کرونا و رویکردهای مختلف مدیریت بحران/فریبرز کلانتری
خواسته یا ناخواسته دیگر این روزها کرونا میهمان جهان ماست و تبدیل به واقعیتی شده که که زین پس باید یا آن را مدیریت کنیم یا او ما را مدیریت خواهد کرد.
این روزها، ویروس کرونا و شیوع آن تقریبا در نقطهای از عالم نمانده که به تیتر رسانهای جهان تبدیل نشود. حتی در عمق جنگلهای آمازون نیز نسبت به این ویروس و اپیدمی آن نگرانی و اضطراب وجود دارد. ویروس کرونا تاکنون موجب مرگ بیش از ۱۳۰ هزار نفر و همچنین ابتلای بیش از دو میلیون نفر در اقصی نقاط جهان شده است. این ویروس در کشورمان ایران نیز گسترش قابل توجهی داشته، به نحوی که تاکنون بیش از ۸۰ هزار نفر به آن مبتلا شده و حدود 5 هزار نفر نیز بر اثر ابتلای به ویروس کرونا، جان خود را از دست دادهاند.
کرونا آن چنان بلای خانمان سوزی است که دبیر کل سازمان ملل متحد آنتونیو گوترش، بحران همهگیری جهانی ویروس کرونا را بدترین بحران از زمان جنگ جهانی دوم و تاسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ تاکنون توصیف کرد و نسبت به درگیریهای بیشتر در آینده هشدار داد.
گوترش در این باره ادامه داد که بحران کرونا، ترکیبی است از یک بیماری همهگیر که همه مردم جهان را تهدید میکند و همچنین تاثیرات اقتصادی که منجر به رکود بیسابقه میشود.
او گفت که ترکیب این دو عامل و همچنین خطر بیثباتی فزاینده، افزایش خشونتها و درگیریها از این بحران بزرگترین چالش برای ما از زمان جنگ جهانی دوم خواهد بود. دبیرکل سازمان ملل متحد بار دیگر بر همبستگی جهانی برای مدیریت این بحران تاکید کرد و گفت که به نظر او، جامعه جهانی هنوز با رسیدن به چنین همبستگیای فاصله دارد، زیرا تاکنون بسیج علیه شیوع این ویروس از سوی کشورهای توسعهیافته بوده و آنان نیز در فکر نجات اقتصاد خود هستند.
پاندمی ویروس کرونا، تاثیرات گوناگون سیاسی، اقتصادی و البته اجتماعی را در جوامع مختلف با خود به همراه داشته است. شیوع این ویروس پدیدهای بوده که اخلالهای جدی در روندهای عادی زندگی افراد در جوامع مختلف ایجاد کرده و الگو و سبک جدیدی از زندگی را به آنها دیکته کرده است. در این چهارچوب، بسیاری از شهرها قرنطینه شده و رفت و آمدها به حداقل رسیدهاند. بسیاری از افراد به توصیه مقامهای دولتی در خانههای خود ماندهاند و آنهایی که امکان دارند، شغل خود را به صورت دورکاری پیگیری میکنند. استفاده از ماسک و مواد ضدعفونی کننده به یک بخش ثابت از زندگی روزمرهی انسانها تبدیل شده است. ترس، اضطراب و شایعات نیز به تبعِ اوج گیری شیوع کرونا، افزایش پیدا میکنند. از سویی، اقتصاد کشورهای مختلف هم با خسارتهای سنگین مواجه شده و اگر بحران شیوع ویروس کرونا به همین نحو ادامه یابد، انتظار میرود که دامنه این خسارات گستردهتر نیز شود.
مروری بر تاریخ نه چندان دور به ما نشان میدهد جوامع با محیطی غیر قابل پیش بینی و متغیر سروکار دارند و به طور مداوم با چالشهای محیطی روبه رو هستند. یک روز با چالشی به نام طاعون، روز دیگر وبا یا انوع آنفلانزاها از اسپانیایی گرفته تا خوکی و پرندگان و سارس و ابولا و این روزها هم کرونا مواجه هستند. شاید به همین دلیل است که نیاز به مبحثی کلی و اساسی همچون مدیریت بحران این روزها بیشتر حس میشود. در واقع مدیریت بحران به مدیران چنین حکم میکند که جوامع و سازمانها با نظارت صحیح بر محیط و پیرامون و تهیه برنامههایی در جهت رویارویی با بحرانها و حوادث آنی و پیش بینی نشده، از اشتباهات احتمالی در مدیریت بحران بکاهند.
در حقیقت، آمادگی دقیقتر و کارآمدتر جوامع و سازمانها جهت رویارویی با بحرانها، نه تنها آسیب پذیری آنها را کاهش میدهد، بلکه باعث یادگیری شرکتها درفرآیند مدیریت بحران و توسعه توانمندی جهت برخوردهای آتی نیز میشود. این یک واقعیت است که مدیریت بحران آزمونی برای سنجش کیفیت مدیریت و مهارتهای مدیریتی است.
مدیریت بحران شاخهای از مدیریت دانش است که فرآیند شکل گیری آن شامل محیط شناسی بحران، بستر شناسی و هوشمند سازی سامانهی تشخیص قبل از وقوع و تدوین برنامه، پیش بینی ساختار، ایجاد سامانهی مقابلهای و بهره مندی از ابزارهای خاص به منظور برگرداندن وضعیت عادی و حفظ و تامین منافع و ارزشهای اساسی در حین و پس از بحران است.
برای مدیریت و مهار بحران، به ابزارهایی نیازمندیم که میتوان به فعال نمودن ستادهای مقابله با بحران، استفاده از قدرت نرم، استفاده از قدرت نرم و سخت به صورت تلفیقی و استفاده از قدرت سخت اشاره کرد. دراین میان نباید فراموش کنیم که عوامل دیگری همچون عوامل محیطی، بسترهای موارد بحران، روشها و فرهنگ سازمانی، ابزارهای کنترلی مهار بحران، زمان، شدت بحران و تهدید، میزان اطلاعات و آگاهی سازمان نیز وجود دارند که با این که ابزار اصلی به شمار نمیروند اما به صورت قطع عوامل موثر بر کیفیت مدیریت بحران هستند. شناخت تک تک این موارد و دقت به آن میتواند درمدیریت بحران و یافتن راه حلها و نحوهی انجام آن موثر باشد.
تاکنون نظریههای مختلفی درباره مدیریت بحران مطرح شده است که از جمله آنها می توان به نظریهی میتروف در این باره اشاره کرد. در این الگو چارچوبی برای سازمان آماده برای بحران فراهم میسازد که بر اساس آن پیش فرضها و باورهای فردی به عنوان محور بروز بحران در مرکز قرار گرفته و سایر موارد شامل پیش فرضهای سازمانی، ساختار سازمانی، فناوری و رفتار سازمانی به عنوان مقوم آن در دوایر بعدی قرار میگیرند.
نظریهی دیگری در این خصوص وجود دارد که به نظریهی لچات معروف است. لچات چرخهی مدیریت بحران را در پنج مرحله انتظار، اعلام خطر، نجات، عادی سازی و توان بخشی تقسیم کرده است. براساس این الگو، مدیریت بحران با انتظار برای بحران یا به عبارتی پیش بینی آن شروع میشود و با توان بخشی سامانهی آسیب دیده و بحران زده خاتمه مییابد.
در این میان، در نظریه میتروف و پیرسون نیز اولین گام در مدیریت بحران، تشخیص بحران است. این الگو از آن جهت اهمیت دارد که به هر دو مرحله تشخیص که گامی اساسی در مرحله قبل از بحران به حساب میآید و نیز مرحله یادگیری که در اغلب الگو های مدیریت بحران مغفول واقع شده، توجه کرده است.
نظریهی مک کانکی نیز از دیگر نظریههای مطرح در این باره است. مک کانکی مدیریت بحران را شامل چهار مرحلهی پیش بینی، تدوین، برنامه، تامین نیروی انسانی (تیم سازی) و اجرای برنامه میداند. این مدل بیشتر براساس اصول مدیریت تنظیم شده و مطلب جدیدی در آن دیده نمیشود.
در نظریهی فینک نیز اعتقاد بر این است که شناسایی، محور اصلی مقابله با بحران است. بعد از شناسایی برنامهی عملی شامل تشریح موقعیت بحران، بیان پیامدهای مطلوب یا قابل قبول آن مورد توجه قرار گیرد .با این کار گزینههای راهبردی یا تاکتیکی انتخاب و اجرا میشود.
در این میان لیتل جان نیز نظریه پرداز دیگری در این خصوص است که گامهای مدیریت بحران را طراحی ساختار سازمانی، انتخاب تیم مناسب، سازماندهی تیمها از طریق آموزش و شبیه سازی، طراحی سناریوی پاسخ به موقعیت بحرانی و داشتن برنامه متناسب و پرمحتوا میداند.
در خصوص بحران کرونا و وجود نظریات مختلف مدیریت بحران، کشورها بر اساس موقعیت جغرافیایی و فرهنگی خود سیاستهای مختلفی از جمله برانگیختن حس مسئولیت اجتماعی، استفاده از فنآوری، بیماریابی فرد به فرد، ردیابی شهروندان تا ابزار زور و جریمه مانند قرنطینه را برای مهار بحران در پیش گرفتهاند. مرور تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد نمیتوان نسخهای واحد برای همه کشورها پیچید. قرنطینه در کشوری مانند چین جواب داد، اما ایتالیا با اجرای سختگیرانه این سیاست نتوانست سرعت رشد بیماری را کنترل کند. جالب این جاست کشورهایی مانند تایوان و هنگکنگ که در مجاورت کشور چین به عنوان مهد کرونا قرار دارند، کمترین مبتلایان و قربانیان را داشتهاند و مدیریت بیماری در این کشورها تحسین جامعه جهانی را برانگیخته است. در ایران هم تاکنون طرح قرنطینه اجرا نشده و تاکید مسئولان بیشتر بر در خانه ماندن مردم است. این در حالی است که از سوی دولت هیچ تسهیلاتی برای درخانه ماندن مردم در نظر گرفته نشد! در این میان کشوری مانند سنگاپور، که در سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ با شیوع بیماری سارس و سال ۲۰۰۹ با آنفلوآنزای خوکی دست به گریبان بود، با کرونا به عنوان نخستین بیماری ویروسی که نظام سلامت سنگاپور را تهدید کند، مواجه نشد. شیوع سارس در سنگاپور که منجر به مرگ ۳۳ نفر شد، تحولی در نظام سلامت این کشور ایجاد کرد. آنفلوآنزای خوکی نیز باعث شد تا سنگاپور از تجربههای شیوع سارس استفاده کند و بنابراین اکنون در مواجهه با کرونا آماده ظاهر شده است. به همین دلیل بود که سنگاپور از همان آغاز شیوع کرونا به صورت جدی طرح قرنطینه خانگی را همراه با تاکید بر مسئولیت اجتماعی افراد در پیش گرفت. مسئولان با کنترلهای موردی، از این که مردم در خانه ماندهاند اطمینان پیدا کرده و برای هر فردی که از قانون قرنطینه سرپیچی میکرد تا ۱۰ هزار دلار جریمه یا ۶ ماه زندان در نظر گرفته بودند. هر چند این تنها مواردی نبود که دولتمردان این کشور در نظر گرفته بودند. بلکه در کنار این سختگیری، حمایت مالی نیز وجود داشت. به افرادی که کار آزاد دارند روزانه ۱۰۰ دلار پرداخت کرده و آزمایش کرونا را برای همه به صورت رایگان انجام داده و ارتباطات افرادی که تست آنها مثبت است با دوربینهای نظارتی کنترل میشد. در این کشور، اطلاعات و آمار درباره ویروس کرونا به صورت شفاف و بهروز در اختیار مردم قرار میگرفت. دمای بدن افراد پیش از ورود به هر ساختمانی از جمله ادارات و مدارس کنترل شد. کشور تایوان نیز با وجود این که در فاصله۱۳۰ کیلومتری با چین و با جمعیت ۲۳ میلیون نفر که صدها هزار نفر از آنها در چین شاغل هستند، به نظر میرسد در کنترل این بیماری موفق عمل کرده است. کارشناسان میگویند موفقیت تایوان در کنترل کرونا تاحدود زیادی مدیون واکنش سریع و به موقع در ابتدای انتشار ویروس است.
زمانی که سازمان بهداشت جهانی اوایل دی امسال از بیماری ناشناختهای در شهر «ووهان» چین خبر داد، مقامات تایوان به سرعت شروع به بررسی تب و سایر علائم عفونت در مسافران پروازهای مستقیم از مبدا ووهان کردند. در روزهای بعد نیز تاریخچه مسافرت مردم در ۱۴ روز گذشته بررسی شد و افرادی که به مناطق پرخطر سفر کرده بودند در خانه قرنطینه شدند. برای اطمینان از اینکه آنها از خانه بیرون نمیروند گوشیهای موبایلشان رهگیری شد.
نکته قوت دیگر تایوان، اتکا به تجربیات تاریخی به جای منتظر نشستن برای نسخههای سازمان بهداشت جهانی است. تایوان نیز مانند سنگاپور از تجربهی شیوع سارس در مواجهه با کرونا استفاده کرده است. مقامات به محض انتشار خبر شیوع کرونا با تعیین محدودیت قیمت برای کالاهایی مانند ماسک و ژل از احتکار این اقلام توسط مردم جلوگیری کردند. سفر به کشورهای درگیر بیماری محدود و برای انتشار اخبار نادرست، سرپیچی از قانون قرنطینهی خانگی و احتکار کالاهای بهداشتی جریمه تعیین شد.
از دیگر کشورها نیز میتوان به تجربهی کرهجنوبی اشاره کرد. کرهی جنوبی در ابتدا ضربه سختی از کرونا خورد و برای چند روزی دومین کشور جهان از نظر تعداد مبتلایان بود. اما در ادامه با استفاده از روشهای ابتکاری برای کنترل این بیماری پیش قدم شد.
مراکز آزمایش کرونا که مردم با خودرو میتوانند وارد آن شوند در شهرها فعال شد. نتایج تستها به آزمایشگاههای که ۲۴ ساعته فعال هستند فرستاده و نتیجه طی نهایتا ۶ ساعت مشخص شد. به گفته پروفسور «جی کولکون» رئیس بنیاد علوم آزمایشگاهی کرهجنوبی این اقدامات سریع و کارآمد نتیجهی یک تجربه تلخ یعنی سندروم تنفسی «مرس» که در سال ۲۰۱۵ جان ۳۶ نفر را در این کشور گرفت، است.
به اعتقاد وی، تشخیص زودهنگام بیماری با انجام آزمایشهای دقیق و به دنبال آن قرنطینهی افراد مبتلا، نرخ مرگ ومیر را کاهش میدهد. هیچ کمبود کیت آزمایشی در کرهجنوبی وجود نداشت و دقت این کیتها ۹۸ درصد بود. ظرفیت بالای این کشور در انجام آزمایش کرونا، کرهجنوبی را به عنوان یک الگو برای کشورهای دیگر قرار داد.
این در حالی است که تاخیر کشورهای اروپایی و امریکا در واکنش به کرونا موجب شده که آنها اکنون عقبتر از کشورهای آسیایی مانند تایوان و سنگاپور باشند. زیرا به اعتقاد کارشناسان اکنون دیگر ایزوله کردن افراد تاثیر چندانی در کنترل رشد ویروس ندارد. به گفته «متیو کاوانا»، کارشناس بینالمللی بهداشت از دانشگاه «جورج تاون» امریکا، کشورهایی مانند ایتالیا و امریکا نمیتوانند با قرنطینهی افراد و منع سفر، جلوی گسترش کرونا را بگیرند. اجرای سیاست قرنطینه در کل کشور ایتالیا وحشت بر اندام کشورهای دیگر اروپا انداخت و مقامات این کشورها برای کنترل این ویروس به تکاپو افتادند.
آلمان اما سیاست دیگری در پیش گرفت. وزیر بهداشت دستور داد برنامهها و رویدادهای جمعی لغو یا به آینده محول شوند. هرچند برعکس سوئیس، یک فرمان رسمی نبود. بعدها، افزایش مبتلایان باعث شد مقامات آلمان دربارهی سیاست واگذاری تصمیمگیری لغو رویدادها به مقامات محلی و اعتماد به شهروندان برای رعایت اصول ایمنی تجدیدنظر کنند و سیاستهای کلیتری در پیش بگیرند.
در فرانسه نیز، دولت همه گردهماییهای بیش از هزار نفر را منع کرده، مدارس تعطیل و هزاران کارمند و کارگر نیز مجبور به انجام دورکاری شدهاند. بعدها، دولت فرانسه اعلام کرد، آماده است تا به مرحله سوم مبارزه با بیماری وارد شود. این به معنای سختتر کردن پروتکلهای امنیت سلامت با ترغیب افراد با نشانههای خفیف بیماری به ماندن در خانه است تا از اشباع بیمارستانها پیشگیری شود.
فرانسه همچنین اقدام به ذخیرهسازی و منع صادرات اقلام بهداشتی مانند ماسک و ژل کرد. پس از آن مقامات بلژیک از این کشور خواستند تا این ذخایر را با کشورهای دیگر اتحادیه اروپا به اشتراک بگذارد. از سوی دیگر با گزارشهایی از دزدی از بیمارستانها و رشد سرسام آور قیمت این اقلام، مقامات امنیتی و پلیس به حال آمادهباش درآمدند.
در اسپانیا نیز برخی رویدادهای جمعی مانند مسابقات دوی بارسلونا لغو شد، اما دیگر رویدادها مانند مسابقات رالی مادرید و جشن روز جهانی زن در برخی شهرها برگزار شد. بعدها با افزایش شمار مبتلایان دولت وضعیت فوقالعاده اعلام کرد.
در کشور انگلیس، مقامات بیشتر نگران انتشار اطلاعات دروغ دربارهی بیماری بین مردم بودند. بعدها تاثیر این اخبار جعلی در هجوم مردم به سوپرمارکت ها نیز قابل رویت بود. با هجوم مردم به سوپرمارکتها برای خرید اقلام مورد نیاز، برخی از مغازهها اقدام به سهمیه بندی اقلام بهداشتی کردهاند.
کانادا نیز تنها پس از اعلام خبر ابتلای همسر نخست وزیر این کشور به کرونا به تکاپو برای مهار بیماری افتاد. این در حالی بود که مدتها قبل موارد کمی از ابتلا گزارش شده بود. با این حال دولت پس از آن اقدام به تعطیل کردن ادارات و مدارس اقدام کرد.
همهی اینها در حالی اتفاق افتاد که تحقیقات روزنامهی «اکونومیست» نیز نشان میداد بیماریهایی مانند کرونا در حکومتهای استبدادی کشندهتر است. با این حال تحقیقات همین روزنامه اثبات کرد که اگر سوئمدیریت و وضع قوانین خام در برخی از کشورها همچون ایتالیا ادامه پیدا کند، ممکن است در پایان بحران کرونا، حکومت کمونیستی چین سربلندتر از این کشور اروپایی بیرون بیاید.
این واقعیتی است که کشوری همچون چین به عنوان کشوری که نخستین موارد ابتلا به کرونا را ثبت کرد، سیاستهای سختگیرانهای از جمله قرنطینهی اجباری برای کنترل بیماری در پیش گرفت.
با این حال، کارشناسان سازمان بهداشت جهانی پس از سفر به این کشور برای ارزیابی اقدامات اعلام کردند که این قوانین سختگیرانه لزوما در کشورهای دیگر قابل اجرا نیست. آنها معتقدند هنوز زود است که بگوییم کشورهای دیگر میتوانند از اقدامات ضربتی و شدید چین استفاده کنند یا نه. زیرا چین نظام سیاسی دارد که مردم به راحتی از آن تبعیت میکنند.
از سوی دیگر هنوز مشخص نیست بعد از کاهش اقدامات کنترلی و در آینده، شیوع بیماری چه سرنوشتی پیدا میکند. زیرا این ویروس میتواند مانند آتش زیر خاکستر دوباره شعلهور شود.
به گفتهی یک کارشناس سازمان بهداشت جهانی، این که قرنطینه در کشوری مانند چین نتیجه داده، لزوما نشانه آن نیست که میتواند در همه جا مفید باشد. راهکارهای زیاد دیگری برای کنترل ویروس کرونا وجود دارد که در نظامهای اجتماعی آزاد و دموکراتیک قابل اجراست. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، احساس مسئولیت، اقدام جمعی و درک موقعیت شبه جنگ را در میان مردم چین تحسین میکنند.
در چنین شرایطی به نظر میرسد که برای مدیریت بحرانهایی همچون کرونا اولین مرحله، دوران ظهور و شکل گیری است که در آن اطلاعاتی از شرایط موجود به دست آمده و ضرورت جمع آوری و تکمیل اطلاعات و اخبار را به مدیران گوشزد میکند.
در این حالت تمامی شاخصهای اطلاعاتی به کار گرفته شده و نشانههای بحران را شناسایی میکنند. در این مرحله شناخت از محیط، همراه با شناخت از خود و طرف مقابل بسیار لازم و حیاتی است و مسیر کنترل بحران را تعیین میکند. در این بین مهمترین وظیفهی یک سازمان، جمعآوری اطلاعات صحیح از شرایط موجود است. این امر اگر به طور صحیح انجام شود، هدایت نیروهای تحت امر برای اجرای اقدامهای مقابلهای آسان خواهد بود.
پس از آن در مرحله دوم، نباید فراموش کنیم که با بهترین برنامهها و سازوکارهای تشخیص نشانهها نمیتوان از بروز بحران اجتناب کرد. به همین دلیل یکی از مهمترین جنبههای مدیریت بحران، مهار بحران است. هدف از مهار کاهش میزان خسارت است و تلاش میشود تا از تاثیرگذاری بحران به سایر بخشها جلوگیری شود.
سازوکارهای مهار کردن یک نوع بحران، لزوما برای مهار کردن خسارت دیگر بحرانها مناسب و موثر نیستند. بدین سان برنامهی منظم و سازمان یافته بحران کوشش میکند تا آن جا که ممکن است، اطمینان حاصل کند که انواع گوناگون سازوکارها، برای مهار کردن میزان خسارتها، در جای خود قرار دارند و همیشه مورد استفاده قرار میگیرند. این سازوکارها بیشتر بر چگونگی تصمیم گیری صحیح و منطبق بر واقعیت قرار دارد.
فروکش کردن بحران سومین مرحله از حیات بحران است. در این مرحله بحران وارد فضای جدید شده، دامنه و شدت آن به طور چشم گیری کاهش مییابد. طول زمانی که بحرانها در این مرحله قرار دارند ممکن است از چند روز تا چند سال متفاوت باشد. بسیاری از بحرانها ممکن است سالها به شکل نهفته در این حالت بمانند و در واکنش به محرکهای بحران زا مجدد در شکل و شمایل جدید به مرحله قبل بازگردند.
برچسب ها
بحران کرونا خط صلح درس های کرونایی درسهای کرونایی شماره 108 فریبرز کلانتری کرونا ماهنامه خط صلح مدیریت بحران