خانه سبنما زبر سایه سنگین سانسور، رانت و باندبازی/مصطفی عزیزی
ماه شهریور در ایران نگاه ها به سمت سینما معطوف می شود؛ هم به این دلیل که ۲۱ شهریور در صدمین سال گرد ورود سینماتوگراف به ایران «روز ملی سینما» لقب گرفت و هم به این دلیل که یکی از رویدادهای مهم سینمایی در ایران یعنی «جشن خانه سینما» در یکی از روزهای شهریور برگزار می شود و امسال در ۸ شهریور برگزار شد. در طراحی این جشن تلاش شده است از جایزه سالانه «آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک» که طی جشن اسکار اهدا می شود، الهام گرفته شود؛ یعنی برخلاف جایزه فجر که جشنواره های اروپایی الگوی آن است، در این جشن قرار است اعضای صنوف مختلف به همکاران خود رای بدهند. کم و بیش همان گونه که در جشن اسکار و جایزه آکادمی اتفاق می افتد. اما تفاوت عمده خانه سینما با آکادمی اسکار در این است که آکادمی نهادی خصوصی و صنفی ست در حالی که «خانه سینما» نهادی دولتی ست و نقش دولت در آن بسیار پر رنگ است. با فراز و نشیب دولت در دوره های مختلف همان طور که خانه سینما دچار فراز و فرود می شود، جشن خانه سینما نیز تحت تاثیر قرار می گیرد تا جایی که در سال ۱۳۸۳ هنگامی که ابولحسن داودی دبیر جشنواره بود، پس از انتقاداتی که به نحوه برگزاری این جشن صورت گرفت تعدادی از برگزار کننده گان و مدعوین دستگیر شدند.
به جز جنگ قدرت بین جناح های مختلف که سینما و اهالی اش را وارد جبهه بندی های مختلف می کند و در دوران هشت ساله احمدی نژاد به اوج خودش رسید و کار به تعطیلی موقت خانه سینما کشید؛ موضوع و مسئله یی که همواره در سینمای ایران مطرح بوده است مسئله سانسور است، زیرا سانسور در دو وجه سیاسی و اجتماعی آن اعمال می شود و سانسور با ذات هنر در تضاد است.
سانسور و سینما با هم عجین هستند، یعنی تاریخ سانسور و تاریخ سینما در جهان به هم گره خورده است. با رشد و گسترش سینما شیوه های سانسور هم دچار تغییرات زیادی شده است. در کشورهای پیشرفته با نظام درجه بندی سنی و تدابیر دیگر سانسور مستقیم و دخالت دولتی در سانسور به شدت کاهش پیدا کرده است و می توان گفت صفر شده است اما در کشوری مانند ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی سانسور ابعاد گسترده تری به خود گرفته است. جا دارد به زوایای مختلف سانسور در جُستار دیگری پرداخته شود. در سال های اخیر به جز سانسور و جنگ های جناحی مسئله ای تازه، وارد سینمای ایران شده است؛ موضوع پول های کثیفی که حاصل از رانت خواری در بخش اقتصادی ست.
برخورداری از رانت برای کاهش سانسور در زمینه پوشش زنان، پی رنگ و گفت وگونویسی و حتی زاویه دوربین و اندازه قاب تصویر برای بالابردن میزان بیننده و شهرت فیلم ساز از سال ها پیش رواج داشته است. اما با ورود پول هایی که منبع و منشا سرراستی نداشتند، ابعاد حقوق و دست مزدها به شکل باور نکردنی بالا رفته است و اکنون جنگ فیلم سازها به ابعاد مالی نیز کشیده شده است و دعوای اکران، دیگر یک دعوای واقعی ست.
در جشن امسال به نقل از ایسنا، بهمن فرمان آرا که در پیش از انقلاب با فیلم «شازده احتجاب» که از روی رمانی به همین نام به نویسندگی هوشنگ گلشیری اقتباس شده بود، در خارج از ایران درخشید و به جشنواره کن راه یافت؛ می گوید: «هر کمکی که به سینما شود لازم است زیرا به سرعت در حال رفتن به سوی ابتذال است. فیلم فارسی به برخی فیلم های امروز شرف دارد و سینماداران که بخش مهمی از درآمد را دارند اسباب سلیقه شده اند و مشخص می کنند چه چیزی اکران شود یا نشود. برای فیلم من سینمایی بود که ۲۴ سانس داشت و دو فیلم نشان می داد. ۲۳ سانس «هزارپا» را نشان می داد و یک سانس صبح، فیلم مرا». منظور فرمان آرا فیلم «دل دیوانه» است که با نام «حکایت دریا» اکران شد. اما این که هر وقت فیلمی مورد اقبال بینندگان قرار نگرفت از دسیسه مافیای اکران بدانیم و اگر قرار گرفت و طبیعتا سالن های سینمایی بیش تری را به خود اختصاص داد آن را به دلیل سطحی بودن و ابتذال برشماریم، تنها روشی برای جنگیدن است نه بیان واقعیت.
بختک باندبازی و رانت خواری تمام صنعت ایران را فراگرفته است و صنعت سینما هم از آن مصون نمانده است. در جشن خانه سینما از همه چیز سخن گفته شد اما از پول های فاسد حرفی زده نشد در حالی که تازه حکم سنگین سید محمدهادی رضوی به جرم اختلاس صادر شده است و اهالی سینما درگیر پروژه هایی بودند که او سرمایه گذاری کرده بود.
هر چند سینمای ایران زیر سایه سنگین سانسور و پول های فاسد و باندبازی های مختلف، هنوز در حال نفس کشیدن است و فیلم های خوبی هم در این سال ها ساخته شده اند و برخی پس از سال ها توقیف، اکران شده اند اما تا وقتی سانسور و فساد وجود دارد امیدی نمی توان به این سینما داشت؛ تنها امید هنرمندانی هستند که گاه و بی گاه از گوشه ای سر در می آورند و فیلم درخور توجهی می سازند.
برچسب ها
خط صلح رانت در سینمای ایران روز ملی سینما سانسور سینما شماره 101 ماهنامه خط صلح مصطفی عزیزی