سرقتهای بیسابقه و سارقان نوظهور در جامعهی امروز ایران/ کیومرث امیری
جامعهی امروز ایران علیرغم آنکه نزدیک به نیمقرن است با قوانین اسلامی خاص خود اداره میشود، شاید بتوان ادعا کرد دارای بالاترین میزان سرقتها و بیشترین تعداد سارقانی است که تاکنون به خود دیده؛ قوانین اسلامی که در آن سارقان به احکامی نظیر قطع ید محکوم میشوند و حکم دربارهی آنها اجرا میشود. به قول معروف شکم گرسنه دین و ایمان نمیشناسد و جامعهی امروز ایران متاسفانه به یکی از جوامع فقیر با اکثریتی تهیدست تبدیل شده که درماندگان و گرسنگانش از فقر و نداری برای زندهماندن ناچار راه سرقت را پیش گرفته و امنیت را از خود و جامعه سلب کردهاند؛ به طوری که هیچچیز و هیچکس امنیت ندارد و سرقتها جامعه را به چالش بزرگی کشانده که دولتها علیرغم همهی سختگیریها در نبض قانون اسلامی از حل آن عاجزند.
فقدان عدالت اجتماعی، عدم توزیع عادلانهی ثروت، بیکاری همهگیر، فساد ساختاری در ارکان حاکمیتی، فقر و تهیدستی اکثریت جامعه، شکاف طبقاتی در جامعه، اقتصاد بیمار و رانتی و دلالی که هیچگونه پایه و اساس علمی ندارد، گرانی و تورم روزافزون و غیره از عوامل پدیدآورندهی این معضل یا مشکل اجتماعیاند که سختگیرانهترین قوانین اسلامی هم نتوانستهاند مانع آن شود و بلکه بر آن افزودهاند.
قصد ما در این نوشته پرداختن به عوامل پدیدآورندهی این سرقتها نیست، بلکه هدف نگاهی گذرا بر چگونگی این سرقتها و رابطهیشان با جامعه، مردم، سارقان و نیز مسئولان است که جامعه را با بلبشو مواجه کردهاند.
هیچچیز از دستبرد سارقان در امان نیست
سرقت یا دزدی نوعی ناهنجاری یا به گفتهی دیگر هنجارشکنی و کجروی است که به دلایل متعدد در جامعه شکل گرفته؛ معضلی که پیآمدهای خطرناکی برای جامعه در همهی ابعاد زندگی به دنبال دارد. این معضل شاید از قرنها پیش در زندگی بشر کمابیش وجود داشته و معنای آن بر خاص و عام آشکار است. سرقت در بسیاری از جوامع مدرن و پیشرفته و دارای نظم و نظام اقتصادی مناسب و قانونمند کمرنگ شده؛ در حالی که در جوامع عقبماندهای که بیعدالتی و اختلاف طبقاتی و فقر و بیکاری در آنها وجود دارد، این معضل افزایش پیدا کرده و به اشکال مختلف ادامه دارد.
در جوامع عقبمانده که میتوان جامعهی امروز ایران را نیز در زمرهی آنها قرار داد، سرقت به معضلی همهگیر و تهدیدکننده تبدیل شده. بیگمان نگاه ایدئولوژیک و دینی مسئولان به مسائل اجتماعی و به تبع آن اعمال و اجرای قوانین اسلامی که خود بانی بزرگی در کشاندن تودهها به فقر است، از دیگر عوامل مهم این ناهنجاری است. متاسفانه سالهاست مسئولان جمهوری اسلامی هیچ توجهی به علل و عوامل پدیدآورندهی سرقتها ندارند و تنها به اجرای سختگیرانهی قوانین شرعی و اسلامی موجود در لایحهی قصاص که حکم به قطع ید سارق داده، میپردازند و بس؛ بدون آنکه این معضل بزرگ مورد مطالعه و ارزیابی قرار بگیرد.
این پدیده که پیآمدهای ناخوشآیند زیادی به دنبال دارد، متاسفانه در جامعهی امروز ایران شکل و ابعاد گسترده و خطرناکی یافته و در عمل به معضلی بیسابقه و غیرقابلکنترل تبدیل شده و تمام ارکان جامعه را از پایه و اساس و در همهی سطوح تحت تاثیر خود قرار داده و زندگی روزمرهی آحاد جامعه ــدر هر شرایطی از اقشار فقیر گرفته تا اغنیا و از اموال ضعیف عمومی گرفته تا اموال بزرگ دولتیــ را در برگرفته و تا جایی گسترش یافته و اشکال تازه و جوراجور به خود گرفته که در طول تاریخ این سرزمین هرگز به این حدت و شدت سابقه نداشته. فراوانی و گوناگونی سرقتها در جامعهی امروز ایران از چنان پیچیدگی و افزایش روزافزونی برخوردار است که حتی نمیتوان آنها را در فرآیندی قابلقبول دسته بندی کرد؛ چراکه هربار سرقتها به اشکالی که هرگز سابقه نداشته، اتفاق میافتد و سارقان جدیدی با شگردهای تازهی سرقت ظهور پیدا میکنند.
سارقان از پیچهای آلومنیومی چهارــپنج گرمی رگراتورهای گاز خانگی در منازل گرفته تا در و پنجرههای منازل و نبشی دکلهای برق فشارقوی، میلِگرد پلهای بتنی، نبشیهای حافظ پلهای روگذر و خلاصه هر چیزی را که ریالی پول به دست آنها برساند، به سرقت میبرند و برای فروش اموال مسروقهی خود هم کمترین مشکلی ندارند؛ چراکه صدها مالخر تحت عنوان خریداران ضایعات انواع و اقسام اموال مسروقه را به نرخ روز از آنها خریداری و در این خریدها با یکدیگر رقابت میکنند.
از دیگر شگردهای سارقان در این روزها استفاده از شگرد زورگیری است. در ادامهی روند رو به افزایش سرقتها در موارد زیادی سرقت از شکل پنهانی خارج شده و به شکل زورگیری در روز روشن یا راهبندان در جادهها به شکل مسلحانه خود را نشان داده؛ به طوری که این روزها شاهد رسیدن اخبار تاسفآور زیادی از بسیاری راهزنیها و سرقتها به شکل زورگیری و مسلحانه در روز روشنیم. این سرقتها امنیت را از مردم سلب کرده و به این خاطر برخی از افراد جرئت استفاده از زیورآلات تزئینی خود را در هیچجا حتی در خانه هم ندارند و از ترسشان از استفاده از آنها در همهحال امتناع میکنند و اموال خود را از دید همگان پنهان نگه میدارند.
سرقت از اموال دولتی از زبان برخی مسئولان ادارات و ارگانهای دولتی
شاید تنها نوع دستهبندی که بتوان از آن زاویه به انواع سرقتها اشاره کرد، سرقت اموال دولتی یا به تعبیر دیگر اموال عمومی از یکسو و سرقت اموال شخصی آحاد جامعه از جانب دیگر باشد.
حجم سرقتها از اموال عمومی و دولتی در این سالها ارقام نگرانکنندهای به نمایش میگذارد. برخی مسئولان از سرقت اموال شهرداریها توسط پیمانکاران سخن به میان آوردهاند و همهی اینها در حالی است که دود سرقت از اموال عمومی هم به چشم مردم میرود.
مدیر کل راهداری و حملونقل جادهای استان کرمانشاه ضرر و زیانهای ناشی از سرقتها در سال گذشته در کرمانشاه را بالغ بر دهمیلیارد تومان اعلام کرده.(۱) مسئولان مخابرات استان گلستان نیز از خسارات هفتمیلیاردتومانی سرقت کابلهای مخابراتی این استان خبر میدهد؛ در حالی که حجم سرقت کابلها در طول پنج سال سر به رقم صدوچهلمیلیارد تومان زده.( ۲) این قبیل اظهارنظر مسئولان تنها نمونهی مشتی از خروار سرقتهایی است که رخ داده.
تازهترین سرقت که متاسفانه در ابهام باقی ماند، سرقت اخیر از صندوق امانات بانک ملی شعبهی دانشگاه تهران بود که حجم و پیچیدگی این سرقت همگان را حیرتزده کرد.
ارتباط تنگاتنگ سرقتها با خریداران ضایعات
ایران از معدود کشورها در جهان است که انواع و اقسام ضایعات در آن به این شکل گسترده و همهجانبه و بیشک بیدروپیکر بازیافت میشود و به ممر درآمدی برای اکثریتی از قشر تهیدست جامعه تبدیل شده.
امروزه در کشور ثروتمند ایران میلیونها نفر از طریق جمعآوری ضایعات و فروش آنها شکم خود و خانوادههایشان را سیر میکنند و به دنبال آن هزارها نفر با خرید ضایعات از آنها ارتزاق میکنند. بازار خریداران ضایعات تقریباً در همهی شهرکهای حاشیهی شهر کرمانشاه و بسیاری دیگر از شهرهای ایران گرم است و برخی خیابانهای این شهرکها به طور کلی به این شغل اختصاص داده شدهاند و تابلوهای دستنوشته که روی آنها نوشته شده «انواع ضایعات شما را خریداریم» در جایجای این خیابانها و کوچهها به چشم میخورد. این شغل کاذب هزارها مشتری دارد و مغازههای بیشتر آنها تا پاسی از شب گذشته فعالند و انواع و اقسام ضایعات را از تیرآهن گرفته تا مس، آهنپاره و کابل و فلز برنج و نانخشکه و مقوا و غیره خریدارند و هیچکدام از این مغازهها هم جواز کسبی در رابطه با این شغل ندارند. مشتریهای آنها را انواع تیپهای آدمهای جامعه با یک وجه مشترک، یعنی فقر و تهیدستی که آنها را به این راه کشانده، تشکیل میدهند.
پای صحبتهای یک تن از خریداران ضایعات مینشینیم. این خریدار ضایعات وقتی میفهمد روزنامهنگاریم، به سختی پذیرایمان میشود و قبل از هر چیز نمیخواهد نامی از او برده شود و مدتی هم طول میکشد تا اعتمادش جلب شود که حقایق را بگوید.
او حدود پنجاه سال سن دارد و دارای تحصیلات دیپلم و پایان خدمت سربازی است و تا حدودی هم دستی در هنر و موسیقی دارد. میگوید: «هرگز فکر نمیکردم روزی اینکاره بشوم، ولی سالها بیکاری و فشار و خرج زندگی ناچارم کرد.»
او میگوید: «راستش را بخواهی، نزدیک به هشتادــنوددرصد از خریدهای روزانهی ما اجناس سرقتی است و همهی ما هم این را میدانیم، اما چنانچه بخواهیم از خرید اموال سرقتی سر باز بزنیم، باید برویم دنبال کار دیگری.»
او میگوید قیمت ضایعات هرچند نوسان شدیدی دارد، ولی هر روز بالا و بالاتر میرود: «ما ضایعات را از دست مشتری میخریم، بعد با سودی به عمدهفروش میفروشیم و عمدهفروشها که اصل سودهای کلان را آنها میبرند، ضایعات را به کارخانجات بزرگ چون کارخانهی فولاد و کارخانهی کارتنسازی و شیشهسازی و غیره میفروشند.» او قیمت کنونی برخی ضایعات را به این شرح اعلام میکند و میگوید: «ما این اجناس را با این قیمتها امروز از مشتریها میخریم. فردا ممکن است گرانتر یا ارزانتر بشوند. تقریباً هر روز یا هر دوــسه روز یک بار باید نرخها را از عمدهفروشها سوال کنیم، ولی نرخ امروز ما این است: آهن هر کیلو دههزار تومان. مس دویستهزار تومان. برنج صدوپنجاههزار تومان. آلومینیوم شصتهزار تومان. آلومینیوم خشک پنجاههزار تومان. مقوا پنجهزار تومان. کاغذ باطله که شامل کتاب هم میشود، ششهزار تومان. پلاستیک کهنه هفتهزار تومان. استیل بیستوپنجهزار تومان. باتری سیهزار تومان؛ چه سالم باشند وچه فرسوده ما به نرخ ضایعات میخریم.»
تعمقی کوتاه بر این روند کاذب دادوستد ضایعات که در جامعهی ایران شکل گرفته و به شکل گسترده رواج یافته، انسان را نگران آن میکند که علاوه بر تاثیرات منفی آن بر روند سرقتها از سوی دیگر باعث پایبنآمدن شدید کیفیت تولیدات بسیاری از مراکز تولیدی و کارخانجاتی چون کارخانههای آهن و شیشه و غیره که از این ضایعات در ساخت تولیداتشان استفاده میکنند هم بشود و کیفیت و مقاومت تولیداتشان را به شدت کاهش دهد و این امر به طور خطرناکی اثرات منفی و مخربی بر ساختمانهای تازهتاسیس، سدها، پلها و غیره باقی بگذارد و دود آن به چشم مردم و به ویژه نسلهای آینده برود.
تردیدی نیست عرضه و تقاضا در هر زمینهی اقتصادی و مالی حرف نخست را میزند. تا عرضه نباشد، تقاضا نیست و تا تقاضا نباشد، عرضهای وجود نخواهد داشت. حال در خصوص سرقتها در جامعهی امروز ایران هم عرضه و هم تقاضا بالاتر از حد تصور است. سارقانی که اقدام به سرقت انواع و اقسام اموال و اجناس در ابعاد کم و زیاد میکنند، در عرضهی اموال سرقتی به مالخرها کمترین مشکلی ندارند و مالخرها در خرید اموال مسروقه هیچ تردیدی به خود راه نمیدهند.
وضع جامعهی امروز ایران به گونهای است که در سطح شهر و روستاها چشم که بگردانی جای پای سارقان از انواع اموال دولتی و عمومی را خواهی دید؛ جای پا و علائمی که چهرهی شهرها و روستاها را تغییر داده. کسی امروز نمیتواند هیچ مالی را که مربوط به ادوات کشاورزی یا دامپروری است، بر خلاف گذشتهها در سطح روستا و در میان مزارع ببیند؛ چراکه همگی آن اموال مانند موتورهای آب، وسایل مربوط به چاهها و غیره یا توسط سارقان به سرقت رفته یا صاحبانآنها از ترس سرقتشان بر خلاف گذشتهها دیگر جرئت جاگذاشتن اموال خود در مزارع را حتی برای یک شب ندارند و آنها را به خانه بردهاند.
همین روال را در سطح کوچه و خیابانهای شهرها میتوان دید. در بسیاری از کوچهها و خیابانها تمامی کابلهای مخابرات و وسایل مربوط به رگراتورهای گاز خانگی و غیره در آنها به سرقت رفته است. این عمل سارقان که بسیاری دیگر از امکانات شهری از قبیل پلهای روگذر و غیره را نیز شامل شده، چهرهی شهرها را زشت و ناخوشآیند کرده و علاوه بر خطرات ناشی از سرقت این اموال مردم را نیز به رعب و وحشت انداخته.
پای صحبتهای عجیب و غریب دو مالباخته
در ادامهی تهیهی گزارش سراغ چند مالباخته میرویم که سارقان به اموالشان دستبرد زدهاند.
خانم میانسالی که نمیخواهد نامش برده شود، میگوید: «ما خانوادهای فقیریم. شوهرم کارگر فصلی است و مستاجریم. در طول سالها زندگیم، دوــسه تکه طلاجات شامل یک جفت گوشواره، یک زنجیر کوچک و چند النگوی طلا خریداری کرده بودم و این همهی پساندازم بود. شبی ناچار باید به جایی میرفتیم. من که جرئت نداشتم طلاها را همراه خود ببرم، آنها را در پلاستیکی پیچیدم و در شکم مرغ یخزدهای پنهان کردم و مرغ را داخل جایخی یخچال، کنار دوــسه مرغ یخزدهی دیگر گذاشتم. فردا که برگشتیم، با حیرت دیدم مرغها توی یخچالمان نیستند. سارقان انگار مستقیم آمده بودند سراغ طلاها؛ البته چند تیکه اثاثیهی منزل را هم به سرقت برده بودند، ولی حیرت من این بود که سارقها چطور سراغ مرغهای یخزدهی داخل یخچال رفتند و طلاها را بردند.»
میپرسم به کسی از آشناها شک نکردی که سارق اموالتان باشند؟ در جواب میگوید: «به جز خودم احد دیگری، حتی شوهرم هم جای طلاها را بلد نبود. با حیرتی در نگاه میگوید عدهای میگویند سارقها شاید از وجود طلا در شکم مرغها اطلاعی نداشتند و مرغها را برای سیرکردن شکمشان بردهاند که اتفاقی به طلاها هم رسیدند. بعضی دیگر از مردم میگویند بعضی سارقها دستگاه طلایاب دارند؛ دستگاهی که از داخل کوچه هم میتواند تشخیص بدهد طاا کجای خانههاست، چه مقدار است و دقیقاً جایش کجاست. چه میدانم؛ ما که بیچاره شدیم و رفت.»
مالباختهی دیگری به نام س. پ میگوید: «همسرم به من زنگ زد و گفت میخواهد از خانه بیرون برود. من گفتم تا ده دقیقهی دیگر خانهام و شما بروید کارتان را انجام بدهید. کمتر از نیمساعت طول کشید که به خانه رسیدم. زمانی که رسیدم، درِ حیاط باز بود و من فوری شک کردم. ابتدا گمان کردم سارقها داخل خانهاند، ولی طولی نکشید که فهمیدم رفتهاند.»
این مالباخته میگوید: «مقداری وسیله و طلاجات و پول نقد داشتیم که گذاشته بودیم در زیرزمین خانه و درِ زیرزمین را هم از داخل و هم از بیرون محکم قفل زده بودیم؛ طوری که خودمان با مشکل میتوانستیم از دریچهی کوچکی دست فرو کنیم و قفل کتابی داخلی را با کلیدش باز کنیم؛ در حالی که سارقان مثل آب خوردن قفل کتابی را قیچی کرده و همهی اموالمان را غارت کرده بودند.»
این مالباخته میگوید: «حالا پلیس هم در کمتر از بیستمیلیون مال مسروقه دخالت نمیکند و پرونده را میدهند شورای حل اختلاف. اگر سارقان پیدا شدند، با مالباخته کنار بیایند، ولی یادم نمیآبد سارقی پیدا شده و مالی به مالباخته برگردانده شده باشد.
پانوشتها:
۱- سرقت بیش از دهمیلیارد تومان از تجهیزات جادهای کرمانشاه، تین نیوز، ۲۷ فروردینماه ۱۴۰۱.
۲- خسارت هفتمیلیارد تومانی سارقان روی دست مخابرات گلستان/ شناسایی زنجیرهی فعالیت سرقتهای خرد، ایسنا، ۲۸ دیماه ۱۴۰۰.
برچسب ها
خط صلح خط صلح 135 دزدی راهزنی سرقت سرقت کابل برق فقر کیومرث امیری مالباختگان ماهنامه خط صلح