویان اعتراضات دانشجویی اعتراضات سراسری جنبش دانشجویی خط صلح خط صلح 140 زن زندگی آزادی سنگر آزادی ماهنامه خط صلح ودود نوروزی