
نیروی کار جوان و مشکلات پیش رو در ایران اسلامی / کیومرث امیری
جوانان ایرانی سالهاست با مشکل بیکاری دست به گریبانند و این مشکل کلیت سرنوشت و زندگی آنها را تحتالشعاع قرار داده است. جوانی که با هزار رنج و زحمت درس خوانده و بعد خدمت اجباری را به پایان برده حین مراجعه برای کار و شغل با درهای بسته روبرو شده و سالهای طولانی سرگردان کاری پیدا نمیکند و کارش به یاس و ناامیدی و بعضا سرنوشتهای تلخ کشیده میشود.
بیکاری جوانان در جمهوری اسلامی ایران حکایت تلخ و تکاندهنده و کشداری است که نزدیک به نیم قرن است به طور مستمر و نگران کنندهای در کشور ادامه دارد. طی چهار دههی گذشته کشور هشتاد میلیونی ایران با ارتش بزرگی از خیل جوانان بیکار روبروست و هر ساله هم بر تعداد بیکاران در کشور افزوده میشود. از دلایل عمده این مشکل حاد و بزرگ در کشور ایران عدم توسعهیافتگی کشور و فقدان برنامههای درست و اصولی در جهت ایجاد اشتغال است.
متاسفانه مدیریت معیوب و ناتوان و وضع خاصی که در کشور حاکم است، در کنار عدم کارآیی مسئولین و نداشتن تخصص و دلسوزی آنها برای ایجاد اشتغال و پیشرفت کشور در سرزمینی که دارای استعدادهای بالقوه فراوان و منابع طبیعی قابل توجهی است، کشور را از لحاظ بیکاری با بحران بزرگی مواجه کرده است؛ تا جایی که جوانان را از دستیابی به کار و پیشهای ساده هم ناامید و سرخورده کرده است.
به دنبال این مشکل خیل جوانان بیکار در کشور اعم از فارغالتحصیلان دانشگاهها و غیره برای رهایی از این بنبست و در جهت دستیابی به کار و شغلی که بتوانند با آن امرار معاش کرده و زندگی خود را بچرخانند، ناچار به ترک کشور میشوند و یا با روی آوردن به مشاغل کاذب و فصلی با درآمد کم روزگار سختی را از سر میگذرانند؛ بی آنکه بتوانند تشکیل زندگی داده و یا درآمد کافی برای ازدواج و تشکیل خانواده داشته باشند.
نبود کار و شغل برای جوانان و بیکاری طولانی آنها و وجود تورم و گرانیهای روزافزون در جامعه ایران باعث شده تا جوانان در خلا بیکاری و روزمرگی دچار یاس و ناامیدی و سرخوردگی شوند و این نیروی عظیم انسانی عاطل و باطل روزگار سختی را از سر بگذراند و نظم و نظام اقتصادی و اجتماعی در کشور دچار ضعف و اختلال شود و کشور روز به روز عقبماندهتر امکانات ضروری خود را از دست بدهد و به سوی فقیر شدن هر چه بیشتر با شتاب پیش برود. این در حالی است که مشکل بیکاری و سرخوردگی جوانان پیامدهای شوم و خطرناکی را برای آنها و به طور کلی در سطح جامعه به دنبال داشته و باعث آن میشود معضلات و ناهنجاریها در جامعه گسترش یابد و جامعه روز به روز درگیر مشکلات تازهتری بشود.
امروزه در کشور هشتاد میلیونی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران ارتش بزرگی از جوانان بیکار و جویای کار تشکیل شده است که نه در چشمانداز آیندهی خود روزنهی امیدی دارند و نه در نگاه به پشت سر چیزی غیر از یک خلا بزرگ از تلاشی، زندگی در آینده را میتوانند تصور کنند.
ناامیدی و خلائی که مدت چهل و اندی سال است به طور گسترده و همهجانبه روح و جان جوانان را نشانه رفته و زندگی را بر آنان تلخ و سخت و اکثریت ناممکن کرده است؛ این مشکل بزرگ چیزی غیر از آن نیست که اقتصاد کشور سالهاست بیمار و به بیراههای خطرناک کشانده شده و در آنارشیسم و هرج و مرجی بیسابقه و مداوم دست و پا میزند؛ این امر تمامی امید جوانان را برای یافتن کاری حتی در سطوح پایین به ناامیدی رنجآوری تبدیل کرده است و به دنبال آن موج بیکاری و شکست و ناامیدی جوانان و سرخوردگی و بریدن آنان از زندگی عمدهترین نمادی است که این مشکل مهم در میان قشر جوان ایرانی به وجود آورده است. متاسفانه هر سال که میگذرد بر بغرنجی و ویرانی مملکت در کلیه شئون افزوده شده و در نتیجه این ویرانیها بر تعداد بیکاران جوان در کشور سال به سال افزوده میشود.
جوانان جویای کار در این سالها به تجربه آموختهاند که کار پیدا نخواهند کرد و چنانچه معجزهای رخ بدهد و کاری به دست آورند مشکلات متعدد دیگری چون، کم و ناچیز بودن و حتی گاه نبودن حقوق، فقدان قوانین حفاظتی و حمایتی کار، نبود امنیت شغلی و .. از دیگر مشکلاتی است که هرگز دست از سرشان بر نخواهد داشت.
معضل بزرگ بیکاری در حالی در این کشور وجود دارد و جوانان را نسلی از پی نسل دیگر با بیکاری و سرگردانی روبرو کرده است که میتوان گفت امروزه بیش از نود درصد مشاغل فقط کارگری و به صورت روزمزد و به سختی قابل دستیابی است. این در حالی است که کارگران باید در شرایط سخت و طاقتفرسا و با دستمزد بسیار پایین و عدم امنیت شغلی برای پیمانکارانی که نقش مباشر ادارات و مراکز کارگری را بر عهده گرفتهاند کار کنند و همه شروط خارج از عرف و قانون را از سوی پیمانکاران تقبل نمایند؛ چرا که در صورت عدم پذیرش آن و یا اعتراض به شرایط کار و حقوق و مزایا بلادرنگ از سوی پیمانکار که کارفرمای اوست از کار بیکار شده و هستند نیروهای جوان جویای کار دیگری که به قولی پیمانکار حاضرند با شرایط نصف شرایط او و بدون هیچ شرط و شروطی و به شکل تسلیم محض کار را برای کارفرما انجام بدهند و برای او کار کنند و به قول معروف جیک هم نزنند.
در یک بررسی کوتاه مشخص میشود جمهوری اسلامی هیچ برنامهای چه کوتاهمدت و چه درازمدت جهت ایجاد کار در جامعه را ندارد و مسئولین به چنین موضوع مهمی در جامعه اعتنایی نمیکنند.
عدم ایجاد مراکز کار طی سالهای طولانی در کشور و متاسفانه نابودی بسیاری از مراکز کار در کشور از سوی دیگر باعث شده پیدا کردن کار حتی مشاغل در سطح پایین هم بسیار دشوار و غیر ممکن شود. این در حالی است که برای مشاغل کمی هم که گاه و بیگاه در کشور وجود دارد از نیروهای به قولی عقلای قوم خودی و نورچشمی استفاده شده و در این خصوص اولویت عام و آشکار با خانوادههای شهدا، اسرا، جانبازان و … بوده و عموم جوانان در آخر صف باید سالها به انتظار بمانند بدون آنکه روزنهای به رویشان گشوده شود.
گزینشهای سخت و مندرآوردی که پیش پای جوانان حین تقاضای کار گذاشته میشود از دیگر موانع کاریابی جوانان محسوب میشود؛ در حالی که به طور کلی معادله عرضه و تقاضای کار در کشور قابل محاسبه و امیدوار کننده نیست. لذا جوانان ناچار به مشاغل فصلی و یا مشاغل کاذب روی آورده و چنانچه به کارهای خلاف قانون و عرف و مضر نپردازند، معمولا مشاغل موقتی چون دستفروشی و کارگری روزمزد را پیشه خود کرده که در این خصوص هم با برخورد خصمانه مامورین شهرداریها مواجه بوده و سرمایه اندکشان در معرض خطر قرار میگیرد.
عمده مشکل بزرگتر از بیکاری و نبود کار برای جوانان مشکل تورم روزافزون و بحرانهای اقتصادی و عدم تعادل خرج و دخلی است که در کشور به طور مستمر وجود دارد. جوانی که امروزه به شکل معجزهآسا و با گذشتن از هفتخوان و برخورداری از امتیازات مدنظر حاکمیت به شغلی دست پیدا کرده است، حقوقی که دریافت میکند به هیچ وجه پاسخگوی نیاز او برای تشکیل خانواده نیست. چرا که با یکحساب سرانگشتی به وضوح مشاهده میکند چنانچه مثلا همه حقوق خود را پسانداز کند و به فرض محال ریالی از آن را خرج نکند، با حقوق ۳- ۴ میلیون تومانی در ماه بیش از صد سال طول خواهد کشید تا او بتواند یک واحد آپارتمان کوچک با یک اتاق خواب را در یکی از محلههای پایین شهر خریداری نماید؛ تازه این محاسبه در حالی است که قیمتها تا آن زمان به این شکل باقی نخواهد ماند و طبق روند موجود چندین و چند برابر خواهد شد؛ چرا که تورم در مملکت به صورت سرسامآوری وجود داشته و گرانی روز به روز همه را کلافه و از زندگی ناامید کرده است.
شواهد نشان میدهد مسئولین هیچ گونه برنامه اقتصادی و اجتماعی مدون و مطالعه شدهای در جهت رفع این بحرانها و از جمله مشکل بیکاری که در کشور به صورت یک معضل بزرگ و دائمی درآمده است ندارند.
آمارهای اعلام شده در رابطه با بیکاری در کشور که در بعضی از استانها تا مرز ۶۵ درصد هم اعلام شده است، آمارهای دور از واقعیت بوده و چنانچه آمار دقیق و اصولی در این زمینه تهیه و گزارش شود نرخ بیکاری در جمهوری اسلامی باعث حیرت همگان خواهد شد.
جوان جویای کار در ایران در چهار دههی گذشته روزنههای امید به کاریابی را در مقابل خود بسته دیده و اصولا امید به زندگی در او رو به افول و زوال بوده و اصولا امید به زندگی در او مرده است و این امر منجر به بروز بسیاری از ناهنجاریها برای جوانان و پسرفت جامعه در کلیهی زمینهها بوده است.
چنین شرایط سخت و ناگواری زندگی را برای جوانان سخت و بلکه ناممکن کرده است؛ چرا که به دلیل معیوب بودن مدیریت جامعه در سطح کلان و به ویژه در رابطه با اقتصاد کشور و عدم توسعهیافتگی و پایین بودن نرخ رشد اقتصادی در کشور که به صورت مستمر ادامه داشته و دارد، تمامی امیدها به کاریابی در ایران از بین رفته و روز به روز نیز بر این ویرانی و ناامیدی جوانان افزوده میشود.
در طول چهار دهه گذشته سالانه بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار نیروی کار جوان تازه اعم از فارغالتحصیلان دانشگاهها و غیره در ایران وارد بازار کار میشود؛ در حالیکه نه تنها کوچکترین فرصت شغلی جدیدی در کشور طی این مدت به وجود نیامده، بلکه بسیاری از فرصتهای شغلی و مراکز اشتغال مربوط به نسلهای گذشته هم مانند کارخانجات و صنایع کوچک و بزرگ جذب نیرو از بین رفته و از چرخه کار و تولید خارج شده است.
متاسفانه به دلیل فقدان مسئولین سالم و کارآ و مدیران دلسوز و متخصص در کشور هرساله بر تعداد بیکاران کشور افزوده میشود و در این خصوص کشور با یک بحران بزرگ و در این شرایط لاینحل روبروست. این در حالی است که دستگاههای دولتی در جذب نیروی کار اشباع بوده و در بسیاری از مراکز کار تعدیل نیروی کار به صورت همهگیر و دائمی صورت میگیرد و هر ساله تعداد قابل توجهی از شاغلین نیز شغل خود را از دست داده و به خیل بیکاران در کشور اضافه میشوند.
در یک نگاه کلی به این پدیده شوم آنچه بیش از پیش نگران کننده است، پیامدهای ناشی از بیکاری است؛ چرا که از دیدگاه کارشناسان از بیکاری در جوامع به عنوان امالفساد اجتماعی یاد میشود.
بدیهی است در شرایطی که جوانان جامعهای به شکل گسترده و طولانیمدت با مشکل دستیابی به کار و بیکاری روبرو هستند و نمیتوانند در شرایط خاص زندگی خود شغلی به دست بیاورند که با آن امرار معاش نمایند و تشکیل زندگی و خانواده بدهند، ناخودآگاه به سمت ناهنجاریها کشیده خواهند شد؛ علاوه بر آن در معرض خطرات ناشی از بیکاری قرار خواهند گرفت. برای این ثروت بزرگ نیروی انسانی در جامعه نیز ناهنجاریها یکی پس از دیگری به وجود آمده و در جامعه شکل میگیرد و جامعه را آرام آرام به سمت سقوط و انحطاط میکشاند.
به جرات میتوان گفت بزرگترین معضل در جامعه کنونی ایران علاوه بر معضلات بسیار دیگری که در ایران وجود دارد، مشکل یاس و ناامیدی است که بر آحاد جامعه و به ویژه بر قشر جوان جویای کار سایه افکنده است، ناامیدی که پیش از هر چیز بانی تحقیر و خودباختگی جوانان شده و این تحقیر و وازدگی همه آینده آنها را متاثر از خود کرده است.
به طوری که امروزه آمار ازدواج در کشور به شدت کاهش یافته و سن ازدواج بسیار بالا رفته و طلاق و تلاش خانوادهها و به دنبال آن رنجی که بر فرزندان طلاق و والدینشان میرود جای تامل و نگرانی بسیار دارد.
رشد روزافزون مشاغل کاذب، روی آوردن جوانان به اعتیاد، افزایش سرقت در جامعه و … ناهنجاریهایی هستند که امروزه ارکان زندگی در جامعه ایران را متزلزل کرده و در موارد بسیاری فرو پاشیده است. هر مشکل از این مشکلات به خودی خود علت بروز مشکلات بسیار دیگری است که قابل شمارش نیستند.
برچسب ها
جوانان خط صلح شماره 123 کیومرث امیری ماهنامه خط صلح مشکلات جوانان مشکلات هر روزهی جوانان امروز نیروی کار جوان