
به بهانهی روز جهانی مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان/ رضوان مقدم
استلا اوباسانجوStella Obasanjo) )، همسر اولوسگون اوباسانجو (Olusegun Obasanjo)، رئیس جمهوری وقت نیجریه در کنفرانسی که توسط کمیتهی «بین آفریقایی مناسک سنتی تاثیرگذار بر سلامت زنان و کودکان» برگزار شد، روز ۶ فوریه ۲۰۰۳ را به عنوان روز جهانی «عدم هرگونه مدارا با مثلهکردن جنسی زنان» پیشنهاد کرد؛ سپس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل این روز را به عنوان «روز بینالمللی مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان» تصویب کرد. بعد از آن ۶ فوریه، برابر با ۱۷ بهمن توسط سازمان ملل به عنوان روز جهانی مبارزه با «ختنهی زنان» نامگذاری و به رسمیت شناخته شد.
ناقصسازی اندام جنسی (ختنهی زنان) اصطلاحی است برای عمل بریدن بخشی یا تمامی آلت تناسلی بیرونی زنان. این عمل در برخی از فرهنگها در مورد دختران و زنان در سنین کودکی یا حتی بزرگسالی انجام میگیرد. در برخی از جوامع این سنتی است قدیمی که هنوز برخی از زنان و مردان از آن دفاع میکنند.
سازمان ملل چهار گونه از ناقصسازی جنسی زنان را شناسایی و معرفی کرده: (۱)
نوع اول: برداشتن کلی یا جزئی کلیتوریس (کلیتوریکتومی).
نوع دوم: برداشتن کلی یا جزئی کلیتوریس و لبهای کوچک فرج (عضو)، با یا بدون بریدن لبهای بزرگ فرج.
نوع سوم: هرگونه تنگکردن مجرای مهبل با ایجاد یک مهروموم پوششی با قطعکردن و تغییرمکاندادن لبهای کوچک فرج یا لبهای بزرگ فرج، با یا بدون بریدن کلیتوریس.
نوع چهارم: هرگونه عمل خطرناک دیگر روی آلت تناسلی زنان به مقصودی غیرپزشکی مانند سوراخکردن، سوزنزدن، شکافتن و غیره.
حدود دویستمیلیون زن در دنیا زیر عنوان باورهای مذهبی و سنت و آیین قربانی ناقصسازی جنسی شدهاند. این عمل نقض حقوق جنسی و حقوق اساسی زنان و کودکان شمرده میشود که باید در تمام ابعاد آن مردود و با آن مبارزه شود. فلسفهی اصلی ناقصسازی جنسی زنان کنترل بر بدن، احساسات و غرایز جنسی زنان است که ناشی از حس تملک مردان بر بدن زنان است و یکی از اشکال جنایتهای «ناموسی» است.
بریدن آلت تناسلی زنان به صورت سنتی در برخی از کشورها انجام میشود که بیشتر آنها کشورهای آفریقاییاند. پیشینهی این عمل شنیع به مصر باستان میرسد. امروزه با وجود اطلاعرسانیهای گسترده نسبت به عواقب روانی، بهداشتی و خطر جانی این عمل جنایتآمیزِ بریدن آلت تناسلی زنان (Female Genital Cutting) و با وجود ممنوعیت در کشورهای اروپایی، بین آفریقاییتبارهای ساکن اروپا و آمریکای شمالی به طور مخفیانه انجام میشود.
برخی مردمشناسان معتقد به تئوری نسبیت فرهنگی که اصرار بر احترام به عقاید، سنن و فرهنگها دارند، عناوینی مانند «جراحی سنتی زنان» را به جای ناقصسازی جنسی یا مثلهسازی جنسی (Female Genital Mutilation) پیشنهاد میکنند. این پیشنهاد تاکنون مورد انتقاد بسیاری از فعالان حقوق زنان و برخی از پژوهشگران قرار گرفته (۲). نظریهی نسبیت فرهنگی در زمینههای دیگری مانند پذیرفتن و تایید حجاب از طرف مدافعان حقوق زنان مورد نقد جدی است.
فرهنگ، باور و سنتهایی که به هر دلیل ناقض حقوق انسانی گروهی از افراد هر جامعه شود، نهتنها قابلاحترام نیست، بلکه از مصادیق بارز خشونت و نقض حقوق بشر است که باید مورد نقد قرار بگیرد و برای تغییر آن اقدام موثر و فوری انجام شود.
از میان کشورهای آفریقایی در سومالی حدود نودوهشتدرصد زنان (۹۷٫۹%) قربانی ناقصسازی اندام جنسی شدهاند که بالاترین رده است. کشور اوگاندا در پایینترین رده قرار دارد که ششدهمدرصد زنان ناقصسازی جنسی شدهاند.
از جمله عواقب جبرانناپذیر ناقصسازی جنسی زنان برگشتناپذیری آن است که با عمل جراحی قابل ترمیم نیست. این عمل همچنین منجر به محرومیت از لذت جنسی، رابطهی جنسی دردناک، عدم کنترل ادرار، سردمزاجی، افسردگی، پریودهای دردناک، عفونت و جراحت، ناباروری یا زایمانهای بسیار دشوار به دلیل سختشدن بافت زخم میشود. فاجعهبارتر اینکه آماری از دختربچههایی که زیر تیغ این سنت شرمآور میمیرند، وجود ندارد؛ اما روایتها حاکی از آن است که در نتیجهی این عمل دختربچههای زیادی بر اثر خونریزی تا حد مرگ، شوک، عفونت یا کزاز جان خود را از دست میدهند.
واریس دیری، نویسندهی کتاب گل صحرا (Desert Flower) و سفیر سازمان ملل در مبارزه با ناقصسازی جنسی در پنج سالگی تحت عمل غیرانسانی ختنهی زنان قرار گرفت (۳). او از جمله زنانی است که به دلیل فشارهای ناشی از فرهنگ مردسالار قومیــقبیلهای و برای رهایی از ازدواج اجباری با مردی که میتوانست پدربزرگش باشد، در سن سیزده سالگی فرار کرد و به انگلیس پناهنده شد. واریس دیری برای مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان کتاب گل صحرا را نوشت و در آن به شرح حال خود و تاثیرات بریدن آلت تناسلیاش پرداخت.
او در کتاب گل صحرا احساسات خود را چنین بیان میکند: «دریافتم که به دو دلیل باید دربارهی ختنهشدنم صحبت کنم؛ ابتدا به این دلیل که این موضوع عمیقاً مرا آزار میدهد. علاوه بر مشکلات جسمی که هنوز گریبانگیرم است، هیچوقت به لذت رابطهی جنسی پی نخواهم برد. احساس میکنم ناقصم، معلولم و دانستن اینکه نمیتوانم هیچ کاری برای تغییر اوضاعم بکنم، مایوسکنندهترین احساسی است که دارم… بالاخره عاشق شدم، اما اگر امروز از من بپرسید از رابطهی جنسی لذت میبری، میگویم به مفهوم واقعی آن، نه. من فقط از اینکه جسماً در کنار او باشم، لذت میبرم، چون دوستش دارم.»
صندوق جمعیت ملل متحد تخمین میزند که تا سال ۲۰۳۰ دومیلیون دختر دیگر در معرض ناقصسازی جنسی قرار خواهند گرفت(۴) .اگرچه ختنهکردن زنان عمدتاً در سی کشور در آفریقا و خاورمیانه متمرکز است، اما یک مشکل جهانی است و در برخی از کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین نیز انجام میشود. ختنهی زنان در میان جمعیتهای مهاجر ساکن اروپای غربی، آمریکای شمالی، استرالیا و نیوزلند همچنان ادامه دارد.
صندوق جمعیت سازمان ملل متحد و یونیسف برای حذف ختنهی زنان برای سال ۲۰۲۲ برنامهی مشترک تحقق وعدهی جهانی سرمایهگذاری برای پایاندادن به ختنهی زنان را راهاندازی کرده. بسیاری از کشورها به دلیل این همهگیری، از جمله افزایش ختنهی زنان، «بحران درون بحران» را تجربه میکنند. به همین دلیل است که سازمان ملل از جامعهی جهانی میخواهد تا جهانی را از نو تصور کنند که به دختران و زنان امکان میدهد صدا، انتخاب و کنترل زندگی خود را داشته باشند.
کمپین توقف قتلهای ناموسی همراه با فراخوان سازمان ملل برای ریشهکنی کامل ناقصسازی اندام جنسی زنان تا سال ۲۰۳۰ تلاش خواهد کرد.
پینوشتها:
۱- حذف ناقصسازی زنان، بیانیه بین سازمانیِ نهادهای سازمان ملل متحد؛ منتشره از سوی سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۰۸.
۲- ماکلین، روت، در برابر نسبی گرایی: تنوع فرهنگی و جستجوی کلیات اخلاقی در پزشکی، انتشارات دانشگاه آکسفورد (چاپ اول)، ۱۹۹۹.
۳- دیری، واریس، و میلر، کاتلین، گل صحرا: سفر شگفتآور یک کوچ نشین، انتشارات ویلیام مورو (چاپ اول)، ۱۹۹۸.
۴- ۶ فوریه: روز جهانی عدم تحمل (Zero Tolerance) برای ختنه زنان، پایان دادن به ختنه زنان تا سال ۲۰۳۰، وبسایت سازمان ملل متحد.
برچسب ها
ختنه دختران خط صلح خط صلح 130 ماهنامه خط صلح ناقص سازی جنسی زنان