به بهانه ی نام گذاری روز جهانی بهداشت قاعدگی/ آیدا ابروفراخ
28 می امسال برای نخستین بار به نام روز جهانی بهداشت قاعدگی نام گذاری شد. با نامیدن یک روز به این نام شاید بتوان دو هدف را دنبال کرد؛ یک: تاکید بر مسائل بهداشت روحی و جسمی و اهمیت آن، دو: کم رنگ کردن یا از بین بردن تابویی با طول عمری به درازای تاریخ مردسالار.
“قاعدگی، پریود، عادت ماهیانه و یا حیض، جاری شدن خون از پوشش داخلی رحم است. از اوایل سنین جوانی، در دوران بلوغ تا دوران یائسگی رخ می دهد. مدت خونریزی قاعدگی برای چند روز، معمولاً 3-5 روز طول می کشد اما بین 2-8 روز نیز می تواند متغیر باشد. هر سیکل قاعدگی به طور متوسط 28 روز طول می کشد.”
صحبت کردن از اندام های زنانه و عوامل بیولوژیک وابسته به اندام های جنسی زنانه همواره از مواردی بوده که نه فقط در جامعه ی سنتی و مردسالار ایران، بلکه شاید بتوان آن را در تمام کره ی خاکی با درجه ی اهمیت متفاوت به صورت خط قرمزی در نظر گرفت. در جامعه ی ما، شرم زنانه با تفکر سنتی و سرکوب جامعه تشدید می شود و حتی کار به انکار زنانه ها می رسد.
بسیاری از دختران قبل از این که با تجربه ی قاعدگی روبه رو شوند، نسبت به آن بی اطلاع هستند. شبی در خواب، هنگام بازی های کودکانه، در مدرسه، پارک و یا هر مکان و زمانی این تجربه ی زنانه به سراغشان می آید. ترس از اشتباه و خطا، ترس از تنبیه، تعجب و یا ترس از این ناشناخته، از عکس العمل هایی هستند که در مقابل این بی اطلاعی بروز می کنند.
در جامعه ی سنتی و مذهبی ایران به دلیل فرهنگ مسلط مردسالار، خانواده ها، مدارس، جامعه و غیره از آموزش مستقیم و صریح به دختران خودداری می کنند. این عدم آگاهی فقط دامن گیر زنان جامعه نمی شود، بلکه مردان نیز از دسترسی به آموزش بدون تعصب و تبعیض محروم هستند. این محرومیت از آموزش برای کودکان و نوجوانان می تواند عواقب جبران ناپذیر روحی و یا جسمی به همراه داشته باشد. شاید یکی از عوامل سکوت و یا تن دادن به تجاوز های جنسی در سنین کودکی عدم آموزش صحیح و تابوی سخن گفتن از اندام های جنسی باشد.
بعد از شروع قاعدگی، بیش تر مادران به توضیح کوتاهی بسنده می کنند و در اکثر مواقع تاکید بر پنهان ماندن این امر از چشم مردان خانواده و دیگر افراد بیش از پاسخ به سوال هایی است که در ذهن دختران شکل می گیرد. آن قدر این پنهان کاری و پر رنگ کردن تابوها مهم جلوه می کند که این امر به یک راز زنانه بدل می شود. پنهان کردن نوار بهداشتی و خرید های زنانه، پنهان کردن دردهای دوران قاعدگی و یا بد خُلقی ها و پرخاشگری های سندروم قاعدگی حتی از نزدیک ترین مردان خانواده، احساس بیمار بودن و متفاوت بودن که گاه می تواند به نوعی سرخوردگی تبدیل شود، پلاستیک های مشکی بدبو برای انباشت زباله ها و برای زنان مسلمان در خانواده های سنتی-مذهبی روزه گرفتن در روزهای عادت ماهیانه در ماه رمضان، برای انکار زنانگی و تن دادن به خط قرمزهای مردسالار.
انکار وجود طبیعی زنان، تحقیر و آلوده پنداشتن زنان در دوران قاعدگی ریشه ی تاریخی-دینی دارد. زنان به تعبیر ادیان مختلف در این دوره از نظر دینی ناپاک هستند، رانده شده از درگاه الهی و مکان های متبرکه. از حلول دیو در جسمشان تا غسل با ادرار گاو نتیجه ی ستیز با طبیعت زنانه است. از دریغ بوسه و نوازش و نگاه گرفته تا نجس خواندن و ناپاک خواندن آن ها چیزی جز حاصل تفکر دین مردانه نیست.(1)
در عوض توصیه هایی که باید گفته شود کم تر پا به عرصه ی ظهور می گذارند. ورزش کردن، رژیم غدایی مناسب، عدم استفاده از شکر و غذاهای چرب، خوردن سبزیجات، رعایت بهداشت، استفاده از لباس های زیر نخی، تعویض نواربهداشتی و یا تامپون در فاصله های کوتاه و غیره. مواردی که می تواند از زبان یک پدر، یک مادر یا یک آموزگار شنیده شود. صحبت هایی که هم شرم را از بین می برد و هم به سلامت آن ها کمک می کند.
مسئله ی دیگری که باید به آن توجه کرد موضوع رعایت بهداشت جسمی است. باید فراموش نکرد که رسیدگی های بهداشتی برای فرد و خانواده هزینه هایی در بر دارد، که تامین این هزینه ها توسط خانواده های کم درآمد مشکل است. مشکلاتی که عدم رعایت بهداشت قاعدگی ایجاد می کند و ترس از ابتلا به این مشکلات و یا بیماری ها، ماهیانه توان فکری و جسمی تعداد زیادی از زنان طبقه ی کم درآمد را می گیرد. حتی این مسئله می تواند منجر به حذف زنان از بازار کار و یا محیط های عمومی شود.
زنانی که به دلیل نداشتن امکان اقتصادی قادر به تهیه ی لوازم بهداشتی مورد نیاز خود نیستند، مجبور به استفاده ی حداقلی از این امکانات می شوند که این مسئله می تواند از نظر سلامتی نیز به آن ها آسیب وارد کند. اگر به راستی عدم امکان اقتصادی مانع تهیه ی اولین نیاز بهداشتی دوران قاعدگی شود، چه راهی را می توان در نظر گرفت؟
البته مشکل رعایت بهداشت در دوران قاعدگی فقط مختص زنان طبقه ی کم درآمد نیست. زنان زندانی نیز با این مسئله به شکل یک معضل روبه رو هستند. این مشکلات در زمان های مختلف به شکل های متفاوتی برای زنان زندانی رخ داده است.
در خاطرات زنان زندانی در دهه ی 60 می خوانیم:
“در دوره ای در سال 60 و در زندان اوین، زندانبان با مطرح کردن این که «خودتان هم اضافه هستید»، از دادن نوار بهداشتی به زنان زندانی خودداری می کردند. زندانیان به ناچار معدود لباس های خود را تکه نموده و از آن به عنوان نواربهداشتی استفاده می کردند.”(2)
یا: “در سال 60 در سن 19 سالگی به هنگام دستگیری در کمیته ی نازی آباد تهران، به دلیل ضرب و شتم و با کوبیدن پوتین سرباز پاسدار حاجی به اندام تناسلی ام به خونریزی دچار و گریبان گیر شدم. از درد وحشتناک و طاقت فرسای ضربه، احساس کردم بخشی از وجودم کنده شد و به آسمان رفت. بدنم داغ و لباس زیرم پر از خون شد. سراسیمه به درب سلول رفته و در را کوبیدم. پاسداری به جلو آمد، از او نوار بهداشتی خواستم. حالت چهره اش را هنوز به خاطر دارم، با حالت فریاد و یکه خورده از خواسته ی من، پاسدار حاجی را صدا زد…”(2)
این مشکلات فقط محدود به دهه های گذشته نمی شود و در سال های اخیر نیز به شکل های دیگری برای زنان زندانی به وجود آمده است. به گفته ی یکی از زنان زندانی، حالا دیگر زندانبان ها مرد نیستند و اولین چیزی که در اختیارمان قرار می دهند نوار بهداشتی است. اما مشکلات بهداشتی وجود دارد. عدم امکان رعایت بهداشت در محیط زندان یکی از مشکلات مهم زنان، به خصوص در دوران قاعدگی است.
و به گفته ی یک زندانی دیگر: گاه آن قدر استرس و فشار عصبی بالاست که ماه ها قاعدگی ات به تاخیر می افتد و این اتفاق هم در شرایط زندان سخت است. من تجربه ی سه ماه تاخیر در قاعدگی را در زندان دارم.
شاید یکی از بهترین توصیف ها از شرایط سخت برای رعایت بهداشت زنانه در زندان، یادداشت خانم نعیمه دوستدار روزنامه نگار و زندانی سیاسی سابق باشد:
“بزرگترین تجربه ی حداقلی اما زندان بود؛ جایی که هیچ کدام از حداقل های ممکن وجود ندارد. در سلولی به طول سه متر و عرض 180سانتی متر، با سه نفر شریک شدم. آن جا، حداقل چیزها عبارت بود از یک مسواک و یک صابون و یک حوله. برای زودتر آمدگان سه تا پتو هم بود که به من نرسید. من در پتو با هم سلولی هایم شریک شدم. آن جا به مفهوم واقعی حداقلی شدن رسیدم، حداقل هوا، حداقل خواب، حداقل غذا، حداقل لباس، حداقل فضا و حداقل امید. در تمام آن روزها حداقل بودن شورت برای ما سه زن زندانی، نقطه ی تراژیک زندگی مان بود. سه تایی باید فکر می کردیم که حالا چه طوری بشوریمش، با چی بشوریمش، کجا پهنش کنیم، چه طور خشکش کنیم، در فاصله ی شستن و خشک شدن چه طور بنشینیم، چه طور از چادرمان به عنوان تنها عنصر پوشاننده استفاده کنیم و آن وسط، اگر یکی پریود می شد، تازه باید التماس زندانبان را هم می کردیم که نوار برسان خانم جان، از دست رفت! بعد خانم ادا و اصول می آمد که پول ندارید شما و بدهی دارید و الان کار دارم و غیره. الان که دارم این را می نویسم، همین طور عصبانی هم می شوم… یعنی آن بانوی محجبه ی محترمه،با آن تسبیح که از دستش نمی افتاد، هرگز خون ندیده بود در زندگی اش؟ هرگز زن نبود؟ بعد روزهایی هم بود که فکر می کردیم از این جا که برویم بیرون، شورتی که روی حوله ی نم دار پهن شده بر شوفاژی با نرده هایی از دست دور خشک شده، می تواند عامل انتقال چند بیماری به ما باشد؟ و البته آن روزها این یک اولویت فانتزی در ذهن ما بود که غروب ها ممکن بود به آن بخندیم.
برنامهریزی برای شستن شورت باید با دقت فراوان انجام می شد؛ چون هر ساعتی ممکن بود صدایت بزنند برای بازجویی؛ پس باید تنبانی به پا میداشتی…”(3)
رفع مشکلات زنان طبقه ی کم درآمد، زنان زندانی و غیره در ارتباط با موضوع بهداشت قاعدگی نیاز به مطرح کردن و از بین بردن تابو ها دارد. اگر صحبت از این مسئله به صورت امری طبیعی تبدیل شود، در مرحله ی بعد می توان به فکر راه حل هایی برای حل این معضل و یا اعتراض های سازماندهی شده برای رفع این مشکلات بود. اما به دلیل محدودیت ها و خط قرمزهای جامعه ی مردسالار، بیش تر زنان از بیان نیازها و مشکلات خود امتناع می کنند و این عاملی است بر پایدار ماندن مشکلات زنان و پر رنگ شدن تبعیض ها. شاید اولین قدم را باید از خانواده ها شروع کرد، با عدم انکار زنانه ها و از بین بردن شرم زنانه.
1- برای مطالعه ی بیش تر، به قواعد و احکام مذهبی دین اسلام، زرتشت و یهود مراجعه کنید.
2- زنان در زندان دهه ی ٦۰ جمهوری اسلامی “خاطرات مینا زرین”، وبسایت همبستگی با مبارزات زنان ایران
3- حداقل، وبلاگ نعیمه دوستار”ققنوس”، 16 اردی بهشت ماه 1391
برچسب ها
ماهنامه شماره ۳۸