رابطه متقابل فرهنگ و معماری و تاثیر آن بر حقوق شهروندی/کیومرث امیری
بافت معماری در ایران امروز فاقد اصول و معیارهای شهرسازی و خطرآفرین است.
تردید نیست هنر معماری که از هنرهای هفتگانه بشری محسوب میشود رابطه تنگاتنگ و متقابلی با فرهنگ جامعه در هر دورهای از حیات بشری دارد. بافت معماری در هر عصری از حیات بشر ارتباط ناگسستنی با آداب و رسوم، خلق و خوی، وضع معیشتی، روابط اجتماعی، اوضاع سیاسی و اقتصادی، ایده و آرمانها و آزادیهای فردی و اجتماعی مردمان آن دوران را در خود داشته و تصویری از اوضاع کلی مردمان روزگار خود را به نمایش میگذارد.
متاسفانه معماری در چهار دههی گذشته در ایران تصویری گویا از بیعدالتی، رنج و فلاکت، هرج و مرج و بلبشو، تبعیض و تضاد و شکافهای ژرف طبقاتی است و اصول علمی معماری و چهارچوبهای شهرسازی مدرن در آن دیده نمیشود و چنانچه در روح آن تعمق کنید بیدرنگ نبود آزادی و عدالت و سایه شوم خفقان و نادیده گرفتن حقوق شهروندی را در خشت خشت آن ملاحظه خواهید کرد.
نگاهی به بافت معماری سالهای بعد از انقلاب در ایران با توجه به اینکه به دور از اصول و علوم شهرسازی به وجود آمده و شکل گرفته است به بیننده خواهد گفت که دستهای غیرمتخصص، ناخلف و پنهانی در ساخت و پرداخت و تغییر و تحولات تعریف نشدهای در آن دخیل بوده و از بیقانونی سرسامآوری رنج برده است. بهطوریکه به راحتی میتوان جای زخمهای عمیق و بلکه التیام نیافتنی را در خشتخشت آن مشاهده نمود و این روند در پیوند با دیدگاههای این سالهای دولت و ملت در بافت کلی ساخت و سازها وضعیت خطرآفرینی را برای شهروندان به وجود آورده است و جان و مال و آسایش و امنیت و حقوق مردم را به شکل جدی تهدید میکند.
بافت معماری صورت گرفته در چند دههی گذشته نشان میدهد کلیت شکل معماری این سالها نماد تبعیضآلودی از شکافهای عمیق طبقاتی، فقدان عدالت اجتماعی و اصول علمی و اخلاقی در شهرسازی است و این نارساییها بر کلیه شئون زندگی و حقوق شهروندان تاثیر گذار بوده است.
معماری این سالها در ایران و به ویژه در شهر کرمانشاه که مورد بررسی نگارنده است، تصویری از رواج لجام گسیختهی بی قانونی، هرج و مرج و بلبشو، شهرسازی بیضابطه و باری به هر جهت و نادیده گرفتن حقوق پیش پا افتادهی شهروندی بوده و بیتردید در برخورد با نخستین پدیدههای نه چندان بزرگ طبیعی چون سیل، زلزله و …. بی ثباتی و خطرآفرینی خود را به شکل نامتعارفی به نمایش خواهد گذاشت و جان و مال میلیونها نفر را با خطر جدی مواجه خواهد ساخت.
اردیبهشت ماه سال 1378 که تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا در ایران به اجرا درآمد و اداره شهرداریها و انتخاب شهرداران به شوراهای شهر محول شد، مصادف بود با کاهش شدید بودجه شهرداریها بهطوریکه شهرداریها ناچار به خودکفایی روی آوردند و در این رابطه دستکم در کرمانشاه شورای شهر مصمم شد نزدیک به 60 درصد از بودجه سال شهرداری را از طریق جرایم تخلفاتی که شهروندان در ساخت و ساز انجام خواهند داد تامین نماید و برای نیل به این مقصود شهرداریها قوانین و ضوابط شهرسازی را به گونهای تنظیم کردند که شهروندان جز در موارد بسیار محدود راهی غیر از تخلف از نظر ضوابط من درآوردی شهرداری نداشته باشند و این همان چیزی بود که دلالان و بسازبفروشها به دنبال آن بودند و در سایه آن بود که شهر خرابی را بنا نهادند.
در چنین شرایطی قوانین و ضوابط علمی و اصولی شهرسازی به طور کلی کنار گذاشته شد و شهروندان بنا به میل خود و با توجه به اوضاع کلی شهرداری با انواع تخلفات کوچه و خیابانها و ساختمانهای جدیدالاحداث را بدون رعایت کمترین اصول علمی و قانون مدرن شهرسازی بنا کردند.
در سایه این بیقانونی که رانت و رشوه و رفیقبازی هم، جزو لاینفک آن بود شهری به وجود آمد که از هر لحاظ فاقد اصول اولیه شهرسازی است. کلان شهر کرمانشاه در سایه مشکلات سیستم دفع فاضلاب، مشکلات ترافیکی، آب، برق، گاز و … کز کرده است تا با کوچکترین بحرانی تراژدی هولناک در آن اتفاق بیافتد. شهر کرمانشاه که در مدت چهار دههی گذشته حداقل سه تا چهار برابر بزرگ شده و گسترش یافته است به طور کلی از نوعی معماری بیضابطه و بیمارگونه و بهدور از ضوابط شهرسازی و اصول علمی بنا شده است و چنین وضعی را به دیگر شهرهای کشور نیز میتوان تعمیم داد.
در چنین شرایطی است که متاسفانه با کمترین بحران شاهد تخریبها و ویرانیهای وسیع ناشی از چنین بافت معماری و شهرسازی هستیم و زمانی که این سبک از معماری بیضابطه را که از آشفتگی و بینظمی همه جانبهای رنج میبرد را با دیگر پدیدههای پیرامونی زندگی در نظر میگیریم به نتایج ناخوشیندی میرسیم.
بسیاری از جامعهشناسان معتقدند از روی سبک و سیاق معماری هر دور و زمانهای میتوان تشخیص داد آن مردمان در چه شرایطی زیسته و از چگونه حقوق و مزایای انسانی برخوردار بودهاند.
مشکلات عدیده در بافت معماری حدود نیم قرن اخیر در ایران و لزوما در کرمانشاه را تنها نمیتوان در آنچه که آمد خلاصه نمود. چرا که هر چه باشد کلیت این معماری از دیدگاه ایدئولوژی اسلامی و فقه شیعی نشات گرفته است و متاثر از آن بوده است.
دادههای دخیل در شهرسازی تحت تاثیر دین و مذهب و حاکمیت دینی با ساختار معماری امروزی نه تنها کمترین همخوانی و همسانی ندارد بلکه به صورت وصلههای ناچسب و ناموزنی چهره شهر را زشت و کریه کرده است و از سوی دیگر نقش دملهای چرکینی را دارند که با بروز حوادث، جان و مال شهروندان را به شکل بسیار جدی تهدید میکنند.
ترمیم و بازسازی بازارهای سنتی و سرپوشیده مربوط به قرون گذشته، مخروبهها و ویرانیهای ناشی از جنگ شهرها که هنوز در مناطقی از شهر بازسازی نشدهاند.
احداث زیرگذرهایی در نقاط مرکزی شهر چون زیرگذر چهارراه اجاق و میدان آزادی و … به منظور پناهگاه در زمان جنگ که اکنون به شکل بازار از آنها استفاده میشود و ساختن زیرزمینهایی جهت پناهگاه در دوران جنگ در اکثر نقاط شهر که چندسالی است از آنها به اشکال مختلفی مانند تبدیل شدنشان به پایگاه بسیج و … توسط نهادهای امنیتی و انتظامی استفاده میشود، تار و پود شهر را در نوردیده است و بخش مهمی از اساس معماری سردرگم این دوران شده است. نمودهایی که حین بررسی هر یک از آنها به مسائلی برخواهی خورد که بسیار نگران کننده است و به راحتی متوجه می شوی این نوع معماری دهانش را برای مشکلاتی حادثه آفرین و خطرساز در زمانهایی خاص باز کرده است.
خوب است بدانیم مجموعه شهر کرمانشاه در بدو احداث، توسط راسته بازار سرپوشیدهای که از دروازه چوبفروشها تا محله آرامگاه امتداد مییافت، تشکیل شده بود. این راسته بازار جز در چند نقطه در حال تبدیل شدن به بازاری روباز بود ولی با ابتکار میراث فرهنگی و تحت عنوان معماری اسلامی و سنتی دوباره به شکل سرپوشیده و با هزینههای فراوان احیا و بازسازی شدند. در حالیکه امروز با توجه به سیستمهای لولهکشی گاز و آب و برق در آن و نیاز مبرم به نور آفتاب از چنین بازارهایی به عنوان اماکن خطرآفرینی باید یاد کرد، زیرا کافی است یک حادثه مثل نشست گاز در آن اتفاق بیافتد که با توجه به بسته بودن محیط و وجود مغازههای زیاد و جمعیت عبوری فراوان در آن روشن است چه حادثه هولناکی رخ خواهد داد. این دسته بازارها همین مشکل و ایراد را در رابطه با ترکیدگی لوله آب و یا آتشسوزی ها و … دارند زیرا با توجه به عدم امکان عبور و حضور ماشینهای آتشنشانی حین حادثه در آنها خسارات حادثه را چندین و چند برابر خواهد کرد.
در ادامه این ناهنجاریها و بسیاری دیگر از مشکلات زیربنایی بافت معماری در کرمانشاه پیادهروها نیز از اختیار شهرداری خارج و در اختیار بازاریانی قرار گرفته که جلوی پاساژها و مغازههایشان را به شکل دلخواه و سلیقهای و به دور از هر ضابطه و قانونی درست میکنند و بر این اساس اگر عابر چند ثانیه از جلو پای خود در پیاده رو غافل شود یا باید سقوط از چند پله را به جان بخرد و یا ساق پاهایش بلندی به وجود آمده در پیاده رو را لمس کند. لذا روزی نیست که شهروندان زیادی با مشکلات افتادن و یا برخورد با موانع احداثی موجود در پیادهروها دست و پایشان صدمه نبیند و چون با قوانین قضایی نیز ناآشنا هستند، مسببین این گونه موانع هم قصر در رفته و کسی جز در موارد بسیار معدود شاکی آنها نمی شود.
شواهد نشان داده شهرداریها نه به این دست مسائل توجه دارند و نه به اعتراضات شهروندان وقعی نمینهند. لذا هر روز بدتر از روز پیش باید شاهد بینظمی و بیثباتی در وضعیت کلی شهر بود.
برچسب ها
حقوق شهروندی خط صلح شماره 107 فرهنگ و معماری کیومرث امیری کلهجوبی ماهنامه خط صلح معماری