تبعیض مضاعف بر اقلیت های جنسی اتنیکی/رضوانه محمدی
بیش از سه دهه است که فعالین «ال.جی.بی.تی» ایرانی آغاز به فعالیت کرده اند. از زمانی که مجله «هومان»، گروه دفاع از حقوق همجنس گرایان که به همت منصور صابری، فعال حقوق همجنس گرایان ساکن نروژ و به همراه ۱۱ مرد و زن دیگر که عموما با اسامی مستعار فعالیت می کردند در خارج از کشور ایجاد و منتشر شد تا اولین مجله اینترنتی اقلیت های جنسی یعنی «ماها» فعالیت در این حوزه شکل نوینی به خود گرفته است. سازمان هایی بنیان گذاشته شدند، برخی به کار خود ادامه دادند، برخی دست از فعالیت کشیده و یا کمرنگ شدند اما در این میان کمتر از اقلیت های جنسی غیرمرکزنشین، سخن گفته شده است. کسانی با زبان مادری: کُردی، ترکی، عربی و … در کجای این ماجرا قرار دارند؟
پیشکو زندی، فعال «ال.جی.بی.تی» کُرد که مدتی است به زبان مادری خود در این حوزه فعالیت می کند از مشکلی صحبت می کند که درد مشترک بسیاری از اقلیت های جنسی هم زبانش است: «نبود منابع به زبان مادری، خود من را خیلی آزار داد. شبکه های اجتماعی آن زمان به این شکل نبود و حتی اگر وارد اینترنت می شدی و می فهمیدی که این قضیه (همجنس گرایی) وجود دارد باز هم حالت بیگانه داشتی که من توی یک فرهنگ و خاک دیگر هستم، در کردستانم و این در زبان من، هیچ تعریف نشده است. احساس سرخوردگی می کنی و ممکن هست تا مدت ها خودت را از زبان و ملیت خودت جدا حس کنی. احساس می کنی متعلق به کردستان نیستی و کردها قبولت ندارند. تا مدت ها فکر می کردم تنها همجنس گرای کُرد منم. می رفتم روی کوه های اطراف سنندج و از بالا به پایین نگاه می کردم وخودم را تنها می دیدم».
او در این احساس تنها نبود، کوژیار و هه رمان (اسامی مستعار) نیز احساسی مشابه داشتند. هه رمان می گوید: «وقتی آمدم این جا (ترکیه) و این همه همجنس گرای کُرد دیدم، هم خیلی خوشحال شدم و هم تعجب کرده بودم».
این کمبود منابع آشکارسازی را نیز برای این افراد مشکل می کند، چرا که هیچ مستند و یا برنامه ای به زبان کُردی در این مورد وجود ندارد. آقای زندی در همین خصوص می گوید: «در زمان آشکارسازی برای اطرافیان اگر مستندی به زبان فارسی، انگلیسی، ترکی ویا عربی برایشان (والدین) بگذاری، انگار یک جوری بیگانه است. هیچ برنامه ای نیست که هم زبان خودت بیاد و توضیح بده. برخی احساس می کنند که این یک نقشه است، چطور جمهوری اسلامی می گوید که این ها (همجنس گراها) از غرب اومدن، می گویند که این ها از طرف حکومت مرکزی اومدن، این ها منحرفند».
او به همراه برخی فعالین دیگر به دنبال یافتن واژه هایی معادل در زبان کُردی برای جامعه «ال.جی.بی.تی» بودند تا سرانجام واژه «هاو ره گه ز خواز» را معادل مناسبی برای همجنس گرا یافتند. جمع کوچکی از اقلیت های جنسی کُرد که می خواهند از تجربه دوباره آن چه که بر آنان گذشت، برای نسل های بعدی جلوگیری کنند.
احزاب کُردی تاثیر به سزایی در فرهنگ کردستان دارند و همچنان توان ایجاد موج آگاه سازی در منطقه را دارا هستند. همان گونه که دهه ها قبل در زمینه حقوق زنان پیشگام بوده و حزب کومله به عنوان اولین حزب در کردستان، اقدام به جذب نیرو از زنان کرد. به همین ترتیب برای نخستین بار در سال ۲۰۱۶ کنفرانسی در هلند با موضوع اقلیت های جنسی به همت سازمان زنان کردستان برگزار شد. نویسنده و فعال کُرد، حمید شریفی و دلنیا رحیم زاده، از اعضای مدیریت این سازمان، سخنرانی کردند. گرچه این اقدام بعدها مغفول ماند و کسی بیشتر به موضوع نپرداخت.
نقدی مشترک در شماری از اقلیت های جنسی کردستان نسبت به سکوت احزاب کُرد در حوزه «ال.جی.بی.تی» وجود دارد که آن را موجب تشدید سنت ها علیه خود می دانند. گرچه بنا به تجربه و شناخت های کوژیار و پیشکو زندی، در میان پیشمرگه ها نیز همجنس گرایان همچون سایر بخش های جامعه حضور دارند اما در عمل مجبور به انکار و یا پنهان کردن هویت خود می شوند.
کوژیار در همین باره با چند عضو از احزاب کُردی صحبت کرده است. او باور دارد که احزاب به دلیل مذهب و سنت های حاکم بر جامعه ترجیح می دهند که کمتر به این موضوع بپردازند تا موجب دوری مردم از خود نشوند اما دید سران احزاب نسبت به اقلیت های جنسی را مثبت ارزیابی می کند. کوژیار کم کاری اقلیت های جنسی کُرد را بخش دیگری از مشکل می داند: «تا زمانی که ما نخواهیم، آن ها (احزاب) فکر می کنند که وجود نداریم. ما نخواستیم که از آن ها انتظار داشته باشیم. اما همان قدر که ما تلاش کردیم، آن ها هم کار کردند. شاعرهایی که عضو احزاب بودند درباره این مساله شعر سرودند». البته در این بین، کسانی در احزاب هستند که استدلال می کنند تازمانی که سرزمینشان در آتش جنگ است، مطرح کردن چنین مسائلی حاشیه ای است.
بدیهی است که درگیری های چندین ساله در کردستان و وضعیت ویژه این منطقه را نمی توان نادیده گرفت و این موضوع دشواری آشکارسازی برای همجنس گرایان را دو چندان می کند. کوژیار معتقد است آشکارسازی گرایش جنسی اش برای پدر او که عزیزانش را انفال، زنده به گور، کرده اند باری دو چندان است: «فقط درد من، درد ال.جی.بی.تی بودن نیست. خب من این درد را دارم که سرزمین من را اشغال کرده اند، مستعمره کرده اند. هر روز یک جوانی را می کشند. کردستان را در فقر و بیکاری نگاه داشته اند و همه این کارها عامدانه است و کُرد را تبدیل به کولبر کرده اند».
آقای زندی نیز در همین باره می گوید: «فقط به دلیل ال.جی.بی.تی بودن اذیت نمیشوی، مدام به خاطر کُرد بودنت زیر ذره بینی. من، نه من نوعی، به عنوان یک ال.جی.بی.تی نمی توانم خانواده ام را فراموش کنم که توسط جمهوری اسلامی اعدام یا تیرباران شدند. به عنوان یک کرکوکی که خانواده ام را انفال کرده اند و یا یک سردرشتی نمی توانم فراموش کنم که شیمیایی شدم. از بچگی با اقلیت بودن بزرگ شده ای و نمی توانی فقط ال.جی.بی.تی بودن را انتخاب کنی».
هه رمان می گوید: «در شهرمان، ما با آذری ها قاطی هستیم. یکی به خاطر کُرد بودن، یکی به خاطر سنی بودن و خود من برای گی بودن تبعیض را همیشه تجربه کرده ام».
فشار مضاعف و تجربه تبعیض دو چندان به دلیل کُرد و ال.جی.بی.تی بودن تنها از سوی جامعه اکثریت نیست. تجربه طعنه های قومی در درون جامعه ال.جی.بی.تی نیز دردی مشترک میان آنان بود.
«تا صحبت از ستم ملی و یا شرایط کردستان می کنیم، بلافاصله به ما تجزیه طلبی نسبت می دهند». آقای زندی هم در ایران و هم در ترکیه در حوزه «ال.جی.بی.تی»های ایرانی فعالیت می کرد، اما زمانی که در ترکیه برای «ال.جی.بی.تی»های کردستان به زبان مادری شان در قالب یک صفحه اینستاگرامی آغاز به فعالیت کرد، مورد بی مهری های برخی از دوستان ایرانی خود قرار گرفت.(ID:peshkoo.za)
«یک سری از دوستان نزدیکم بیشتر برایشان تعجب داشت، نه این که بخواهند با من مقابله کنند، می پرسیدند، چرا صفحه ات را به زبان کُردی می نویسی؟ چرا این کار را می کنی؟ بهتر نیست فارسی باشد که ما هم متوجه بشویم؟ اما متاسفانه چیزی که من را خیلی ناراحت کرد، این بود که خیلی ها به من جبهه گرفتند که چرا باید به زبان کُردی باشد؟ دوباره همان بحث تجزیه طلبی مطرح شد اما من مساله را به زمان سپردم تا موضوع روشن شود».
آشکارسازی برای «ال.جی.بی.تی»ها یک تصمیم سرنوشت ساز و متاثر از چندین عامل متفاوت است. استقلال اقتصادی نیز یکی از عوامل تاثیرگذار بر این تصمیم شمرده می شود. در حالی که کمبود و یا نبود شغل در شهرهای مرزی کردنشین، آن ها را وادار به کولبری کرده است و برخی نیز به دنبال شغل به سایر شهرهای ایران مهاجرت کرده اند. فرد «ال.جی.بی.تی» جدای از جامعه نیست و متاثر از شرایط آن خواهد بود. آن ها نیز به اجبار به کولبری روی می آورند و با درآمد اندک امکان زندگی مستقل با یار همجنس شان را پیدا نمی کنند.
از سوی دیگر، سرعت پایین توسعه شهری و نبود پارک و یا اماکن عمومی بزرگ برای گردهمایی، آشنایی با سایر اقلیت های جنسی در کردستان را دشوار کرده است. کوژیار در این باره می گوید: «زمانی که ایران بودم. می شد ۱۳ یا ۱۴ نفر جمع می شدیم اما جایی در سنندج نبود که بخواهیم قرار بگذاریم، اما به راحتی در تهران یا دیگر شهرهای بزرگ می توان این کار را کرد، زمانی که تهران بودم اصلا مشکلی نبود اما در کردستان امکانش نیست».
شاید این نبود اماکن عمومی بزرگ، جمع های کوچک اقلیت های جنسی را به مهمانی های خودمانی و کوچکی تبدیل کرده بود اما ۱۷ مهر ۱۳۹۲، نقطه عطفی در زندگی ۱۷ شرکت کننده یک جشن تولد در کرمانشاه شد. تولدی که با حمله سپاه کرمانشاه بدل به تیتر رسانه ها شد. روز ۱۸ مهر ماه، وب سایت سپاه نبی اکرم، شاخه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران خبر از بازداشت و متلاشی کردن یک «شبکه چند ده نفری همجنس بازی و شیطان پرستی در شهر کرمانشاه» می داد. پیشکو زندی یکی از شرکت کنندگان این جشن تولد و یکی از ۱۷ نفر بازداشت شده، از توهین و آزارهایی که تجربه کرده می گوید: «شرکت کنندگان این جشن تولد بین ۶۰ الی ۷۰ نفر بودند اما در نهایت ۱۷ نفر از میان جمعیت جدا شده و به بازداشتگاه سپاه برده شدند. اقلیت های مذهبی یعنی اهل حق ها و سنی ها، افراد ترنس، کسانی که خالکوبی دارند و همچنین کسانی که به رفتار خشونت آمیز آن ها اعتراض کرده بودند، بازداشت شدند. در میان این ۱۷ نفر افراد جالبی بودند. یک سرباز وظیفه که به همین دلیل بازداشت شد و همچنین یک نوجوان ۱۵ ساله که مرتبا گریه می کرد و می گفت من فردا باید به مدرسه بروم». او به علاوه توهین هایی مرتبط با کُرد بودن خود نیز تجربه کرده است: «سعی می کردند از هر طریقی تو را تحقیر کنند. به من می گفتند سنی عمری، سنی همجنس باز، کُرد خر و …».
حمله سپاه به این جشن تولد، شاید بیش از همه زندگی میزبان مهمانی را تحت تاثیر قرار داد. او که با نام مستعار «شروین» شناخته می شد، دو سال پس از این حادثه خودکشی کرده و جان خود را از دست داد. پیشکو زندی می گوید: «من مطمئنم بی دلیل نبوده. او را بیشتر از همه در بازداشت نگاه داشتند و شکنجه کردند و بعد از آزادی هم تا مدت ها تحت فشار بود و احضار می شد. کاری که با یکی دیگر از بچه ها هم کردند. او به من گفته بود که برای خبرچینی تحت فشار قرار دارد و از اطلاعات سپاه مکررا با وی تماس می گیرند که او هم حدود چند هفته قبل در یک تصادف مشکوک در مسیر کرمانشاه سنندج کشته شد».
قبل از خروج پیشکو زندی از کشور، او بار دیگر برای سایر فعالیت های اجتماعی اش توسط ستاد خبری وزارت اطلاعات بازداشت شد و درباره گرایش خود مورد تهدید قرار گرفت. به هر روی، فعالین «ال.جی.بی.تی» کُرد تنها در پی رساندن صدای خود به جامعه اقلیت های جنسی کُرد زبان هستند و امیدوارند که شنیده شوند.
برچسب ها
اقلیت های جنسی اقلیت های قومی خط صلح دگرباشان جنسی دگرباشان کرد رضوانه محمدی شماره 103 ماهنامه خط صلح