زنان افغانستانی در ایران؛ در منگنه قوانین زن ستیز ایران و کابوس طالبان/الهه امانی
جهان در قرن بیست و یکم به طور فزایندهای شاهد آن است که انسانها خواسته و یا با تحمیل شرایط ناخواسته وطنشان را ترک میکنند. بر اساس پروژهی تحقیقی که بنیاد جمعیت و توسعه برلین در سال 2019 منتشر کرد حدود ده درصد از جمعیت جهان تمایل دارند تا وطنشان را ترک کرده و در جای دیگری مستقر شوند. تعمیق شکاف فقر و ثروت در کشورهای جهان و همچنین تعمیق شکاف بین آن چه اصطلاحاً کشورهای شمال و جنوب گفته میشوند، ناامنی محیط زیست، جنگها، عدم امنیت اجتماعی و سیاسی و دلایل دیگر سبب شده که امروز 70.8 میلیون نفر در جهان خانه و کاشانهی خود را اختیاری و یا بر اثر فشارهای وارده از جانب دولتها، ترک کنند. از این تعداد در پایان سال 2018 سی میلیون پناهجو بودند که نیمی از آنان را افراد زیر 18 سال یعنی کودکان تشکیل میدهند. از این رو اگر جمعیت زنان پناهجو را به کودکان بیفزاییم 70 الی 75 درصد پناهجویان جهان را زنان و کودکان تشکیل میدهند.
80 درصد پناهجویان در کشورهای مجاور خود زندگی میکنند. ایران پس از پاکستان بیشترین تعداد افغانستانیها را داشته و بر اساس گزارش کمیساریای عالی حقوق پناهندگان یک و نیم تا دو میلیون افغانستانی در ایران بهسر میبرند اما وزیر خارجه افغانستان در خرداد 97 این تعداد را دو میلیون و 400 هزار نفر برآورد کرده که بیش از یک میلیون آنها «فاقد هر گونه مدرک قانونی و هویت فردی» هستند. به عبارتی بیش از یک میلیون نفر در دو سال گذشته از حق زندگی محروم بودهاند. اکثر افغانستانیهای ساکن ایران از قوم هزاره که یکی از اقلیتهای قومی افغانستان است، هستند. هزارهها 20 درصد جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند و قدرت سیاسی چندانی هم ندارند. هزارهها شیعه هستند و ترک وطن به قصد ایران برای آنان به دلایل مذهبی امیدی به همراه داشت. نخستین موج افغانستانیهای مهاجر و پنانده در ایران بعد از حضور نظامی شوروی در افغانستان صورت گرفت. از این رو افغانستانیهای مهاجر و پناهجو در ایران متجاوز از چهار دهه است که در ایران ساکن بوده و بسیاری از افغانستانیها در ایران به دنیا آمده و بزرگ شدهاند.
رفتار دولت ایران با افغانستانیهای مقیم ایران در خلال چهار دهه گذشته مورد انتقاد نهادهای حقوق بشری بوده است. زنان و مردان افغانستانی عمدتاً در بخش غیر رسمی اقتصاد ایران حضور دارند، با دستمزدهای پایین، کارهای نیمهوقت و موقتی، در کنار تحقیر، توهین و ملالآورترین برخوردها بهویژه با آنان که فاقد مدارک قانونی هستند.
مهاجران در واقع بخش فرودست و یا «زیرطبقه» جامعهی ایران را تشکیل میدهند. زنان افغانستانی در کنار مردان، نه تنها حقوقشان به دلیل پناهجویی نقض میشود با تکیه بر تئوری تقاطعی یا میانبرشی به دلیل زن بودن نیز لایههای مضاعفی از ستم و استثمار را به لحاظ جنسی و جنسیتی تجربه میکنند.
بر اساس کنوانسیون حقوق پناهجویان در سال 1951 از حقوق زیر برخوردارند:
1- حق اخراجنشدن به استثنای شرایط خاص ماده 31
2- حق مجازاتنشدن به خاطر ورود غیرقانونی به کشورهای امضاکننده کنوانسیون ژنو (ماده 31)
3- حق کار (ماده 17 تا 19)
4- حق سرپناه (ماده 21)
5- حق تحصیل (ماده 22)
6- استفاده از امکانات و کمهای عمومی (ماده 23)
7- حق آزادی دین (ماده 4)
8- حق دسترسی به محکمه (ماده 16)
9- حق جابجایی آزادانه در قلمرو کشور میزبان (ماده 26)
10- حق داشتن مدارک هویت و اسناد سفر (ماده 27 و 28)
زنان و مردان افغانستانی در ایران در موارد فوق به کرات حقوقشان نقض شده است. بسیاری از کودکانی که در ایران متولد شدهاند و مادرانشان ایرانی و پدران افغانستانی داشتهاند و از دریافت شناسنامه و هویت، برخورداری از تحصیل، استفاده از امکانات و کمکهای عمومی محروم بودهاند که ماده 27 و 28 کنوانسیون حقوق پناهجویان را نقض میکند.
مساله تابعیت فرزندان ایرانی که همسری خارجی داشتهاند، سرانجام پس از انتظاری 15 ساله با تصویب شورای نگهبان و اعطای تابعیت از طریق مادر ممکن شد. البته در پرتو صدور گواهی امنیتی سپاه پاسداران. تا قبل از تصویب اعطای حق تابعیت به کودکانی که پدر افغانستانی داشتهاند، این کودکان تنها پس از رسیدن به سن 18 سال میتوانستند تقاضای تابعیت از ایران بکنند. این امر بر 85 سال (1313 تا 1398) که کودکان تنها از طریق پدر میتوانند تابعیت ایران را داشته باشند نقطه پایان نهاد.
شایان توجه است که در سال 1396 وزارت رفاه طی فراخوانی از زنان ایرانی که ازدواجهای فراملی یا اتباع خارجی داشتهاند درخواست کرد خود را معرفی کنند. براساس آمار کسبشده توسط این فراخوان 60 درصد از همسران زنان ایرانی، افغانستانی، 12 درصد عراقی و 28 درصد از ملیتهای گوناگون بودند.
زنان و دختران افغانستانی ساکن ایران از حق دستیابی به امکانات پزشکی محدود یا محروماند و این امر باعث شده تا تعداد زایمانها در منزل که میتواند خطرات زیادی برای مادر و فرزند داشته باشد صورت گیرد. خانوادههای افغانستانی به علت هزینهی سه میلیون تومانی زایمان در بیمارستان قادر به پرداخت آن نبوده و از این رو نمیتوانند از خدمات بیمارستانی بهرهمند شوند. زنان و دختران افغانستانی که آسیبپذیرترین بخش جامعهی مهاجر و پناهجوی افغانستانی در ایراناند در برنامههای وزارت بهداشت جایی ندارند و به مطالبات و خواستههای آنان توجه لازم صورت نمیگیرد. همین زنان افغانستانی که بخش فرودست جامعهی مهاجر و پناهجو در کشور افغانستان هستند به علت عدم برخورداری و دسترسی کافی به آموزش و روشهای پیشگیری از بارداری و همچنین برخی ویژگیهای فرهنگی یا از حاملگی جلوگیری نکرده یا جدیت لازم را به خرج نمیدهند. و از این رو رشد جمعیت در بین افغانستانیهای ساکن در ایران بالاتر از میانگین رشد جمعیت ایران است. جنبهی دیگری از چالشهای عدیدهی دختران و زنان افغانستانی ساکن ایران عدم امنیت اجتماعی است، در تحقیقی که چهار سال پیش در سال 1395 در ایران انجام گرفت تقریباً 51 درصد از زنان مورد پژوهش گفتهاند که احساس امنیت اجتماعی ندارند و بارها به علت افغانستانی بودن از جانب شهروندان ایرانی در کوچه و خیابان از طرف صاحب کار، صاحب خانه و همسایه مورد تحقیر، توهین، اذیت و آزار کلامی قرار گرفتهاند. روشن است که زنان و دختران افغانستانی بهویژه آنان که شرایط قانونی ندارند مورد تبعیضهای گستردهی ساختاری بیشتر از سایر پناهجویان و مهاجرین افغانستانی قرار میگیرند. این امر در برگیرندهی لایهی دیگری از نقض حقوق انسانی زنان و دختران افغانستانی به دلائل جنسی-جنسیتی در حوزهی خصوص و عمومی است که موفقیت آنها را بسیار آسیبپذیر میکند.
در سالهای اخیر به دلیل تحریم اقتصادی آمریکا که بار اقتصادی آن بر دوش مردم ایران قرار دارد، دولت ایران سیاست بازگرداندن افغانستانیهای مقیم ایران را به طور جدی دنبال میکند. اوایل دسامبر 2018 سازمان بینالمللی مهاجرت گزارش داد که بین ماههای ژانویه و دسابر 721 هزار افغانستانی مقیم ایران به افغانستان بازگشتهاند. این امر داوطلبانه یا به صورت اخراج صورت گرفته است. و این تعداد 40 درصد بیشتر از سال 2017 بوده است. همچنین تخمین زده میشود که در سال 2019، 570 هزار نفر به افغانستان بازگشتهاند.
موج خروج افغانستانیهای مقیم ایران که چهار دهه در ایران ساکن بودند، بسیاری از آنان بهویژه زنان و دخترانی که در ایران متولد و بزرگ شدهاند را دچار بحران و چالشهای متعدد کرده است. گزارشهای پیرامون خشونت علیه زنان که همانند ایران در افغانستان نیز به طرز چشمگیری در حال رشد است، به ویژه عدم آمادگی جامعهی افغانستان برای حضور افغانستانیهای بازگرداندهشده و تامین نیازهای آنان، حقوق و موقعیت زنان در افغانستان در شرایطی که آمریکا در حال مذاکره با طالبان و هر لحظه آماده است تا حقوق زنان را که امروزه طالبان بار دیگر برای تاخت زدن روی میز مذاکره با آمریکا نهاده و عدم اعتماد به پایدار بودن آنچه نهادهای مدنی و قوانین حتی به صورت کمرنگ برای زنان به ارمغان آوردهاند همه و همه زنان و دختران افغانستانی را از بازگشت به افغانستان نگران میکند.
فشارهای سیاسی و اقتصادی و شرایط سخت معیشتی در ایران به عنوان نتیجه فقدان مدیریت و خواست سیاسی صاحبان قدرت در ایران برای پاسخگویی به مطالبات مردم، فساد مالی و عدم برنامهریزی موثر اقتصادی و تحریمهای اقتصادی از جانب آمریکا، مهاجران و پناهجویان افغانستانی ساکن در ایران را بیش از گذشته متحمل فشارهای روانی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کرده است.
سیاست خروج افغانستانیهای مقیم ایران سبب شده که بخش قابل توجهی به غرب و به سوی ترکیه روی آورند. این امر به ویژه خواست زنان و دخترانی است که اساساً از بازگشت به افغانستان روی برمیتابانند و نگاهشان به سوی ترکیه و امید راهیابی به کشورهای اروپاییست. این امر سبب شده که 54 درصد یعنی قریب به 21 هزار نفر از کل اخراجشدگان پناهجو در ترکیه طی نه ماه در سال 2018 افغانستانی بودهاند. لازم به ذکر است که در سال 2018، 68 هزار نفر پناهجوی افغانستانی که اغلب از ایران عبور کردهاند در ترکیه مسکن گزیدهاند. ترکیه نیز دیوار بلند سیمانی در مرزهای جنوبی و جنوب شرقی با سوریه ایجاد کرده و همزمان با آن دیواری به طول 144 کیلومتر در مرز مشترک ایران ساخته است. زیرا علاوه بر افغانستانیها، پناهجویان ایرانی به ترکیه نیز خیل عظیمی را در برمیگیرند.
دو واقعهی دلخراش اخیر هریرود و خودرویی که در یزد با ساکنان افغانستانی آن مورد تیراندازی پلیس قرار گرفت که سبب قتل سه نفر و مجروحشدن چهار نفر دیگر در کنار سایر وقایع تکاندهند چون تجاوز و قتل ستایش قریشی و دیگر موارد و برخوردها نسبت به افغانستانیهای ساکن ایران حکایت از تنش بالاگرفتهای است که بیش از هر زمان به نقض حقوق مهاجرین و پناهجویان افغانستانی که علیرغم آنچه در زمینهی چالشهای اقتصادی و اجتماعی آنان در ایران به طور اختضار اشاره شد همچنان به سوی ایران روان هستند. از مصاحبهی کوتاهی با سونیتا علیزاده، دختر پرآوزه و با استعداد افغانستانی که سالها در ایران زندگی کرده و خود را بدون شناسنامه نیز قلمداد میکند و میگوید که الفبا و نوشتن نامش را به فارسی برای اولین بار در مسجدی در مشهد آموخته، وی اظهار داشت جنگ و فقر سبب شد تا خانوادهاش راهی ایران شوند، ایران سختیهای خودش را داشت اما اجازه داد زنده بمانیم. او خود را کودک کار خوششانسی میداند چون با زنان ایرانی چون رخساره قائممقامی برخورد کرده که به او باور داشتهاند. او در ایران بوده و 15 سال داشت که به تلاش مادرش برای بردن به افغانستان و ازدواج و پیشکش شدن نه گفت زیرا میدانست پول اندکی که خانواده از طریق پیشکش کردن کسب میکردند با آن عروسی برای پسر خود میگیرند و آنجا آن را هزینه میکنند. سونیتا امروزه با موزیک خود صدای همکلاسیهایش در ایران است که به گفته وی با صورتهای کبود میآمدند سر کلاس، چون نمیخواستند کودکهمسری باشند که آرزوهایشان برای تحصیل و توانمندی پرپر میشود. زنان و دختران افغانستانی در ایران از سویی با تعصبات و نقض حقوق انسانی و قوانین زنستیز که زنان ایرانی را نیز مورد ستم قرار میدهد مواجهاند و از سوی دیگر در بازگشت به افغانستان با کابوس و روایات دوران طالبان روبرو هستند و نیز به امنیت نسبی و قوانین حضور زنان در عرصه عمومی و مجلس قانونگذاری افغانستان به گونهی پایدار باور ندارند.
زنان ایران و افغانستان فلک را سقف میشکافند و طرحی نو درمیاندازند.
برچسب ها
الهه آمانی الهه آمانی الهه امانی پناهجو پناهندگان حقوق پناهندگان حقوق مهاجران خط صلح زنان شماره 111 طالبان قوانین زن ستیز کوچ غریب ماهنامه خط صلح مهاجران افغانستانی