
سلامت روان در بافت معماری/پیمان یاریان
بافت معماری خانه ها چه در جوامع صنعتی و غیر صنعتی بر رفتار، روان و به تبع آن فرهنگ و جامعه اثراتِ گوناگونی دارد.
بی گمان معماری نشانه و بودنی از تنیدگی؛ شخصیت، رفتار، فرهنگ و نوع نگاه یک جامعه پویا و یا وادار به سکون اجباری در زمان و مکان است، بدین معنی که در جوامع ایستا که پویایی در آن رخت بربسته، انسان های آن جامعه در چارچوبی معین گرفتار می شوند. انسانی که بیش ترین وقت خود را در جایی به نام خانه سپری می کند، او در بردارنده تعریفی در همان چارچوب است. به این معنی که روان و سلامت تک تک افراد جامعه در گِرو مکانی ست که در آن جا خود را در آرامش می یابند و یا نبود خانه ای به دور از لازمه های استاندارد، آسودگی دیگر معنایی ندارد. آدمی در هر جایی که باشد، در ضمیر خویش مطمئن از آن است؛ که بالاخره جایی، مکانی و خانه ای انتظار او را می کشد تا اوقات فارغ از کار و اندیشه به غیر را کنار بگذارد، و به خویشتن خویش بپردازد و یا که اوقات خود را با دیگر اعضای خانه و تبادل آگاهی از وضع و حال خویش و اطرافی که در آن به سَر می برند، به یکدیگر بگذراند. ما اگر در این مقال جهان را به حال خود وابگذاریم و به ایران مصیبت زده بپردازیم و بخواهیم به تاثیر معماری و فرهنگ شهرسازی بر روان جامعه آن نگاهی هر چند کوتاه بیاندازیم، به نقطه هایی از درد و در نهایت سَردرد خواهیم رسید. در ابتدا باید خاطر نشان کنم که مسکن و معماری و فرهنگ شهرسازی امروز تا چه پایه در گِرو اقتصاد ویران امروز ایران که برآمده از انسداد سیاسی و نیز تاثیر دین و مذهب بر آن است، سوالی ست که نیاز به پژوهشی میدانی و کتابخانه ای دارد. این مهم در ایران امروز در ابعاد گسترده و مفید، در حال حاضر امکان پذیر نیست. به این دلیل که حاکمان فعلی هر نوع تحقیقی را با عینک تیره امنیتی مورد ارزیابی قرار می دهند و همین سد و ممانعتی بزرگ پیش روی هر پژوهشگری می گذارد.
در جایی که صلح، امنیت و رفاه حداقلی وجود داشته باشد، معماری آن بسیار متفاوت خواهد بود با جایی که با انواع درگیری ها دست به گریبان است. پس معماری امروز، بازتابانیدن نوع رفتار مردمان جامعه را در خود نهان دارد. به عنوان مثال؛ معماری و شهرسازی جامعه ای که مسئولین آن بیش ترین تلاش خود را برای آرامش شهروندان خود به کار می بندند با معماری و شهرسازی جایی که مسئولین مربوطه کمترین توجه را در این امر بروز می دهند، تفاوت هایی آشکار موجود است. بر این مبنا معماری و فرهنگِ شهرسازی ایران قبل از انقلاب با ایران پس از آن تفاوتی آشکار و مُحرز دارد.
شروع تغییر در نوع و سبک معماری ایرانیان از دوران پهلوی اول آغاز شد و در پهلوی دوم شتابی روزافزون گرفت. در آن زمان تحصیل کرده هایی که از اروپا و آمریکا به کشور بازگشته بودند و برخی شان کمی قبل تر، در زمان رضا شاه، با سبک معماری غربی آشنا شده بودند، در ایجاد معماری و فرهنگ شهرسازی مدرن که رگه هایی از بافت سنتی-تاریخی را در بیشتر آثار به جایی مانده از آنان، نه تنها به وضوح می توان دید، بلکه تعهد در تنیدگی فرهنگ گذشته با روزگار وقت را در سرلوحه کار آنان می توان جُست. نمونه هایی از این معماران می توان به استاد جیحون که سازنده آرامگاه بو علی سینا، خیام، نادرشاه افشار، فردوسی و کمال الملک بود و نیز به حسین امانت می توان اشاره کرد که برج شهیاد(آزادی) و ساختمان زیبای میراث فرهنگی در تهران را ساخت، اشاره کرد. هر کدام از این معماران جدای از هنرمند بودن و ساختن بناهایی ماندگار در تهران و دیگر جاهای ایران، در پرورش دانشجویان رشته معماری و تاکید بر آنان در نگرش و دید سودمندانه شان از به کاری گیری ریشه و بافت معماری و فرهنگ گذشته، بازتابی مثبت و بزرگ حتی در سراسر کشور، در ساخت و ساز خانه های مسکونی مردم پی ریزی شد. به گونه ای که بیشتر خانه هایی که در آن دوران ساخته شد، دوام و قابلیت زندگی و اهمیت به آرامش از مهم ترین قابلیت های معماری آن بُرهه از ساخت و سازها و بروز نوعی مدرنیته؛ در هم آمیختگی ای از فرهنگ گذشته معماری این مرز و بوم و زمان خود را شامل می شد. هر چند در آن زمان از سوی برخی فعالین سیاسی که بیشترشان هم مُعمم بودند، خُرده به کسانی گرفته می شد که فرهنگ معماری غرب را به کشور آورده اند.
اما نکته اساسی نگاشته ما مربوط به معماری و فرهنگ شهرسازی و تاثیر آن بر سلامت روان تک تک افرادی ست که در جامعه زندگی می کنند. بر این اساس رویارویی طراحی معماری و روان شناسی انسان، مبنای بحث ما است. صنعت طراحی داخل و خارج خانه های ایرانی، امروز وام دار دانش آموخته های رشته معماری ای ست که خود در دام تبلیغات غیر کارشناسانه، پرداخت رشوه در بُعدی وسیع و گونه گون و نیز عدم ساخت و سازهایی غیرمسئولانه، غیر کارشناسی و فاقد رعایت هر گونه آرامش و عدم خلاقیت است. هر چند فاصله طبقاتی در این گونه ساخت و سازها نیز بی تاثیر نیست. حاد بودن این مسیله حتی تاثیری نامطلوب بر روان کودکان، به دلیل نادیده گرفتن حق بازی آنان، چه در داخل خانه و یا محوطه ای که او باید در روز بازی کند، باعث به وجود آوردن فضایی دور از شادمانی برای آنان و بزرگسالان و به تبع بروز تنش در بین افراد خانه و یا خارج از آن شده است. پس از انقلاب اسلامی تاکید بر هویت اصیل ایرانی-اسلامی و رواج و نشر آن در جامعه و نیز رکود مسکن برآمده از سقوط اقتصادیِ نشات گرفته از سیاست غلط کشور، ایرانیان روز به روز با خانه ها و آپارتمان هایی رو به رو شدند که در چارچوب بسیاری از آنان، هویت انسان به سُخره گرفته شد. این رویه آن چنان تحقیرآمیز و عاری از هر گونه تجربه ی کاری و آکادمیک است که با فشار اقتصادی، رفته رفته مردم به این اندیشیدند که فقط چارچوبی به نام خانه برای زندگی داشته باشند، ولو آن که آن خانه فاقد دوام و قابلیت زندگی داشته باشد. نمونه این نوع خانه ها می توان به مسکن مهر اشاره کرد. مسکن مهر طبق نظر کارشناسان و نیز ساکنین آن از بدترین نوع خانه هایی هستند که فاقد هر گونه امکان و استاندارد لازم است. نکته دیگری که در طی این چهل سال اصلاً محلی از اِعراب نداشته است، پرداختن به معماری ای که حوادث طبیعی و جنگ را در نظر بگیرد. بنابراین نتیجه آن را در سیل و زلزله سال های 97 و 98 می توان جُست. و همه ما شاهد بودیم که در بیشتر مناطق زلزله زده و یا سیل زده تخریبی 80 و یا 90 درصدی داشته است. در این جا این سوال پیش می آید که دولت مردان کنونی ایران تا چه میزان به امنیت، دوام، آرامش و زیبایی داخلی و خارجی خانه ها اهمیت می دهند؟ خانه ای که انسان بیش ترین وقت خود را در آن جا می گذارند. لازم به ذکر است که دوام و معماری در موازات هم پیش می روند. به عبارتی دیگر در معماری اگر به دوام و قابلیت آن توجه نشود در طراحی و استانداردهای آن باید شک کرد. و باز در این جا شما را به مسکن مهر ارجاع می دهم.
در بیشتر خانه های قدیمی ایرانی حوض، فواره، ایوان، زیرزمین با شیشه های مشبک و اتاق هایی با پنجره هایی بزرگ و گاه با شیشه هایی رنگی را می توان یافت. این دست از معماری جدای از این که اوقاتی را که انسان ها در منزل به سر می بردند را فرح بخش می نمود، بلکه در اشعار شاعران گذشته و معاصر ما، رمان نویسان و نیز حتی ترانه سرایان ایرانی، به ویژه در دهه پنجاه، بازتابی اعجاب برانگیز، روشن و قابل چشم گیر داشت. و این به نوستالژی چند نسل از ایرانیان تبدیل شد. حتی در سینمای قبل از انقلاب با سریال هایی چون «دایی جان ناپلئون» مردم با آن خانه و حوادثی که در آن فضا اتفاق می افتاد، همزاد پنداری ژرفی می کردند. اما فضای امروز خانه های ایرانی؛ درونی تنگ و کوچک و عاری از هر ذوق و سلیقه و غیر دوام با برونی زشت و تو سری خورده به نظر می رسند. و نیز نادیده گرفتن فضای سبز برای تک تک افراد جامعه یکی دیگر از چالش های بحث برانگیز است. در گذشته معماری خانه ها به گونه ای بود که فضای بیرونی از دورنی را کاملاً جدا می کرد. فضای درونی در بیشتر خانه ها وسیع بود و ساکنین آن احساس آرمش و رضایت خاصی می کردند. به طوری که نوع معماری آن خانه ها، انسان را از طبیعت کاملاً جدا نمی کرد. مصالح به کار برده شده با تماس با باد و برف و باران بسیار مقاوم بود. و در تابستان ها خنک و در زمستان ها گرم و دل پذیر می نمود. ایرانیانی که در چنین خانه هایی زندگی کرده اند، با یادآوری آن، نوستالژی دارند. ولی امروز ما شاهد سربرآوردن آپارتمان هایی هستیم که با نگاهی اجمالی به آن ها نه به فرهنگ گذشته پیوند می خوریم و نه معماری مدرن را در آنان می توان سراغ گرفت. این معماری دستخوش تحولی نزولی شده است. خانه های کوچک با پنجره هایی بسیار کوچک تر و محقر و ساخت شهرک هایی که آپارتمان ها در دو قدمی هم مثل قارچ سر از خاک درآوده اند، حتی فضای خصوصی افراد را نیز به مخاطره انداخته اند.
توجه به معماری و فرهنگ شهرسازی آن چنان مهم است که همواره تنیدگی رابطه بین طراحی و روان شناسی را به ما یادآور می شود. آیا دانش آموخته های رشته معماری ما با دیگر دانشگاه های جهان در تعامل و همکاری به سر می برند؟ جواب تا حدودی منفی است. زیرا رابطه و همکاری ای هم که اگر وجود داشته باشد در فضایی امنیتی خلاصه می شود و در نهایت خود مانع بزرگی برای عدم رشد در این رشته مهم دانشگاهی است. حصاری که حکومت فعلی به دور خود تنیده، افول روزافزون هر امری ولو معماری را سبب شده است.
چالش استرس امروز بُعدی جهانی دارد، اما در ایران مصیبت زده، دو چندان خود را نشان داده است. استرس ناشی از طرح ها و فرم های غیرکارشناسی و غیر مسئولانه ساختمان ها و فضاهای ضعیف باعث روند تصاعدی تنش و ترس در بین مردم شده است. امروز درصدی بسیار کم و آن هم مابین قشر مرفه جامعه به طراحی و معماری داخل خانه ها اهمیت می دهند. محیطی که انسان می سازد، به آن محیط هویت و معنا می بخشد. بخش بزرگی از آن وجودی است که هم چون تکه ای به جا مانده، هر دم چشم هر بیننده ای را مفتون و یا آرامش عطا می کند. اما ساخت و سازهای بی سابقه، زشت و در نوع خود رعب آور و بی بنیاد، آسیبی جدی به معماری و فرهنگ شهرسازی در ایران زده و به پیروی آن روان ساکنان آن را به مخاطراه انداخته است.
برای درک این که تا چه پایه از نظر روانشناختی، معماری و طراحی داخلی و خارجی خانه ها بر انسان تاثیر می گذارد، مهم این است که در همان ابتدا دست کم در یک سطح اساسی، اثرات روان شناختی محرک های خاص بر مغز انسان را درک کنیم. انسان به عنوان موجودی متفکر در ساده ترین شکل خود لذت را همواره جستجو می کند. سرآغاز این لذت در انسانی شکل گرفت که در جستجوی پناهگاه، غذا و جفت گیری در دنیای مدرن بود. هر چند این لذت از دیر باز بوده ولی با دنیای مدرن معنی دیگری برای خود به ارث گذاشته است. لذت یک احساس است. خوشبختی، رضایت و لذت بردن از زندگی در همان لذت از عبور لحظه ها معنی می شود. اما با این حال، راه هایی که می تواند این احساس را بدست آورد، ذهنی هستند و به عنوان منافع ما انسان های تکامل یافته، زیرا منابع موجود ما در درازای زمان دست خوش تغییر شده اند. به عنوان مثال استرسی که انسان مدرن تجربه می کند با استرسی که انسان های اولیه داشته اند، در نوع خود متفاوت است. آن ها در ارتباط با شکار و آب و هوا همواره استرس را تجربه کرده اند و ما در ابعاد مختلف، از جمله معماری و طراحی داخلی و خارجی خانه ها استرس را همواره رو به روی خود داریم. البته استرس از نظر شخصیتی نیز متفاوت است. کسی که دغدغه یافتن نوع و فرم شیرآلات خانه اش دارد با کسی که در پی یافتن فقط سرپناهی برای گذران زندگی اش می باشد و فشار اقتصادی او را وادار به زندگی در هرجایی می کند، خیلی متفاوت خواهد بود. اگر در این ارتباط سری به آمار خودکشی ها در ایران بزنیم طبق آخرین آمار و اطلاعات درج شده؛ 73 درصد از خودکشی ها در ایران، مربوط به حاشیه نشینان است(1). در واقع بیشترین آمار خودکشی مربوط به قشر فراموش شده است. پس بی گُمان این را به ما یادآوری می کند که نوع استرس را باید در زمان و مکان ارزیابی کرد. هر چند استرس عواملی اعم از ترافیک، شغل و روابط بین انسان ها را نیز شامل می شود، اما نوع معماری و ساخت و ساز خانه ها نیز بر سنگینی آن می افزاید. بنابراین استرس به یک عامل برجسته در زندگی مدرن و سلامتی تبدیل شده است. حال اگر در معماری و فرهنگ شهرسازی اگر روان آدم های یک جامعه را در نظر نگیریم و بر این مبنا به ضلع لذت، گذران مطلوب و استفاده بهینه روانی از خانه و حتی محل کار مانند رنگ، خلاقیت و غیره را مانند هر مسئله دیگری نادیده بگیریم، ما با تنش های پنهان و آشکاری رو به رو خواهیم شد، که بخش بزرگی از آن در استرس ناشی از بی اهمیت انگاشتن و نپذیرفتن و هم پا نبودن با زندگی مدرن، در زاویه دید معماری و طراحی است. این مهم حتی در مورد معماری گذشته نیز با تعریفی بر مبنای زمان و مکان صِدق می کند. هر انسانی برای ساخت و یا اجاره یک مسکن در همان وهله نخست به طرح، وسعت استفاده و زیبایی آن توجه می کند. و در کنار این توجه همان فرد از نظر مالی و جغرافیایی و نیز فرهنگی، که خاستگاه ذهنی او را شامل می شود، را نیز در نظر می گیرد. و مرکز طراحی شهری و بهداشت روانی در ایجاد روند بهبودی رو به رشد معماری شهری مطلوب و در موازات آن نظارت بر بهره برداری مطلوب، تعادلی هم پا در زمان و مکان را بی شک ایجاد خواهد کرد. رویکردی که تمرکز تفکر سیاست و برنامه ریزی عملی برای پشتیبانی سیاست گذاران، برنامه ریزان، طراحان و توسعه دهندگان برای بهبود سلامت روان در طراحی و معماری شهری و بهداشت روان کمک حالی بسیار موثر در پی خواهد داشت. در راستای سلامت روان باید به مکان های سبز، مکان های فعال، اماکن اجتماعی و مکان های امن خوب و مفید و پایدار برنامه ریزی شوند. کابرد مضامین فوق را اگر در طراحی و معماری شهری و نیز حتی روستاها و در نظر گرفتن فرهنگ و نیز پیوند آن با گذشته، تاثیری به سزا در سلامت روان یک جامعه دارد. این مضامین را می توان به شرح زیر تعریف کرد:
-فضای سبز؛ روابط مهمی در بین فضاهای سبز قابل دسترس وجود دارد، و به نظر می رسد که دسترسی سلامت روان و بهزیستی به تنظیمات طبیعی در محلات و در دوره روزمره مردم به بهبود و نگهداری سلامت روان و بهزیستی کمک می کند.
-فضای فعال؛ ورزش و سلامت روان ارتباطی تنگاتنگ دارند. در طراحی شهری باید به ایجاد مکان های ورزشی در فضاهایی مناسب اهمیت داده شود، تا فعالیت های بدنی در زندگی روزمره می تواند به ادغام ورزش، تعاملات اجتماعی و احساس تعامل در امور روزمره مردم در ارتقائ سلامت روان مثمرثمر باشد.
-فضای دادرسی؛ طراحی شهری باید تعامل مثبت، ایمن و طبیعی بین مردم را تسهیل کند و احساس اجتماع، ادغام و تعلق را ارتقائ بخشد. این شامل گروه های بالقوه آسیب پذیر مانند پناهندگان، مهاجران، جوانان و افراد مُسن با درگیری چند جانبه از مشاهده منفعل به مشارکت فعال، مکان های عمومی جالب، انعطاف پذیر و قابل دسترسی مهم هستند و ایجاد آن ها باید شهروندان را در هر مرحله از طراحی درگیر کند و توسعه بخشد.
-فضای امن؛ احساس امنیت برای سلامت روان افراد ضروری است. تندرستی و احساس امنیت و راحتی در اطراف خود از معماری خانه ها گرفته تا طراحی شهرسازی، رابطه های علت و معلولی دارند.
این مضامین رابطه های تنگاتنگی در زندگی ما دارند. در چهل سال حاکمیت رژیم خودکامه فعلی در ایران به چه میزان به این چهار مضامین فرهنگ شهرسازی اهمیت داده است؟ و ما تا چه پایه آشنایی با مفهوم این مضامین داریم؟
هر آن چه که در ایران امروز می بینیم بی رونق شدن کیفیت زندگی است.
برچسب ها
پیمان یاریان خط صلح شماره 102 ماهنامه خط صلح مسکن معماری