
بهرهمندی از فراغت، حق فراموش شده ایرانیان/معین خزائلی
«تامین فراغت برای کیفیت زندگی همان قدر اهمیت دارد که تامین سلامت و آموزش»
این تاکیدی است که اعضای سازمان جهانیِ فراغت در منشور خود که در سال ۲۰۰۰ هزار به تصویب رسید نسبت به لزوم حق فراغت و دسترسی به آن کردهاند. بله؛ «سازمان جهانی فراغت». یک سازمان بینالمللی غیردولتی که به طور تخصصی به موضوع اوقات فراغت پرداخته و آن طور که خود این سازمان اعلام میکند: «تلاش میکند تا اوقات فراغت به عنوان نیرویی برای رشد، پیشرفت و بهزیستی انسان خدمت کند».
این تاکید البته صرفا یک ژست انساندوستانه یا مدنیِ برآمده از یک سازمان غیردولتی نیست؛ بلکه پشتوانهی حقوقی بینالمللی نیز دارد. در اعلامیهی جهانی حقوق بشر و همچنین میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از حق فراغت به عنوان یکی از حقوق اصلی و اساسی بشر هم عرض با حقوقی چون حق حیات، سلامت، بهداشت، آموزش و آزادی نام برده شده است که خود نشان دهندهی اهمیت آن در زندگی انسان است. به ویژه در جهان امروز که خستگی و بیحوصلگی ناشی از فشار و استرس کار و شرایط زندگی به جزئی جدا ناشدنی از تجربه زیستهی همهی انسانها تبدیل شده است.
بهرهمندی از حق فراغت اما در دنیای امروز به همان سختیِ استرس و فشار ناشی از پیچیدگیهای زندگی است؛ به ویژه در کشوری مانند ایران که در آن عوامل مختلف از جمله عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دست در دست هم داده و شرایطی را ایجاد کردهاند که در آن حق فراغت بیشتر از آن که یک حق اساسی بشری باشد، تبدیل به کالایی لوکس و تجملی و در بعضی موارد ممنوع شده است.
اوقات فراغت در ایران؛ زمانی که وجود ندارد
آمار روشنی از این که شهروندان ایرانی اوقات فراغت خود را به واقع چگونه میگذرانند وجود ندارد. پژوهشهای مختلفی هم که در این زمینه صورت گرفته یا آن قدر محلی و جزئی بوده (یک شهر یا شهرستان کوچک) یا یافتههایشان آن قدر کلی بوده که اساسا نمیشود به آن اعتماد کرد.
به عنوان نمونه در تحقیقی که موسسه ایران پُل (یک موسسه نظرسنجی مستقر در کانادا) در مرداد ماه ۱۳۹۶ در مورد چگونگی وقت گذارندن شهروندان ایرانی در طی ۲۴ ساعت شبانه روز انجام داده، عمدهی زمان ایرانیها به ترتیب صرف خواب، خوردن و آشامیدن، کار، فعالیتهای خانگی، ورزش و فراغت، عبادت، مسافرت، تماشای تلویزیون و فیلم میشود. نکته این تحقیق آن است که مسافرت را از زمان فراغت جدا کرده و اساسا مشخص نیست منظور از فراغت و فعالیت انجام شده در آن چیست.
در نمونهی دیگر، آماری که خرداد ماه ۱۳۹۸ از سوی مرکز آمار ایران منتشر شده نشان میدهد شهروندان ایرانی بیشترین وقت خود را در طول شبانه روز صرف فعالیت نگهداری و مراقبت شخصی میکنند که از این میان ۸۰ درصد این زمان صرف خواب میشود. بنابراین آمار فعالیتهای تفریحی، ورزشی و فرهنگی، که میتوان آن را همان زمان صرف شده برای اوقات فراغت دانست، یکی از کمترین زمانها (تنها ۱۵ دقیقه در روز) در فعالیتهای روزانه است.
آن چه در این تحقیق جالب توجه است زمان صرف شده برای استفاده از رسانههای جمعی است که برای شهروندان ایرانی به طور میانگین روزانه دو ساعت است؛ یعنی یک ساعت و ۴۵ دقیقه بیشتر از فعالیت تفریحی – فراغتی. به ویژه این که ایرانیان در این پژوهش استفاده از رسانههای جمعی (تماشای تلویزیون) را به عنوان فعالیتی فراغتی – تفریحی محسوب نکردهاند.
روشن است که نامشخص بودن معنی و مفهوم اوقات فراغت و فعالیت فراغتی – تفریحی در ایران سبب شده اساسا نه شهروندان و نه سازمانهای مسئول دراین زمینه تعریف روشنی از این فعالیتها نداشته و در نتیجه تصویر روشنی نیز از نیازهای فراغتی در ایران در دست نباشد.
در این میان البته عدهای هم هستند که اساسا اعتقادی به لزوم بهرهمندی انسان و به ویژه شهروندان ایرانی از اوقات فراغت، آن هم از نوع گردشگریاش ندارند. در همین زمینه احمد علمالهدی دی ماه سال گذشته (۱۳۹۸) با انتقاد از «ترویج گردشگری» از سوی «دستگاههای تبلیغاتی»، مسافرت تفریحی را هزینهای غیرضروری برای خانواده ایرانی دانسته بود. به گفته این امام جمعه پر قدرت و با نفوذ در ایران مسافرت «مسافرت تفریحی امروز برای خانوادهها یک جریان روز افزون شده متاسفانه دستگاههای تبلیغاتی نیز به عنوان ترویج گردشگری این مسئله را ترویج میکنند؛ بنای تبلیغ گردشگری برای دیگران و افراد خارج از کشور است که باید ارز آوری داشته باشند».
روشن است که بر اساس این تفکر اساسا نه نیازی به دانستن علاقهی ایرانیان در گذراندن اوقات فراغت است و نه نیازی به سرمایهگذاری در آن؛ به ویژه این که خزانهی فقیر و ناچیز کشور نیز بهانهی خوبی برای صرف نکردن هزینه در زمینه اوقات فراغت شهروندان خواهد داشت.
آیا هر که پولش بیش، فراغتش بیشتر؟
عوامل متفاوتی بر چگونگی و کیفیت دسترسی افراد به بهرهمندی از حق اوقاف فراغت تاثیر دارند. عواملی چون، علایق و سلایق فردی، جنسیت، شرایط محیطی و سرانجام پایگاه اجتماعی – اقتصادی که فرد در آن قرار دارد. البته چگونگی عملکرد این عوامل و همچنین میزان اثرگذاری آنها ثابت نبوده و به نسبت هر فرد و شرایطی که در آن زندگی میکند ممکن است متفاوت باشد.
به عنوان نمونه برای فردی که علاقهای به موسیقی ندارد اساسا تفاوتی نمیکند که آیا کنسرتی در نزدیکی محل زندگی او برگزار میشود یا نه. همچنین قیمت بلیط این کنسرت و طبعا گرانی یا ارزانی آن و در نتیجه توجه به توان یا عدم توان خرید بلیط نیز برای او دغدغه نخواهد بود. روشن است که در مورد این فرد، شرایط محیطی مانند اجازه برگزاری کنسرت موسیقی، چگونگی برگزاری آن، امکان حضور در آن با خانواده و حتی امکان رقص در آن نیز تاثیری در صرف اوقات فراغت نخواهد داشت.
از سوی دیگر از آن جا که همین مثال برای فرد دیگری ممکن است نتیجهای کاملا معکوس داشته باشد، یعنی گذراندن بخش بزرگی از اوقات فراغت او بستگی به امکان برگزاری کنسرت موسیقی در نزدیکی محل زندگیاش و هزینهی ورود به آن داشته باشد، هرچه شرایط برای دسترسی به انواع فعالیتهای فراغتی بیشتر باشد مسلما طیف وسیعتری از افراد در جامعه را پوشش خواهد داد.
در این میان باید دانست که صرف داشتن وقت آزاد (وقتی که به هیچ فعالیتی تخصیص داده نشده) به هیچ وجه به معنی داشتن زمان فراغت و در نتیجه انجام فعالیتهای فراغتی و تفریحی نیست. آن چه که این زمان آزاد را به اوقات فراغت تبدیل میکند، انجام فعالیتی است که آگاهانه و از روی رضایت انتخاب شده باشد. از این رو روشن است که به عنوان نمونه قدم زدن در پارک برای فردی که علاقهمند به موسیقی است و تمایل دارد در یک کنسرت شرکت کند اما به دلیل عوامل محیطی (ممنوعیت برگزاری) نمیتواند به آن بپردازد، نباید به عنوان اوقات فراغت فرد محسوب شود.
جدای از عوامل فردی و محیطی موثر، آن چه اما به واقع نقش اصلی را در امکان برخورداری از اوقات فراغت بازی میکند عوامل اقتصادی است. این درست است که ما همواره شنیدهایم که برای شاد بودن، لذت بردن و تفریح کردن نیازی به پول نیست اما این جملهها بیشتر از آن که بر پایه واقعیت دنیای امروز باشند شعارهایی فیلم گونهاند که صرفا جهت انگیزه بخشی به کار میروند. روندی که در دنیای خارج از این شعارها و فیلمها در جریان است، دنیایی به مراتب پولَکیتر است.
تنها نگاهی به نرخ خط فقر، نرخ تورم و میزان دستمزد پایه در ایران و سپس مقایسه آن ها با افزایش قیمت مسکن، مواد خوراکی و نرخ خدمات بهداشتی و درمانی نشان میدهد حتی صحبت از بهرهمندی از اوقات فراغت برای دستکم تعداد قابل توجهی از جمعیت ایران نیز به یک شوخی تلخ میماند.
برای درک بهتر این مساله کافی است بدانیم که در شرایطی که خط فقر در سه ماههی ابتدایی سال جاری برای یک خانوادهی چهار نفره شهری چیزی نزدیک به ۹ میلیون تومان و نرخ هزینه سبد معیشت خانوار ۵ میلیون تومان است، دستمزد پایه کارگران یک میلیون و ۸۵۰ هزار تومان تعیین شده که با احتساب حق سنوات، مسکن، حق اولاد، همسر و غیره به نزدیک دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان در ماه میرسد. این بدان معنی است که در یک خانواده کارگری چهار نفره حتی در صورت شاغل بودن همزمان پدر و مادر، باز هم درآمد خانواده کفاف هزینهها را نداده و خانواده مورد نظر در زیر خط فقر قرار خواهند داشت.
در این میان افزایش ۴۱ درصدی تورم، دستکم ۳۰ درصدی اجاره بهای خانه و همچنین ۴۰ درصدی بیشتر اقلام خوراکی به ویژه مرغ، گوشت و لبنیات توان اندک اقتصادی چنین خانوادهای را بیش از پیش کاهش خواهد داد. از این رو در چنین شرایطی که تامین مایحتاج اولیه و ضروری زندگی درصد فراوانی از درآمد خانوارها در ایران را به خود تخصیص داده، مسلم است دیگر بودجهای برای هزینه شدن در راستای تفریح، سرگرمی و فراغت باقی نمیماند.
از سوی دیگر، از آن جا که اساسا در دنیای امروز هرگونه فعالیتی به عنوان یک کالا محسوب میشود؛ خرید فعالیت فراغتی برای خانوادهای که منابع درآمدیاش کفاف هزینههای ابتدایی و ضروری زندگی را نیز نمیدهد در عمل امکانپذیر نبوده و حتی در صورت امکان عقلانی نخواهد بود. حتی کمخرجترین تفریح امروزی که همان رفتن به سینما است، برای یک خانوادهی چهار نفره با درآمدی زیر خط فقر به شدت هزینهبر خواهد بود.
بر همین اساس وقت گذرانی نوجوان یک خانواده کارگری در پارک با همسالان خود به دلیل بیبرنامگی و نبود فعالیتی فراغتی برای انجام به هیچ وجه اوقات فراغت محسوب نمیشود. چرا که اولا تحمیلی و اجباری است و دوم این که در نتیجه تنظیم و تقسیم وقت به دست نیامده که قابلیت اختصاص به فعالیتی مشخص را داشته باشد. به علاوه این که حتی ممکن است برای نوجوان مورد نظر آسیبهای اجتماعی به همراه داشته باشد.
البته نقش عامل اقتصادی در امکان بهرهمندی از اوقات فراغت همواره مستقیم و خطی نبوده و گاها در مواقع بسیاری به عاملی انگیزشی در احساس نیاز به اوقات فراغت تبدیل میشود. به این معنی که کافی نبودن منبع اقتصادی در زندگی روزمره افراد برای تامین نیازهایی که اصلیتر و حیاتیتر تلقی میشوند مانند مسکن، خوراک، پوشاک و سلامت و بهداشت، افراد را از هر گونه انگیزه برای بهرهمندی از اوقات فراغت تهی کرده و اساسا آنها را آن قدر درگیر تامین معیشت روزانه میکند که دیگر مجالی حتی برای فکر کردن به اوقات فراغت نیز باقی نخواهد ماند.
از این رو خیلی جای تعجب نیست که چرا بیش از ۱۳ ساعت از زمان شهروندان ایرانی در شبانه روز صرف خواب و استراحت میشود. در جایی که انجام فعالیت تفریحی و فراغتی به صرفه نباشد؛ روشن است که خواب خود تبدیل به اصلیترین مدل گذراندن اوقات فراغت خواهد شد.
برچسب ها
اوقات فراغت حق تفریح خط صلح شماره 112 ماهنامه خط صلح معین خزائلی نشاط اجتماعی