سلامت روان اقلیت‌های دینی و مذهبی زیر سایه سنگین سرکوب مداوم / فرزاد صیفی کاران

اخرین به روز رسانی:

اکتبر ۲, ۲۰۲۴

سلامت روان اقلیت‌های دینی و مذهبی زیر سایه سنگین سرکوب مداوم / فرزاد صیفی کاران

«هر شخصی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهره‌مند شود. این حق مستلزم آزادی تغییر دین یا اعتقاد و همچنین آزادی اظهار دین یا اعتقاد، در قالب آموزش دینی، عبادت‌ها و اجرای آیین‌ها و مراسم دینی به تنهایی یا به صورت جمعی، به طور خصوصی یا عمومی است.»
ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر

ایران سرزمینی مملو از گوناگونی‌هاست. از تفاوت‌های زبانی گرفته تا فرهنگ و ادیان و فرقه‌های مذهبی متنوع در آن وجود دارد. اگرچه تعداد انگشت‌شماری از ادیان در ایران به رسمیت شناخته شده، اما همواره نقض حقوق پیروان ادیان و مذاهب، حتی ادیان رسمی از جمله معضلات گریبان‌گیر جامعه به شکل گسترده‌ای در چهل سال گذشته بوده است.

بر اساس اصل 12 قانون اساسی تنها دین رسمی در ایران اسلام و شیعه جعفری اثنی عشری است و این دین الی‌الابد غیر قابل تغییر است و مذاهب چهارگانه اهل سنت دارای احترام ذکر شده‌اند. بر اساس اصل 13 قانون اساسی، مسیحیت، یهودیت و زرتشتیت اقلیت‌های دینی شناخته شده‌اند که برابر با قانون اجازه انجام امور و مراسم دینی خود را دارند. مسیحیت و یهودیت از جمله ادیان ابراهیمی و سرچمشه اسلام به شمار می‌روند و زرتشتی هم دین باستانی ایرانیان است، لذا ناگزیر بعد از انقلاب نیز به عنوان ادیان به رسمیت شناخته شده در کنار اسلام پذیرفته شدند. این ادیان رسمی بر طبق قانون اساسی از حقوق مدنی و سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران برخوردار هستند، اما در عمل دست‌کم به جز پیروان اسلام/شیعی، مابقی موارد به شکل فراگیر نقض حقوق در قبال آنها صورت می‌گیرد. اما علاوه بر این چهار دین رسمی، ادیان و مذاهب دیگری همچون بهائیت، بابیت، مندایی (صبی)، یارسان، ایزدی، سیک، شیطان‌پرستی و رائلیان در ایران وجود دارند که هیچ‌کدام به رسمیت شناخته نمی‌شوند و از هرگونه حقوق شهروندی و قانونی محروم هستند.

اقلیت بهایی در ایران، از جمله اقلیت‌های دینی است که بیشترین نقض حقوق و سرکوب در قبال آنها هم از سوی حکومت و هم از سوی جامعه صورت می­‌گیرد. بهائیان از همان آغازین روزهای انقلاب اسلامی جزو اولین گروه­‌هایی بودند که مورد شدیدترین سرکوب­‌ها قرار گرفتند. بهائیت نه‌تنها در ایران به رسمیت شناخته نمی‌­شود، بلکه آنها از انجام مراسم‌­های دینی و عبادی، حقوق شهروندی، حق تحصیل و استخدام در مراکز و ادارات دولتی محروم هستند. طی چهار دهه گذشته بسیاری از اعضای جامعه بهائی در ایران اعدام شده‌اند، تعدادی توسط حکومت شامل ناپدیدسازی قهری شدند و همچنان بسیاری از بهائیان به دلایل مختلف بازداشت و به اتهاماتی همچون عامل کشورهای متخاصم، کفر، اقدام علیه امنیت ملی یا به احکام سنگین زندان می‌شوند و در موراد متعددی املاک و مستغلات آنها توسط حکومت مصادره می شود.
علاوه بر ریشه­‌های تاریخی تقابل اسلام با دیانت بهائی، جمهوری اسلامی به تداوم هرچه بیشتر این تقابل و انکار و حذف بهائیان به شکلی کاملا سیستماتیک دامن زده است.

رهبران جمهوری اسلامی، از جمله آیت­‌الله خمینی و رهبر فعلی، علی خامنه‌ای، مواضع تندی علیه بهائیان اتخاذ کرده­‌اند که همین دست نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی را برای سرکوب بهائیان باز گذاشته است. در جلد سوم کتاب صحیفه امام صفحه 237 خمینی، بهائیان را این­‌گونه توصیف می­‌کند:

«این طایفه ضاله، کافر و نجس هستند و ازدواج با آن­ها مجاز نیست و به حمام مسلمین نباید وارد شوند.»

علی خامنه‌­ای نیز نظر مشابهی نسبت به بهائیان دارد و آنها را «نجس» و «گمراه» می­‌خواند. در بخش­ استفتائهای وب­سایت رهبر جمهوری اسلامی، نظرات او درباره بهائیان چنین بیان شده است:

«همه پیروان فرقه گمراه بهائیت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چیزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به اموری که مشروط به طهارت است، واجب است. ولی رفتار مدیران و معلمان و مربیان با دانش‏آموزان بهایی باید بر اساس مقررات قانونی و اخلاق اسلامی باشد. همه مومنین باید با حیله‏ها و مفاسد فرقه گمراه بهائیت مقابله نموده و از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیری کنند.»

با در کنار هم قرار دادن به رسمیت نشناختن دیانت بهائی در قوانین ایران و همچنین نفرت­‌پراکنی‌­های راهبران جمهوری اسلامی علیه پیروان آئین بهائی، می­‌توان به راحتی متصور شد که شهروندان بهائی در جامعه از ابتدایی‌ترین حقوق خود بهره‌­مند نیستند و به عنوان یک اقلیت تماما تحت ستم و در معرض خشونت از سوی جامعه عمدتا مسلمان و نهادهای حکومتی علی‌­الخصوص نهادهای امنیتی و قضایی قرار دارند.

علاوه بر بهائیان، پیروان آیین یارسان، مندائیان، بابیان، سیک­‌ها، ایزدهای و رائلیان سرنوشتی مشابهی دارند. به رسمیت نشناختن این ادیان و آیین‌­ها باعث شده تا بسیاری از آنها مانند پیروان آیین یاری و مندائیان این خلائ قانونی را با معرفی خود به عنوان پیروان ادیان رسمی پر کنند و از این طریق بتوانند ابتدایی‌­ترین حقوق خود را به دست بیاورند. در حقیقت آنها ناگزیر هستند هویت دینی/مذهبی خویش را انکار/پنهان و با هویتی جعلی برای برای به دست آوردن حداقل­‌ها در جامعه به زندگی بپردازند.
در سال­‌های گذشته بسیاری از پیروان این آیین‌­ها بارها بازداشت شده­‌اند و صرفا به واسطه اعتقاد به آیینی غیر از اسلام احکام زندان، تبعید، و مصادره اموال علیه آنها صادر شده است. در موارد متعددی اماکن مذهبی و مقدس آنها تخریب یا به زور بسته شده است. به همین جهت بسیاری از پیروان این ادیان و آیین‌­ها به اجرای مراسم و فرایض دینی خود به صورت مخفی روی آورده­‌اند.

پیروان اهل تسنن در ایران دومین گروه مذهبی بعد از اهل تشییع هستند، اگرچه آنها مشکلات کمی­تری نسبت به دیگر اقلیت­‌های دینی و مذهبی دارند، اما در خارج از شهرهای سنی­‌نشین از جمله تهران به عنوان پایتخت از داشتن مسجد برای انجام امور مذهبی بی‌­بهره هستند. طی چهار دهه گذشته بسیاری از شهروندان سنی و علمای اهل سنت به دلایل مختلف عقیدتی-سیاسی بازداشت، زندانی و حتی اعدام شده­‌اند، علی‌­الخصوص در استان­‌های سیستان و بلوچستان، کردستان و کرمانشاه.
اقلیت دینی مسیحی، کلیمی و زرتشتی اجازه انجام مراسم و امور دینی خود را دارند و به صورت محدود برخی از عبادت­گاه‌­های آنها همچنان باز است، اما به شدت تحت کنترل هستند، اجازه و امکان بهره­مندی از بسیاری از حقوق شهروندی و سیاسی را ندارند. حتی امکان معرفی و تبلیغ دیانت خود را ندارند. افرادی که تغییر مذهب داده و به عنوان نوکشین به یکی از این سه دین قانونی در ایران گرایش پیدا کنند، هم از لحاظ شرعی و هم قانونی مرتد (کسی که از دین خارج شده) شناخته شده با احکان سنگین زندان، شلاق و در مورادی اعدام روبه‌­رو خواهند شد.

دراویش گنابادی که از سلسله صوفیه نعمت‌­اللهی و مسلمان شیعه هستند، از جمله دیگر اقلیت­‌های مذهبی در ایران به شمار می‌­آیند که در سال‌های تحت شدیدترین سرکوب­‌ها قرار گرفته‌­اند. سال 1396 در جریان واقعه گلستان هفتم صدها درویش که برای ممانعت از بازداشت قطب دراویش گنابادی نورعلی تابنده مقابل منزل او چندین روز تجمع مسالمت‌­آمیز کرده بودند، با یورش نیروهای امنیتی به خشونت کشیده و بسیاری از آنها بازداشت و زندانی شدند. در جریان اعتراض­‌های گلستان هفتم دست­کم 180 زن و مرد درویش گنابادی زخمی شدند. تعدادی از آنها همچنان در زندان به سر می­‌برند. محمد ثلاث که در اعتراض‌­های سال 96 بازداشت شده بود، با حکم دادگاه اعدام شد.

در سال­‌های گذشته تعداد زیادی از شهروندان اهل تسنن، بهائی، مسیحی و پیروان دیگر ادیان در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی به دلایل و اتهام‌­های مختلف اعدام شده‌­اند. در حال حاضر زندانیان عقیدتی زیادی نیز که پیروان این ادیان و مذاهب هستند در زندان‌­های سراسر ایران به سر می‌­برند.

آنچه که واضح و مبرهن است، سرکوب، به رسمیت نشناختن، بازداشت و صدور احکام سنگین علیه اقلیت­‌های دینی در ایران، آنها را به گروه‌های آسیب‌­پذیر در جامعه تبدیل کرده است. ازجمله مخرب‌­ترین پیامدهای این برخوردها با اقلیت‌­های دینی و مذهبی موجب قطع احساس تعلق آنها با جامعه و هرچه بیشتر منزوی شدن و بسته­‌تر شدن این گروه­‌های تحت ستم خواهد شد.

تبعیض و محروم کردن اقلیت‌­های دینی غیرمسلمان از حقوق قانونی، شهروندی، اجتماعی و انسان­ی‌شان آنها را به ناشهرواندانی تبدیل می­‌کند که در جامعه احساس امنیت و آرامش را از آنها سلب می­‌کند. یکی از بارزترین نمودهای این ستم علیه اقلیت‌­های دینی و مذهبی، وادار کردن آنها به انجام مراسم­‌ها و فرائض دینی­‌شان به صورت مخفی و زیرزمینی در ایران است. برای مثال نوکیشان مسیحی از هراس زندان و مواجهه با صدور احکام سنگین، نه تنها تغییر دادن دین خود را مخفی/انکار می‌‌کنند، بلکه برای انجام امورات مذهبی به کلیساهای خانگی پناه برده­‌اند.

بهائیان ایران که از حق تحصیل برخوردار نیستند، ناچارند برای تحصیل به مدارس مخفی یا آموزش­‌های خصوصی روی بیاورند. یکی از شدیدترین سرکوب‌­های علیه بهائیان در 10 سال گذشته، پرونده «بهائیان گلستان» در دولت حسن روحانی اتفاق افتاد، رئیس جمهوری که یکی از وعده­‌های انتخاباتی­‌اش از بین بردن سرکوب اقلیت­‌های دینی برد. در جریان این پرونده 22 بهائی که در استان گلستان بازداشت شده بودند، مجموعا به 237 سال زندان محکوم شدند. این تنها یکی از بزرگ­‌ترین بازداشت­‌های دسته­‌جمعی بهائیان بود، بلکه آنها به شدت در بازجویی‌­ها مورد شکنجه قرار گرفته بودند.

جامعه سالم و روان جمعی سلامت تنها زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که همه اقشار آن جامعه از اقلیت‌­های دینی و مذهبی گرفته تا جنسی و جنسیتی، اتنیکی، زبانی و غیره، همگی از تساوی حقوق برخوردار باشند.

توسط: فرزاد صیفی کاران
می 22, 2021

برچسب ها

خط صلح سلامت روان شماره 121 فرزاد صیفی کاران ماهنامه خط صلح