اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۲۴, ۲۰۲۴

وزنه سنگین اجبار و سانسور بر شانه ورزشکاران زن/اعظم بهرامی

وقتی تصاویر کیمیا علیزاده، برنده مدال برنز در مسابقات بین المللی ۲۰۱۶ در رسانه های بیرون مرز به همراه خبر حضور او در المپیک 2020 زیر پرچم آلمان منتشر شد، جمله یک مخاطب در توییتر زیرمصاحبه ویدئویی او توجهم را جلب کرد: ” این همه مو را کجا جا می داد؟” پرسش ساده بود ولی هزاران پرسش دیگر را در خود داشت. این که واقعا چطور می توان تاثیر حجاب بر ورزش زنان را با ده ها فاکتور و متغیر نادیده و غیر قابل سنجش، تحلیل کرد. آن هم زمانی که بیش از چهل سال است تجربه متفاوتی رخ نداده است. نسلی که امروز در ایران به عنوان ورزشکاران زن حرفه ای مبارزه می کنند هرگز امکان تجربه متفاوت (مبارزه و حضور در میادین ورزشی بدون حجاب) را نداشته اند. این موضوع مانع بزرگی است برای دانستن آن که بدون این مانع آن ها چطور می توانستند باشند. این یکی از تفاوت های مهم میان ورزشکاران زن ایرانی و سایر کشورهای مسلمان است. اجبار در مبارزه با حفظ پوشش اسلامی، حتی بعضا بسیار سختگیرانه تر از شرایط معمول زنان حاضر با حجاب از دیگر کشورهای جهان. اجبار نه انتخاب!
در بحث حجاب، ما با زنجیره ای طویل از سازمان ها و بنیادها و ادارات مواجه هستیم. صف بلندی از نام ها و سمت ها و پست ها که همگی نه تنها از ردیف بودجه های رسمی سهم دارند، بلکه در پس تولید هر کدام از سمینارها، کنفرانس ها، بزرگداشت ها، اداره سایت ها و ایده پردازی های تبلیغاتی با موضوع حجاب و عفاف بودجه ای مستقل دریافت می کنند. این که در بسیاری از سازمان ها و ادارات دولتی بخش هایی تحت عنوان حراست، بخشی از مسئولیتش را معطوف کنترل حجاب و پوشش کارکنان زن خود می کنند، تجربه تعداد زیادی از زنان ایرانیست.
به علاوه آن، نهادهایی نظارت و کنترلی هم وجود دارند؛ مانند سازمان امر به معروف و نهی از منکر و نیروهای انتظامی و پلیس، که بخشی ازمسئولیت شان متوجه همین کنترل و نظارت بر پوشش زنان است. از داخل خودرو گرفته تا پارک و تئاتر و سینما، و این بازه از شهروندان زن تا سلبریتی های سینما و مهمان دارهای پرواز و ورزشکاران زن، همه را در بر می گیرد.
اما آن نگاه مالکانه بر زنان در نگاه سنت و مذهب، شرایط زنان را پیچیده تر می کند آن زمان که قرار است در قالب ورزشکار یا هنرمند، در عرصه جهانی ظاهر شوند. آن ها نه تنها ایران را از منظر حضور در میدان مبارزه، که زن مسلمان ایرانی را هم نمایندگی می کنند. همین طور تنها حکومت جهان را که حجاب بر همه زنان و درهمه عرصه ها در آن واجب عینی و ضروری است. به این ترتیب ما با بدن و حضور زنان در حوزه ورزش، در مرحله نخست به مثابه نمایش و تبلیغ زن مسلمان محجبه مواجهیم نه یک ورزشکار زن.
فاطمه مسجدی پژوهشگر حوزه زنان و دانشجوی دکترای تاریخ معاصر ساکن آلمان در پاسخ به پرسش در مورد تاثیر حجاب بر ورزش حرفه ای زنان، گفت: “از نظر من حجاب صرفا یک پوشش نیست، این پوشش یک اندیشه و فضای فرهنگی و حتی قانونی را نیز به دنبال دارد. این مجموعه، حجاب را به یک چالش بزرگ برای زنان تبدیل می کند. وقتی این طور در نظر بگیریم که زنان چقدر در همین کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا، در عرصه ورزش مورد انواع تبعیض های جنسیتی قرار می گیرند. حالا این مجموعه تبعیض های مالی و سرمایه گذاری و دسترسی به امکانات آموزشی و تبلیغات و اسپانسر و غیره را هم به آن اضافه کنید و بعد با همه این تبعیض ها زنی به مبارزات قهرمانی می رسد و تازه جدال و چالش تازه ای پیش رو دارد.
ورزشکارانی که مرتب با موضوع هویت جسمی و جنسی خود در مواجهه با بدنشان هستند، خود این پوشش نه تنها یک تناقض آشکار است بلکه مجبور است یک نگاه چند لایه و چند هویتی هم نسبت به خودش داشته باشد”.
اما شرایط زنان و دختران ایران در عرصه ورزش های عمومی نیز وضعیت بهتری ندارد. به طور مثال ساعات ورزش مدارس دخترانه اغلب به علت نیاز به مکانی با محدودیت های ویژه، از برنامه روزانه حذف می شد. باشگاه های ورزشی واستخرها نیز در همه شهرهای ایران و برای همه زنان در دسترس نیست.
در موارد زیادی و در استان هایی مانند خراسان، کرمان و … کمبود ویتامین های دریافتی از آفتاب در زنان گزارش شده است که هیچ دلیلی به جز پوشش بدن در تابستان و زمستان، برایش وجود ندارد. برنامه ای از طرف سازمان زنان، در مورد کنترل قد و قامت زنان روستایی ضرورت سنجی شد. آمارنشان داد که بنا به اعداد ثبت شده برآیند قد و قامت اغلب زنان و دختران روستایی حکایت از کیفیت نامناسب زندگی آن ها دارد. این موضوع نشان می دهد که ورزش کردن و تغذیه سالم را نباید به اشتباه معادل با کارهای فیزیکی طاقت فرسا در نظر گرفت. شرایط زندگی فیزیکی دشواری که بسیاری از زنان کشاورز و کارگران، آن را با درجات متفاوت تجربه می کنند.
اما فاطمه مسجدی به بعد دیگری از اهمیت ورزش های عمومی اشاره می کند، حس همراهی و هم صحبتی و رها شدگی: “ورزش اولین گام است برای اندیشیدن به تن، رها شدن و خودباوری. گام مهمی درحس قوی شدن. من تجربه شخصی جالبی داشتم از استخرهای عمومی زنانه در شهر قم. شاهد حضور زنان بسیار زیادی بودم که تعداد قابل توجهی زن سالمند هم میانشان بود، که اغلب آن ها از انواع بیماریهای استخوانی و مفصلی رنج می بردند. آن ها شاید تنها در آب قدم می زدند اما همین گفتگو و همراهی با زنان دیگر به آن ها حس خرسندی می داد. روشن بود که چطور این گذراندن زمان با هم جنس هایی که در بدن های آزاد و رهای خودشان کنار هم بودند چقدر برایشان راحت وآرامش بخش بود. نوعی آشتی جویی بود با بدن هایشان که می توانستند خودشان باشند و اعتقادات فرهنگی و مذهبی و سنتی هم مانع آن ها نبود”.
تولید انواع لباس های ورزشی پوشیده و مدهای تازه و عجیب از لباس های پوشیده و محجب، شوهای لباس ویژه زنان مسلمان هم نتوانست شرایط سرمایه گذاری روی ورزش زنان را تغییر چندانی بدهد. یکی از مهم ترین منابع درآمد ورزشکاران و تیم های ورزشی، بحث تبلیغات است. این موضوع برای زنان محجبه ورزشکار خسارات مالی و حذف از عرصه رسانه را به همراه داشته است.
خبرنگاران ورزشی زن هم با موانع بی شماری مواجهند. آن ها در گزارش مسابقات، در حضور در استادیوم ها و سالن های ورزشی، در انتشار تصاویر، در سهمیه سفر همراه تیم های ورزشی برای مسابقات ملی و بین المللی همیشه با محدودیتهای متفاوتی مواجه بودند. اما موضوع سیستمی مانند حکومت جمهوری اسلامی تنها شیوه حضور ورزشکاران زن هم نیست بلکه آن ها که می خواهند این ورزشکاران ببینند و تشویق کنند هم در فیلتر چند لایه ای از سانسور و حذف انتخاب گرفتار هستند. ماجرای تظاهر و بازی حکومت در ورود زنان به استادیوم های فوتبال و داستان غم انگیز دختر آبی هنوز در حافظه ما ثبت و به مبارزه ای سخت و فرسایشی تبدیل شده است. اما موضوعات مهم دیگری نیز در این عرصه وجود دارد که شاید کمتر به چشم آید؛ مانند تبعیض و محدودیت چند گانه تحمیل شده به زنان معلول ورزشکار و یا اعمال قوانین به زنان ورزشکار غیر ایرانی و یا قوانین محدود کننده رفت و آمد زنان برای سفر به خارج کشور. به این ترتیب ترکیب حجاب و زنان و ورزش در ایران از هر منظر و در ظرف تجربه هر زن و دختر ایرانی شکل متفاوتی دارد. از هر طرف که بر آن نور افتد شانه های خمیده ای از زیربار سانسور و اجبار بیرون می زند.

توسط: اعظم بهرامی
فوریه 20, 2020

برچسب ها

اعظم بهرامی خط صلح دختر آبی سانسور شماره 106 ماهنامه خط صلح ورزش زنان ورزشکاران علیه سیاست