
کمکرسانی یا صدور انقلاب؛ هدف کمیتهی امداد از فعالیت برونمرزی چیست؟/ معین خزائلی
بهمنماه ۱۳۹۲ بود که سیدحامد عظیمی مدیرکل توسعهی ارتباطات با ایرانیان و مجامع بینالمللیِ کمیتهی امداد رسماً از آغاز به کار دفاتر این کمیته در کشورهای خارجی خبر داد. او هدف از این کار را «انجام کارهای خیرخواهانه و فقرزدایی در راستای انساندوستی و آموزههای دینی» خوانده و گفته بود این دفاتر قرار است علاوه بر انتقال تجربیات به دیگر کشورها به نیازمندان ساکن در این کشورها نیز کمک کند. به گفتهی عظیمی هشت کشوری که دفاتر خارجی کمیتهی امداد در آنها راهاندازی شده بود، عبارت بودند از تاجیکستان، آذربایجان، افغانستان، کومور، لبنان، سوریه و سومالی.
این اگرچه اولینبار نبود که مقامات رسمی کمیتهی امداد به فعالیت این نهاد در کشورهای خارجی اعتراف میکردند، اما اولین تایید رسمی آغاز به کار علنی دفاتر خارجی کمیتهی امداد در خارج از ایران بود. این البته به این معنی نیست که فعالیت کمیتهی امداد در دیگر کشورها تا پیش از آن به صورت مخفیانه انجام میشده. آنچه که اما بیشتر پنهان مانده، هدف از این فعالیتها و به ویژه منابع مالی آنهاست؛ در نتیجه سوال اصلی این است که آیا هدف کمیتهی امداد از فعالیت در سایر کشورها به واقع کمکرسانی است یا بسط و توسعهی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی و خرید متحد برای نظام؟
کمیتهی امداد به مثابهی ابزار نفوذ
پیش از فتاح اما حسین انواری، رئیس وقت کمیتهی امداد تیرماه ۱۳۸۸ صراحتاً فعالیت کمیتهی امداد در خارج از کشور را در راستای تبلیغ ایدئولوژی حاکم و ظرفیتسازی فرهنگی و سیاسی برای نظام جمهوری اسلامی خوانده بود. انواری گفته بود: «جهیزیهدادن کمیتهی امداد به دختران دَمبختِ برخی از کشورها نهتنها هزینه نیست، بلکه یک نوع سرمایهگذاری برای ایران به حساب میآید.» به گفتهی او هدف از این اقدام «جلوگیری از ایجاد مفاسد اجتماعی در این کشورها و ترویج فرهنگ ازدواج» است.
بماند که این اظهارنظر در عمل چقدر صحت دارد و آیا واقعاً جهیزیهدادن کمیتهی امداد مثلاً در لبنان یا سوریه سبب جلوگیری از گسترش فساد در این جوامع میشود یا نه؛ آنچه اما حقیقی مینماید تلاش کمیتهی امداد در کسب حمایت مردمی در کشورها و میان مردمی است که دستکم از منظر فرهنگی نزدیکی بیشتری با فرهنگ غالب حکومتی در ایران دارند؛ فعالیتی که ریشه در تصور غالب امتپنداری مسلمانان و به ویژه «ولیامر مسلمین جهان»پنداشتنِ رهبر جمهوری اسلامی نزد مقامات عالی نظام دارد. کم نیستند تصاویری نیز که به واسطهی این کمکها منتشر شده و مردم نیازمند کشورها را با تصاویری از رهبر جمهوری اسلامی در دست نشان میدهند؛ به ویژه اینکه بر اساس تبصرهی مادهی ۴ اساسنامهی کمیتهی امداد ایجاد دفاتر خارج از کشور این نهاد و فعالیتهای آنان باید مطابق با ضوابط ابلاغی دفتر رهبر جمهوری اسلامی باشد.
نکتهی قابلتوجه در اظهارنظر رئیس وقت کمیتهی امداد در اعتراف به دیدگاه نظام جمهوری اسلامی نسبت به این نهاد است. انواری با مقایسهی کمیتهی امداد با نهادهایی مانند وزارت امور خارجه و سازمان ارتباطات اسلامی اذعان کرده بود «جمهوری اسلامی ایران از دیپلماسی کمیتهی امداد که در واقع نوعی دیپلماسی حمایتی است، بسیار بهره میبرد و اگر هزینهای میکند، برای کار فرهنگی است؛ برای اینکه تهدیدات نسبت به نظام جمهوری اسلامی را خنثی کند.»
این اعتراف صریح رئیس وقت کمیتهی امداد اما جدای از آنکه نشاندهندهی هزینهکرد کمکهای داخلی در کشورهای خارجی از سوی این نهاد است، واقعیت دیگری را نیز برملا میسازد؛ اینکه برای نظام جمهوری اسلامی فعالیت نیکوکارانهی کمیتهی امداد پوششی برای دستیابی به اهداف ایدئولوژیک و سیاسی است.
ضمن اینکه اساساً مقایسهی نهاد خیریهای مانند کمیتهی امداد که دستکم بخشی از هزینههای آن توسط کمکهای نقدی مردمی تامین میشود، با نهادهای بودجهبگیری مانند وزارت امور خارجه و سازمان ارتباطات اسلامی به این معنی است که برای نظام جمهوری اسلامی صرف بودجهی عمومی کشور در راه تبلیغ ایدئولوژیک یا آنطور که حسین انواری خوانده «دیپلماسی حمایتی و کار فرهنگی» کافی نبوده و علاوه بر بودجهی عمومی که بخشی از آن از مالیات شهروندان است، کمکهای نیکوکارانهی مردم نیز در راستای تبلیغات حکومتی خرج میشود. حال آنکه فلسفهی تاسیس نهادهای خیریهای مانند کمیتهی امداد فقرزدایی و کاهش فاصلهی طبقات اقتصادیــاجتماعی است، نه اطمینان از گسترش فرهنگ اسلام سیاسی شیعه در کشورهای آفریقایی.
جلوهی روشن این دیدگاه کمکهایی است که جمهوری اسلامی از طریق کمیتهی امداد به ویژه به مناطقی میکند که در خط مقدم جنگ با اسرائیل قرار دارند. در همین زمینه وبسایت شبکهی تلویزیونی العالم (کانال بینالمللی صدا و سیما جمهوری اسلامی به زبان عربی) شهریور ۱۳۹۳ به نقل از فردی با نام هشام سالم، رئیس جمعیت «باقیاتالصالحات» در غزه نوشته بود: «ما در هنگام جنگ کمکهای زیادی از جمهوری اسلامی ایران از طریق کمیتهی امدام امام خمینی دریافت کردیم و این کمکها را به اغلب آنانی که خانههایشان تخریب شده، رساندیم.»
فعالیت گستردهی مالی کمیتهی امداد در لبنان به ویژه در جنوب این کشور در میان حزبالله در همین راستا است. انتقال منابع عظیم مالی توسط شعبهی لبنان کمیتهی امداد که حساب بانکی فعالی در موسسهی قرضالحسنهی حزبالله داشته، سبب شد این شعبه از کمیتهی امداد از سال ۱۳۸۹ در فهرست تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا قرار گیرد. در همین زمینه اگرچه شواهد روشنی وجود ندارد، اما برخی معتقدند یکی از کانالهای انتقال کمکهای نقدی جمهوری اسلامی به لبنان در جریان جنگ سیوسهروزه در تابستان ۱۳۸۵ و پس از آن کمیتهی امداد امام خمینی بوده. سیدحسن نصرالله دیماه ۱۳۹۹ با تایید کمک مالی گستردهی جمهوری اسلامی به حزبالله در جریان جنگ و پس از آن، تایید کرده و گفته بود پس از تخریب دویستهزار خانه در جریان جنگ در لبنان، ایران هزینهی تعمیر خانهها و معاش مردم را پرداخت کرده بود.
البته فعالیت کمیتهی امداد برای بسط و گسترش ایدئولوژیک جمهوری اسلامی یا آنطور که در ادبیات رسانههای حکومتی در ایران اشاره میشود، «صدور ارزشهای انقلاب اسلامی» صرفاً به مبارزه با اسرائیل محدود نمانده و این کمیته پیش از آن با هدف گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در افغانستان اقداماتِ به اصطلاح نیکوکارانه در این کشور پس از خروج آمریکا در سال ۲۰۱۴ را شدت بخشید. روزنامهی «والاستریت ژورنال» آبان ۱۳۹۱ با انتشار گزارش مفصلی به نقل از منابع دولتی در افغانستان کمیتهی امداد را ابزار اصلی توسعهی نفوذ اطلاعاتی و سیاسی جمهوری اسلامی در غرب افغانستان خوانده بود.
چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است
انتشار اخبار و گزارشها از فعالیتهای برونمرزی کمیتهی امداد امام خمینی به ویژه هزینه در کشورهای دیگر از یکسو و گسترش پرسرعت فقر در ایران انتقادات علیه این کمیتهی و حضور او در خارج از ایران را بر انگیخت. نقطهی ثقل این انتقادات نیز آن بود که «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» و با توجه به فقر گسترده در ایران تمرکز کمیتهی امداد باید به نیازمندان داخل باشد.
این انتقادات البته همواره با انکار و تکذیب مقامات کمیتهی امداد همراه بوده. در همین زمینه پرویز فتاح، رئیس جدید وقت کمیتهی امداد تیرماه ۱۳۹۴ با تکذیب ارسال کمکهای نقدی داخل کشور به کشورهای دیگر گفته بود: «ریالی از صدقههای جمعآوریشدهی ایران برای مردم سایر کشورها ارسال نشده و نخواهد شد و کمکهای اعطاشده به این کشورها از محل صدقات جمعآوریشده در خود این کشورها بوده.»
پرویز فتاح مهرماه ۱۳۹۵ نیز مجدداً با انکار فعالیت امدادی کمیتهی امداد در کشورهای خارجی عملکرد این نهاد در خارج از ایران را مستشاری خوانده و گفته بود کاری که کمیتهی امداد در کشورهای خارجی میکند، انتقال تجربه برای داشتن «یک سازمان موفق خیریه» است. او انتقال کمکهای مردم داخل کشور به کشورهای خارجی را نیز تکذیب کرده و آن را «اتهام» علیه کمیتهی امداد خوانده بود.
افزایش انتقادات اما موجب شد رئیس جدید وقت کمیتهی امداد بهمنماه ۱۳۹۵ خبر از تغییر ماهیت دفاتر خارجی کمیتهی امداد دهد. پرویز فتاح گفته بود به عنوان اولین اقدام در مقام رئیس جدید، دفاتر خارجی صرفاً موظف شدند در راستای «جذب و ساماندهی خیّران و کمکهای ایرانیان خارج از کشور برای کمک به نیازمندان داخل کشور» فعالیت کنند؛ همچنین به گفتهی او تمامی کارکنان ایرانی دفاتر خارجی کمیتهی امداد به ایران بازگشته و قرار شده این دفاتر به صورت خودگردان و از محل جمعآوری کمکهای مردمی در همان کشورها اداره شوند.
این اظهارنظر فتاح البته نشانگر این است که دستکم تا پیش از آن کمیتهی امداد در کشورهای خارجی فعالیت کمکرسانی داشته و در این کشورها هزینه میکرده. در عین حال همچنان روشن نیست که هزینههای مصرفشده در کشورهای خارجی توسط کمیتهی امداد با استفاده از کمکهای نقدی و غیرنقدی مردم داخل ایران بوده یا آنطور که مقامات این نهاد ادعا میکنند، صرفاً وجوهات جمعآوریشده در همان کشورها.
از سوی دیگر اگر این تغییر ماهیت صحت داشته باشد، به آن معنی است که کمیتهی امداد به عنوان یک نهاد خیریهی وابسته به نظام جمهوری اسلامی، به معنی مطلق آن، توانسته نقش بانک را ایفا کند و کمکهای مالی خیّران ایرانی یا غیرایرانیِ خارج از ایران را به راحتی به داخل ایران منتقل میکند؛ اقدامی که بسیاری از سازمانهای خیریهی خصوصی در ایران بارها به واسطهی تلاش برای انجامش از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی یا دستکم از سوی رسانههای وابسته به این نهادها متهم به دریافت کمک مالی از ضدانقلاب شده و با این برچسب با برخورد نهادهای امنیتی روبهرو شدهاند.
تلاش برای سفیدشویی کمیتهی امداد در سالهای اخیر نیز ادامه یافته و مقامات وقت این نهاد گاهوبیگاه با اظهارنظر دربارهی این موضوع سعی کردهاند دستکم اینطور وانمود کنند که کمکهای جمعآوریشدهی داخلی در کشورهای دیگر هزینه نمیشود. حجتالله عبدالملکی، وزیر فعلی کار و معاون وقت اشتغال و خودکفایی کمیتهی امداد آذر ۱۳۹۸ در این زمینه گفته بود: «کمیتهی امداد به غیر از کمکهایی که مخصوص کشورهای فلسطین و عراق جمع میشود، برای آن کشورها هزینهی دیگری نمیکند.»
این تغییر رویکرد از سوی نمایندگیهای رسمی جمهوری اسلامی در خارج از ایران نیز تبلیغ میشود؛ به عنوان نمونه وبسایت رسمی سفارت جمهوری اسلامی در پاریس تیرماه سال جاری با انتشار گزارشی کمیتهی امداد را به عنوان اولین نهاد خیریهای معرفی کرده که ایرانیان خارج از ایران میتوانند از طریق آن در «فعالیتهای عامالمنفعه و خیریه» مشارکت داشته باشند. در این فهرست اثری از نهادهای خیریهی مدنی مانند «جمعیت امام علی» به چشم نمیخورد.
در همین زمینه سیدمرتضی بختیاری، رئیس فعلی کمیتهی امداد بهمنماه سال جاری (۱۴۰۰) با تایید همکاری این کمیته با کسانی که او آنها را «خیّران خارج از کشور» خوانده، از انتقال نودمیلیارد تومان کمک نقدی توسط کمیتهی امداد از خارج به داخل کشور خبر داده. به گفتهی او «هماکنون چهلهزار فرزند یتیم تحت حمایت نیکوکاران خارج کشورند.»
به نظر میرسد وجود منابع عظیم مالی در میان ایرانیان خارج از کشور که بدون شک بخشی از آنها اگر نه مستقیماً، اما دستکم به صورت باواسطه با نظام جمهوری اسلامی در ارتباطند، نقش مهمی در تغییر سیاست فعالیت کمیتهی امداد در خارج از ایران ایفا میکند. تاکیدهای مکرر مقامات رسمی در جمهوری اسلامی مبنی بر لزوم استفاده از سرمایهی مالی ایرانیان خارج از کشور و همچنین وجود تحریمهای بانکی علیه نظام جمهوری اسلامی در زمینهی انتقال پول و سرمایه به داخل ایران زمینه را برای فعالیت بیش از پیش کمیتهی امداد در جذب سرمایهی نقدی ایرانیان خارج از ایران و انتقال آن به داخل فراهم کرده.
برچسب ها
خط صلح خط صلح 130 غزه فلسطین کمیته امداد کمیته امداد امام خمینی کمیتهی امداد ماهنامه خط صلح معین خزائلی