
فضاسازی شهری متناسب با سالمند/آبان پرتویی
یکی از نکات مهم در حوزه سالمندی، لزوم مشارکت و حضور بیشتر این قشر در جامعه است. زیرا یکی از مهمترین راههای رسیدن به توسعه پایدار این است که تمام گروههای سنی به طور عادلانه بتوانند در جامعه حضور داشته باشند، مشارکت کنند و از امکانات اجتماعی بهره گیرند.
سالمندان در زمرهی شهروندان آسیبپذیر جامعه چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی به شمار میآیند که بسیار زود از عرصهی اجتماع رانده شدهاند و لازم است شرایط حضور آنها در فضاهای شهری مهیا شود. این در حالی است که در بسیاری از موارد عملا راههای ورود مستقل آنها به فضای شهری با مشکلات جسمی و روحی همراه است. از آن جایی که جامعه متعلق به همهی اعضا است و همچنین در جهت تحقق عدالت شهروندی، نیاز است که طرحهای شهرسازی به گونهای باشند که سالمندان بتوانند به طور مستقل و با کمترین نیاز به کمک دیگران از تمامی فضاهای شهری استفاده کنند.
بدون شک فضاسازی مناسب میتواند شرایط برقراری روابط اجتماعی، مشارکت فعال شهروندی و عرصهی فعالیتهای سازنده را برای سالمندان فراهم کرده و بهبود ببخشد.
سالمند و پدیدهی سالمندی
برچسب سالمند به کسی اطلاق میشود که سالهای زیادی از زندگی و حیات خود را گذرانده باشد و ما باقیماندهی عمر کمتری را از او انتظار داشته باشیم. به بیانی دیگر پدیدهی سالمندی به سالهای پیشیگرفته از میانگین طول عمر متوسط بشر اشاره دارد. آستانهی این عدد در طول سالها، همراه با افزایش امید به زندگی بشر تغییر یافته است تا الان که ما در ابتدای قرن بیستویکم قرار داریم و امید به زندگی برای مردم جهان از مرز ۶۶ سال گذشته است. باید گفت که این رقم در کشورهای مختلف متفاوت است و ارتباط مستقیمی با وضعیت فرهنگی و بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی یک جامعه دارد.
سالمندی سبب بروز تغییراتی در انسان میشود. تغییراتی که بیماریهایی را در پی دارند. با این حال پیری، به خودی خود یک بیماری نیست و روال طبیعی بدن انسان را دربرمیگیرد. این تغییرات در توانایی جسمی فرد، ویژگیهای روحی و اجتماعی یک انسان در طول زمان قابل رویت است. در واقع پدیدهی سالمندی ناشی از یک سیر طبیعی است که در آن تغییرات فیزیولوژیکی و روانی-اجتماعی در بدن رخ داده و جنبههای مختلف زندگی او را دگرگون میکند. به همین ترتیب، میتوان گفت که سالمندی دشواریها و محرومیتهایی را به دنبال خود دارد.
نظرها دربارهی تعیین سن دقیق سالمندی متفاوت است و اغلب از تعاریف فرهنگی یک جامعه تاثیر میپذیرد. به عبارت دیگر این فرهنگ یک جامعه است که بر اساس شاخصهای مخصوص خود تعیین میکند که چه سنی نقطهی انتهایی فعالیتهای یک انسان محسوب میشود. با این حال، سازمان بهداشت جهانی سن سالمندی را به سه دسته تقسیم کرده است. این سه دسته به ترتیب زیر قابل مشاهده هستند:
ـ سالمند جوان: ۷۴-۶۰ سال
ـ سالمند: ۹۰ – ۷۴ سال
ـ سالمند: ۹۰ سال به بالا
در ارتباط با مفهوم سالمندی، ما با مفهوم دیگری تحت عنوان «سالخوردگی جمعیت» روبهرو هستیم. سالخوردگی جمعیت به مرحلهای اطلاق میشود که در طول آن، میانگین تعداد افراد سالخوردهی جامعه افزایش مییابد و درصد بالایی از کل جمعیت را به خود اختصاص میدهد. همراه با کاهش قابل توجه میزان باروری از یک طرف و پایین آمدن نرخ مرگ و میر افراد و بالا رفتن امید به زندگی از طرفی دیگر، ساختار سنی جمعیت یک جامعه به تدریج از سن جوانی به سن پیری تغییر مییابد.
رشد جمعیت سالمند در جهان و ایران
در حال حاضر بسیاری از کشورهای جهان خصوصا کشورهای توسعهیافته با مسالهی پیری جمعیت مواجه هستند. در واقع الگوی جمعیت جهانی، به سمت سالمند شدن متمایل است و این مساله به یکی از دغدغههای مهم این جوامع تبدیل شده است. گفته میشود که در حال حاضر قارهی اروپا دارای بیشترین درصد جمعیت افراد با 60 سال سن و بالاتر است (24 درصد). اما در سایر مناطق نیز این روند به سرعت در حال رشد است. به طوری که پیشبینی میشود تا سال 2050 در تمام مناطق عمدهی جهان به غیر از قارهی آفریقا، حدود یک چهارم یا بیشتر از جمعیت آنها را افراد بالای 60 سال تشکیل دهند.
در ایران نیز با وجود اینکه جمعیت کشور در سال 1398 به حدود ۸۳ میلیون نفر رسیده است و ما شاهد رشد ۱.۲۴ درصدی در جمعیت بودهایم؛ اما نرخ رشد جمعیت سالمند کشورمان نیز رو به بالا بوده است و رشدی معادل ۳.۶۲ درصد را به خود اختصاص داده است.
بنابراین در حال حاضر در ایران نیز پدیدهی سالمندی جمعیت و توجه به آن تبدیل به دغدغهای مهم و اساسی شده است. خصوصا اینکه این نرخ دائما در حال افزایش است و رسیدگی به نیازمندیهای این قشر از جامعه در آیندهای نه چندان دور به معضلی اساسی بدل خواهد شد. در حقیقت درصد بالای جمعیت جوان کشور، نشاندهندهی درصد بالای جمعیت بالقوه سالخورده در آیندهای نزدیک است و این امر لزوم توجه ویژه به نیازهای سالمندان و ارتقای کیفیت آن را در فضاهای شهری دوچندان میکند.
سالمندی و شهرها
یکی از اصلیترین مسائلی که در رابطه با سالمند و افزایش نرخ رشد جمعیت سالخورده مطرح است، مسالهی شهرنشینی و جایگاه شهروندی این افراد است. در واقع مسالهی سالمندان به نوعی یک مسالهی شهری در دنیای امروز تلقی میشود زیرا در جهان روستایی سالمندان اغلب از جایگاه سنتی خود در جامعه برخوردارند.
نکته این است که کشورهای جهان علاوه بر مسالهی رشد پیری جمعیت، با یک روند مشترک دیگری نیز مواجه هستند که همان شهرنشینی است. در حال حاضر روند پیری در موازات با روند شهرنشینی پیش میرود. این روند دارای ابعاد مثبت و منفی است. زیرا رشد جمعیت سالمند از یک طرف به دلیل ارتقای سطح سلامت و اقتصاد مردم و افزایش امید به زندگی، نشانهی توسعه و بهبود یک جامعه محسوب میشود و از طرف دیگر چالشهای جدیدی را برای جوامع به وجود آورده است.
ضرورت فضاسازی متناسب با سالمند
هر جامعهای برای رسیدن به توسعهی پایدار، نیازمند آن است تا نیازهای همهی اقشار جامعه را مدنظر داشته باشد و در راه تحقق عدالت شهروندی گام بردارد. در واقع انتظار میرود که شهر و فضای شهری مکانی برای فعالیت و کنش همهی شهروندان باشد. اما گاهی شرایطی به وجود میآید که بهبود شرایط محیطی برای یک گروه منجر به ایجاد محدودیتها و دشواریهایی برای گروهی دیگر شود. بنابراین لازم است که در برنامهریزیهایی که برای فضای شهری انجام میگیرد، نیازمندیهای همهی اقشار خصوصا اقشار آسیبپذیر لحاظ شود.
ما از یک فضای شهری ایدهآل انتظار داریم که در آن فضا عدالت شهروندی رعایت شود و همه، به ویژه اقشار آسیبپذیر جامعه همچون معلولان و سالمندان بتوانند به طور برابر از این فضاها و امکانات موجود در آن استفاده کنند.
این در حالی است که دربسیاری از شهرهای کشور فضای شهری برای سالمندان مساعد نیست و سالمندان امکان حضور در جامعه را به سختی پیدا میکنند.
شهر دوستدار سالمند
بر اساس مدلی که سازمان بهداشت جهانی تحت عنوان «شهرهای دوستدار سالمند» ارائه کرد، این شهرها بایستی بازتابدهندهی تلاش برای توسعهی فضاهای شهری در راستای حمایت از افراد سالمند باشد تا از این طریق «پیری فعال» را به وسیلهی بهینهسازی فرصتها در جهت سلامت، مشارکت و امنیت به منظور افزایش کیفیت زندگی افراد مسن، تشویق و ترویج کند.
بر این مبنا، سازمان بهداشت جهانی هشت شاخصهی اصلی را به عنوان معیارهای جهانی شهر دوستدار سالمند در نظر گرفت. این معیارها عبارتند از:
«شاخصهای فضاهای باز شهری، ساختمانها و مکانهای عمومی، شاخصهای حملونقل، شاخصهای ایمنی و سهولت تردد، شاخصهای احترام اجتماعی، شاخصهای مشارکت اجتماعی و روابط اجتماعی، شاخصهای بهداشت و درمان و شاخصهای فرهنگی و تفریحی».
با توجه به این شاخصها، انتظار میرود که برای هر گونه توسعهی شهری چنین معیارهایی لحاظ شود. این در حالی است که در ایران، در برنامهریزیهای شهری، ساختوسازها و برنامههای اجتماعی و فرهنگی، بسیاری از این معیارها رعایت نمیشود.
این معیارها که در ذیل مولفههای یادشده میآیند، نکاتی هستند که به طور اساسی نیازمندیهای سالمندان را در جامعه دنبال میکنند. توجه به این موارد کمک میکند تا افراد درک درستی از شرایط پیدا کنند. این معیارها در اغلب موارد زیرساختهایی را دربرمیگیرند که نیاز به سرمایهگذاری و مدیریت هدایتشده دارد. با این حال شما میبینید که در بسیاری از شهرهای ایران وضعیت زیرساختها برای سالمندان قابل قبول نیست.
– در زمینهی وضعیت کنترل سروصدا و آلودگی هوا در مکانهای عمومی، شرایط مساعد نیست.
– پیادهروهای شهرها پر از موانع و سطوح شیبدار است.
– در سطح شهر، توالتهای عمومی به اندازهی کافی وجود ندارد.
– در بسیاری از موارد اطلاعات کافی برای نشان دادن مسیر وجود ندارد و نشانهها اغلب ناواضحاند و موجب سردرگمی سالمند میشوند.
– در پایانهها و ایستگاههای حملونقل عمومی تجهیزات مناسب سالمندان وجود ندارد.
– اولویت نشستن سالمندان بر صندلیهای مترو و اتوبوس رعایت نمیشود.
– رانندگان سرعت مجاز و حق تقدم عبور عابران به ویژه سالمندان را رعایت نمیکنند و …
میتوان گفت که در این موارد و نمونههای مشابه با اینکه کارهایی در برخی از شهرها صورت گرفته اما تنها نیازهای اولیهی سالمندان در سطح ابتدایی تامین میکند و با وضعیت ایدهآل فاصلهی زیادی دارد. بنابراین لازم است در بسیاری از زمینهها تلاشهای جدیتری صورت بگیرد. به عنوان مثال در اتوبوسها برای سالمندان صندلیهای ویژه در نظر گرفته شود، برای تجمع سالمندان در پارکها و اماکن فرهنگی فضاهایی ایجاد شود، در طراحی پیادهروها ملاحظات مخصوصی در زمینهی شیب و شکل آن صورت بگیرد، امکان دسترسی آسانتر به سرویسهای بهداشتی برای سالمندان فراهم شود و …
سخن پایانی
مناسبسازی شهرها برای سالمندان، نیازمند یک تغییر نگرش کلی است که آگاهی افراد و عزمی فرهنگی را طلب میکند. تا زمانی که این نگرش در سطوح مختلف مدیریتی نهادینه نشود و ارگانهای ذیربط از شهرداریها گرفته تا بهزیستی با هم در این زمینه تعامل سازنده نداشته باشند، سالمندان همچنان از حضور در جامعه باز میمانند و بخش بزرگی از نیروی بالقوهی آنها در سکوت و سکون هدر خواهد رفت.
برچسب ها
آبان پرتویی بازنشستگان توسعه پایدار خط صلح سالمندان شماره 110 شهر دوستدار سالمند ماهنامه خط صلح