فعال حقوق بشر، استوار بر آرمان/مرتضي هامونيان
سال 1998 پس از 14 سال بحث و بررسی و رایزنی، سازمان ملل متحد اعلامیه ای می دهد و در آن از حقوق و مسئولیت های افراد، گروه ها و ارگان های مختلف در جامعه، جهت ارتقا و حمایت از حقوق بشر جهانی و آزادی های بنیادین شناخته شده دفاع می کند. این بیانیه دستاوردی تاریخی است برای حمایت از افرادی که از همه چیزشان می گذرند تا از حقوق انسان ها دفاع کنند و در آن از مشروعیت فعالیت حقوق بشری و نیاز به حمایت افرادی که این فعالیت را انجام می دهند، سخن به میان می آید. در آن فعال حقوق بشر هم بازشناسی می شود. هر فردی که، چه به عنوان بخشی از یک گروه و چه به تنهایی برای ارتقا و حمایت از حقوق بشر فعالیت می کند.
خصلت اصلی این اعلامیه این است که در آن فعالیت برای حقوق بشر به لحاظ حقوق بین الملل به رسمیت شناخته می شود و بر این مبنا پذیرفته می شود که باید(بایدی حقوقی) از حقوق بشر و فعالین حقوق بشر در سراسر جهان دفاع و حمایت شود. این بیانیه قرار است کار را برای فعالین حقوق بشر، آسان تر کند. حقوقی چون آزادی بیان و قلم، آزادی اجتماع و تشکیل گروه های حقوق بشری و آزادی حضور تمام عیار و دفاع از حقوق بشر به رسمیت شناخته می شود. همه هم مسئول می شوند تا از این آزادی ها و توان کسانی که خود محوری انسان خودخواه عصر مدرن را کنار می گذارند و به فعالیت اجتماعی و دفاع از حقوق انسان ها روی می آورند، دفاع کنند.
بر این مبنا از فعالین حقوق بشر باید حمایت شود. باید آزادی بیان و قلم شان به رسمیت شناخته شود. باید به گروه های حقوق بشری احترام گذاشته شود و حق آن ها برای جمع شدن و ایجاد تشکل، پذیرفته شود. باید به این فعالین امکان حضور و نمایندگی مغضوبین و کسانی که حقوق انسانی شان به دست صاحبان قدرت و سرمایه نقض شده داده شود. فعال حقوق بشر در راستای آن چه که هدفش است، حق دارد که تمامیت یک سیستم حکومتی را به چالش بکشد و از آن پرسش گری کند. او حق دارد که از امکانات حقوقی برای امر مورد هدفش بهره مند باشد و بتواند با نهادهای دولتی و غیردولتی، درون و برون مرزهای سرزمینی اش در ارتباط باشد و از کمک ها و خدمات آن ها برای امر مورد هدفش، یعنی دفاع از حقوق انسان ها بهره مند شود. فعال حقوق بشر باید به منابع مالی و انسانی دسترسی داشته باشد تا بتواند آن چه را که بر عهده دارد انجام دهد.(1)
سازمان ملل متحد و قوانین بین المللی صراحتا شکنجه و بازداشت های غیرقانونی را برای همه ممنوع کرده اند و حتی دادگاه های بین المللی آن را جرم انگاری کرده اند. اما واقعیت این است که در سراسر جهان و در کشورهای مختلف، و بالاخص و متاسفانه در خاورمیانه ما، حکومت های بسیاری هستند که کوچک ترین احترامی برای حقوق انسان ها قائل نیستند. امروز از عربستان سعودی تا ترکیه و ایران و الباقی کشورهای منطقه و جهان، فعالین حقوق بشر بسیاری هم در زندان اند و هم شکنجه می شوند و تنها جرمشان این است که بر آن چه که به عهده داشته اند و عهدی انسانی که بر سر دفاع از حقوق انسان ها بسته اند، وفادار مانده اند.
در ایران هم داستان همین گونه است. بگذارید از دهه اخیر آغاز کنم. از دستگیری های سال هشتاد و هشت شمسی. مسئله این نبود که طرف مقابل تلاش می کرد تا انواع و اقسام اتهامات را متوجه فرد کند. مسئله این بود که از قاضی تا کارشناس(ضابط یا بازجو) و الباقی کسانی که در حال بررسی این پرونده ها بودند، تلاش می کردند تا وجود فعالین حقوق بشر را انکار کنند. برای آن ها مدافع حقوق بشر و فعالی که برای دفاع از حقوق بشر، منطبق بر اعلامیه جهانی حقوق بشر می کوشد، وجود خارجی نداشت. پیش فرض ذهنی شان این بود کسانی که ادعای فعالیت حقوق بشر می کنند، وابسته به این سو و آن سو هستند. این یا آن گروه سیاسی یا جریان مختلف. حاکمیت فهمی از این ها نداشت. پس به سرکوب تمام عیار فعالین حقوق بشر در ایران دست زد.
داستان امروز و دیروز نیست. داستان هشتاد و هشت و پیش و پس از آن نیست. مسئله حقوق بشر در ایران و مغضوب بودن آن برای حاکمیت ها در این کشور ماجرایی چندین دهه است. قصه ای که هربار سر باز می کند. حاکمیتی که به حقوق بشر باور ندارد و یا خود را معیار این حقوق می داند و یا به امری ابتکاری به نام حقوق بشر اسلامی دست می یازد تا هرآن چه سرکوب حقوق انسان هاست را مباح جلوه دهد.
فروردین 1356 جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر شکل می گیرد. مهدی بازرگان از موسسین آن می نویسد: ” فکر تاسیس جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر در ایران در گردهمایی چند تن از شخصیت های مبارز و سرشناس در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۵۶ در منزل آقای پولادی شکل گرفت”.(2) جمعیت پیش از انقلاب و به گفته عبدالکریم لاهیجی، از موسسان آن بدون مشکل کارهای خود را انجام می داد. انقلاب شد و حاکمیت قرار شد که زیر و زبر شود. آدم ها زیر و زبر شدند و اما انگار روابط دیروز در قالبی جدید جایگزین شد. سال های 58 و 59 سال های سختی برای جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر شد. سال 59 فعالیت ها متوقف شد و پس از خرداد 60، با به زندان افتادن یا تبعید بخش اعظمی از اعضا و موسسان آن، این جمعیت به محاق رفت.(3)
اولین تلاش پس از انقلاب به دست حاکمیت تازه به صحنه آمده توقیف و سرکوب شد. اما داستان تمام نشد. قصه این برخورد بدل به ماجرایی تکراری برای همه گروه های حقوق بشری در سال های بعد شد. سال های سال بعد، سه جمع حقوق بشری پا به عرصه نهادند. مجموعه فعالان حقوق بشر، کانون مدافعان حقوق بشر و کمیته گزارشگران حقوق بشر. اما هر سه در تندباد پسا خرداد 88 با تبر حاکمیت مست از بر کرسی نشاندن نظرش به جای همان رای مردم، در همان انتخاباتی که خودش برگزار کرده بود، ضربات سنگینی را متحمل شدند. یکی چندی بعد از حیز انتفاع، ساقط شد. دیگری که کلوب بزرگان بود، کلوب بزرگان ماند و وب سایتی از آن بر جا ماند و اما یکی دوباره ریشه هایش را ساخت و سرپا ایستاد. روایت آن ها داستان مفصل دیگری است و مجالی دیگر می طلبد.
حاکمیت اما جانشینی برای این حقوق بشر معرفی کرد. حقوق بشری آمیخته با فهمی که از دیانت رسمی کشور داشت. حسن یوسفی اشکوری، دین پژوه آن چه به نام حقوق بشر اسلامی طرح شده را دارای پارادوکس ذاتی می داند و بهانه ای برای دولت های خودکامه برای نقض سیستماتیک حقوق بشر. او می گوید: ” از یاد نبریم که فلسفه وجودی اعلامیه جهانی حقوق بشر، تجارب تلخ بشر از نزاع ها و جنگ های عقیدتی و مذهبی و به ویژه تجربه دو جنگ جهانی در نیمه نخست قرن بیستم بوده و انگیزه تنظیم کنندگان اعلامیه جهانی صرفاً تامین صلح و عدالت و برابری و برادری در میان نوع انسان بوده است و نه لزوماً نفی هویت های محلی و مذهبی و فرهنگی اقوام مختلف در چهار گوشه جهان”. سخنانی که به بیان هایی دیگر، دین پژوهانی چون محسن کدیور، عبدالحمید معصومی تهرانی، حسن فرشتیان و … هم بدان قائل اند.(4)
فعالین حقوق بشر انکار شدند. حقوق بشری که از آن دفاع می کردند، “حقوق بشر غربی” خوانده شد. به انواع و اقسام گروه های سیاسی درون و بیرون ایران منتسب شدند. زندان و شکنجه شدند. از آنان خواسته شد تا از آرمانشان دست بشویند و به آن ها گفته شد که اگر چنین کنند، زندان نخواهند رفت و زندگی آرام تری خواهند داشت. عده ای هم سپر انداختند و تسلیم شدند. اما بخش عظیمی از آن ها در ایران و بیرون از ایران همچنان ایستاده اند. آنان نه دل به حمایت حاکمیت جمهوری اسلامی بسته اند و نه به بودجه های عجیب و غریبی که فعالیت های حقوق بشری ایرانی را مسموم کرده و می کند. آن ها به توان خود متکی بوده و هستند و به آن چه که انجام می دهند، معتقد اند. نظام جمهوری اسلامی بر اساس قوانین بین المللی باید محافظ و مدافع آن ها باشد و حق فعالیت آزاد آن ها و حقوقی را تضمین کند که در ابتدای سخن گفته شد. اما نظام دیوِ وارونه کار است. نظام سیاسی در ایران خود ناقض اصلی حقوق بشر در طول چهار دهه اخیر بوده است. نظام سیاسی ای که هم حقوق بشر را نقض می کند و هم فعالین حقوق بشر را به بند می کشد و به زندان های طویل المدت محکوم می کند.
انگار نکته هم همین جاست. فعال حقوق بشری که باید مدافع حقوق بشر دیگران باشد، خود در معرض خطر قرار می گیرد. حاکمیت او را به رسمیت نمی شناسد و با چماق حقوق بشر اسلامی و مانند آن او را می راند. فعال حقوق بشر به بهانه های مختلف، از اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرائم امنیتی گرفته تا تبلیغ علیه نظام بازداشت می شود. شانس هم بیاورد که با فردی در کشوری که نظام جمهوری اسلامی آن را متخاصم می داند، ارتباط نگرفته باشد که در آن صورت ممکن است با اتهاماتی از قبیل جاسوسی یا ارتباط با دول متخاصم و امثالهم روبرو بشود. در واقع حاکمیت این روش را پیش گرفته است. فعال حقوق بشر در ایران پیش از آن که به وظیفه اش یعنی دفاع از حقوق بشر دیگران بپردازد، باید مراقب خودش باشد که اتفاقی برایش روی ندهد.
این روش حاکمیت است در بی اثر کردن فعالین حقوق بشر. در واقع فعال حقوق بشر برای فعالیتش باید حقوق اولیه انسانی خودش را هم در قربانگاه ببیند. شاید با تصویر این شرایط بتوان درکی از عظمت آن چه که فعالین حقوق بشر ایرانی، در ایران انجام می دهند، داشت. چشم در چشم ناقضین صاحب حاکمیت و در تلاشی مدنی برای برقراری صلح و آزادی و حقوق بشر در مملکتشان.
قوانین بین المللی برای فعالین حقوق بشر در همه جای دنیا وجود دارد. اما ضمانت اجرایی ندارد. حقوق بشر و آزادی فعالین حقوق بشری قربانی معاملات اقتصادی میان دولت ها می شود. وقتی بازاری باز باشد، دولت های مدعی دفاع از حقوق بشر برای تصاحب آن بازار هجوم می برند. آن ها حاضرند همه ارزش های خودشان را هم زیر پا بگذارند و حتی به قوانین ظالمانه، مهر تائید بزنند. در این میان فعالین حقوق بشر در سراسر جهان تنها همدیگر را دارند. تنها راه باقی مانده در جهانی که سرمایه و پول به جای انسانیت حرف می زند، اتحاد انسان ها برای ستاندن حقشان از صاحبان قدرت و ثروت است. تزویرگرانِ دین آویز هم که همیشه آن ها را توجیه کرده اند. پس در برابر تیغ و طلا و تسبیح، این عزم فعالین حقوق بشر است که می تواند چاره ساز باشد. آن روز که دست ها در هم گره خورد، می رسد. شاید ما نباشیم اما رسیدن آن روز قطعی است!
پانوشت ها:
1-UN Declaration on Human Rights Defenders – International service for human rights -20 nov 2013
2 – جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر – ملی مذهبی – امیر طیرانی – 2 دی 1397
3 – گفتگو با عبدالکریم لاهیجى در باره تاریخچه نخستین سازمان حقوق بشر در ایران – کیواندخت قهاری – جنبش جهانی حقوق بشر – 8 فوریه 2008
4 – حقوق بشر اسلامی و پارادوکسهای ذاتیاش – رادیو زمانه – علی کلائی – 22 آذر 1395
برچسب ها
حقوق بشر خط صلح شماره 101 فعالین حقوق بشر ماهنامه خط صلح مرتضي هامونيان