اخرین به روز رسانی:

دسامبر ۲۲, ۲۰۲۵

از محمود انصاری تا قیصر؛ قهرمان‌سازی رسانه‌ای و بازگشت منطق انتقام/ مرتضی هامونیان

در یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، یک پزشک به قتل می‌رسد. متهم به قتل می‌گوید که این پزشک (مسعود داوودی) در مرگ برادرش مقصر است و به اصطلاح قصور پزشکی کرده است. پس دست به‌کار شده و پزشک را به قتل می‌رساند. متهم به قتل، به حکم دادگاه به قصاص نفس محکوم و در ملاعام اعدام می‌شود. اما این پایان ماجرا نیست. قاتل پزشک، به‌عنوان فردی شجاع و قهرمان، تشییع و به خاک سپرده می‌شود. انگار نه انگار که او مرتکب قتلی شده است. تشییع جنازه و رویدادهای پس از آن موجبات شگفتی بسیاری از ناظران را فراهم می‌آورد. تا جایی‌که پزشکی به‌نام سمیه علیانی در شبکه‌ی ایکس (توییتر سابق) می‌نویسد: «‌رفتار مردم یاسوج در تشییع قاتل دکتر داوودی و قهرمان‌سازی از او، یک پیام ناامن برای جامعه‌ی پزشکی داشت که پیامد آن برای مردم یاسوج، کوچ پزشکان از این استان و کاهش دسترسی مردم این شهر به متخصصان خواهد بود». (۱)

نام قاتل اعدام شده‌ای که با بدرقه‌ی تعداد بسیاری از مردم به‌خاک سپرده شده، محمود انصاری است. در ویدئوهایی که از مراسم تشییع او منتشر شد، او را «شیخ محمود انصاری» معرفی کرده‌اند. بدرقه‌کنندگان او را «شیخ محمود باغیرت» می‌خوانند و با دست‌زدن، جنازه‌ی او را تشییع می‌کنند و فریاد «روحت شاد» سر می‌دهند. صدای شلیک تیر در مراسم تشییع محمود انصاری شنیده می‌شود. انگار نه انگار که محمود انصاری قاتلی است که اعدام شده و دارد دفن می‌شود. حساب‌های کاربری در شبکه‌های اجتماعی هم این رویداد را پوشش دادند. یک حساب کاربری‌ به‌نام «مطرح کن» در پلتفرم اینستاگرام، ویدئویی از این مراسم منتشر کرده و البته اذعان می‌کند که خودش مخالف این استقبال از یک قاتل است، اما در بالا سمت راست ویدئو، شیخ محمود انصاری را شیرمردی از ایل مشایخ بویراحمد معرفی می‌کند. بنر بزرگی هم برای یادبود فرد اعدام شده، منتشر شده است، نوشته‌های روی بنر او را «اسطوره‌ی فراموش نشدنی شجاعت و برادری» لقب داده است. شبکه‌های اجتماعی هم بنر و هم ویدئوهای مراسم تشییع را منتشر کرده‌اند. در واقع شبکه‌های اجتماعی این‌بار به کمک آمده‌اند تا از یک قاتل، قهرمانی تمام عیار بسازند. این خصلت شبکه‌های اجتماعی است، رویدادی را بازنمایی می‌کنند و اما این‌بار خود این بازنمایی، به تولید تصویر قهرمان از این قاتل منجر شده است. ماجرا به این‌جا ختم نمی‌شود، فقط شبکه‌های اجتماعی نیستند که همیار تغییر نقش محمود انصاری‌اند، از روحانیان تا مجلسیان هم به یاری این روند آمده‌اند.

مراسم تشییع محمود انصاری برقرار است و مردم جمع‌اند، در آن میانه یک واعظ با عمامه‌ی سفید سخنرانی می‌کند، او می‌گوید که همه می‌میرند و آقا محمود هم می‌مرد. سپس از حق بودن مرگ سخن به میان می‌آورد و از حقانیت آن. یکی هم در آن کنار می‌گوید که محمود انصاری با افتخار مرد. واعظ محلی، بر سر مزار محمود انصاری می‌گوید که پس از مرگ برادرمان (اشاره به بیمار فوت شده بر اثر قصور پزشکی) اگر با ما همدردی می‌کردید (منظورش مسئولین هستند)، این اتفاق (یعنی قتل پزشک در یاسوج) نمی‌افتاد. کسی هم کناری ایستاده و احسنت می‌گوید. (۲) نفس حضور اصحاب عمامه در کنار عزاداران قاتل اعدام شده، خودش مسئله‌ای جدی است. این‌که فردی معمم در حکومتی که مدعی اسلامی بودن است، در کنار خانواده‌ی اعدامی قرار می‌گیرد و از آن اعدامی می‌گوید و البته پس از آن هم هیچ خبری مبنی بر برخورد نهادهای امنیتی و انتظامی و دادگاه ویژه‌ی روحانیت و امثالهم با آن واعظ منتشر نمی‌شود، نشانگر آن است که خود این واعظ هم برای این حضورش احساس امنیت می‌کرده است. این حضور، تصویر قهرمان ساخته شده از فرد اعدامی را تایید و آن‌را تقویت می‌کند. حضور این واعظ در این میان به‌قدر کفایت شوکه کننده بود و تعجب‌ها را برانگیخته بود که باز خبری دیگر آمد: محمد بهرامی، نماینده‌ی بویراحمد، دنا و مارگون در مجلس شورای اسلامی، برای ابراز «همدردی» با خانواده‌ی محمود انصاری، به خانه‌ی او رفته است. احسان بداغی، روزنامه‌نگار، با انتشار این خبر در حساب کاربری خود در ایکس نوشته است که ابتدا تصور کرده این خبر یک شوخی است، اما حضور نماینده‌ی مجلس در دیدار با خانواده‌ی قاتل پزشک یاسوجی به‌عنوان «ابراز همدردی» صحت داشته است. او با طرح این پرسش که اگر چنین اقدامی همدردی نیست، پس چه نام دارد، توضیح نماینده درباره‌ی این رفتار را «ضروری» دانست. (۳) بگذارید این خبر را دوباره بخوانیم: نماینده‌ی مجلس حکومت که قاعدتاً باید مدافع ارزش‌ها، ساختار قانونی و سیستم ارزشی حاکمیت باشد، به خانه‌ی فرد اعدامی رفته و با خانواده‌ی او «ابراز همدردی» کرده است. یعنی نماینده‌ی رسمی حکومت به خانه فردی که قانونی را شکسته و در ساختار قضایی همین حکومت مجازات شده، رفته و با خانواده‌ی او به‌دلیل مجازات آن فرد، «همدردی» کرده است. امری که شاید تنها در کشوری چون ایران اتفاق بیافتد.

در همین رابطه، سازمان نظام پزشکی نامه‌ای خطاب به رئیس مجلس برای رسیدگی به این اقدام ارسال کرده‌است. (۴) محمد رئیس‌زاده، رئیس‌کل سازمان نظام پزشکی، در این نامه، اقدام محمد بهرامی را مغایر با شان نهاد قانون‌گذاری دانسته و گفته است که چنین رفتاری می‌تواند احساس امنیت شغلی و روانی پزشکان را تحت تاثیر قرار دهد. رئیس‌زاده در این نامه هشدار می‌دهد که انتشار عمومی این تصاویر، علاوه بر رنجش جدی خانواده‌ی دکتر داوودی، این نگرانی را ایجاد کرده است که «ملاحظات و مناسبات محلی» می‌تواند بر حدود مسئولیت‌های قانونی و اخلاقی مسئولان سایه بیفکند، موضوعی که از نگاه وی «برای شان مجلس و امنیت روانی جامعه‌ی پزشکی زیان‌بار» است. (۵) از سوی دیگر، احمد آریایی‌نژاد، نماینده‌ی ملایر و عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، در واکنش به این موضوع و اقدام همکارش یعنی محمد بهرامی گفته است: «این اقدام بدی است. اگر یک نفر کار اشتباهی کند و ما به سبک و شیوه‌ای رفتار کنیم که آن فرد در اشتباهش تایید یا جری شود، نسبت به بقیه‌ی جامعه ظلم شده و جفا شده است. بنابراین باید مراقب سبک رفتار خود باشیم». (۶) در این میان، دفتر محمد بهرامی نماینده‌ی شرکت‌کننده در مراسم دلجویی از قاتل، در بیانیه‌ای اعلام کرده است: «این دیدار کاملاً در چارچوب یک اقدام انسانی و اجتماعی انجام شد و هیچ ارتباطی با حمایت یا تایید عمل خلاف قانون نداشته و ندارد». (۶)

برای درک بهتر این اقدام، یک‌بار دیگر رفتار این نماینده‌ی مجلس و واکنش‌های پس از آن‌را مرور می‌کنیم: «نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی به دیدار خانواده‌ی قاتل رفته و با آن‌ها همدردی کرده است». معمولاً با کسی همدردی می‌کنند که یا مظلوم واقع شده و یا دردش شبیه به درد خود ما است. اما این‌جا، آقای نماینده‌ی مجلسی که باید نماینده‌ی حکومت قانون باشد، دست به چنین همدردی نامتعارفی زده است. رئیس سازمان نظام پزشکی و همکار خود این آقای نماینده، معترض شده‌اند و نماینده در بیانیه‌ای گفته است که دیدارش در چهارچوب «انسانی» انجام شده و تایید عمل خلاف قانون نیست. این‌که این عمل آقای نماینده تایید عمل خلاف قانون هست یا نیست را خوانندگان و شنوندگان باید تشخیص بدهند. به قول معروف: «شنونده باید خودش عاقل باشد».

آن‌چه در این میان رخ داده، قابل بررسی است، این‌که فردی عملی خلاف قانون در سطح قتل انجام داده و این فرد توسط دستگاه قضایی همان مملکت (فارغ از این‌که عملکرد دستگاه قضایی را عادلانه بدانیم یا خیر) مجازات شده است. در ساختاری که حکومت قانون در آن جاری است، عناصری که رسماً و یا به‌صورت غیر رسمی این حکومت قانون را نمایندگی می‌کنند، قاعدتاً باید مدافع حکم قانونی باشند و یا اگر معترض هستند، به روندها و شکل‌ها اعتراض کنند. اما «همدردی» با خانواده‌ی فرد اعدامی، اتفاق دیگری است. اتفاقی که باتوجه به بازتاب این اعدام در فضای مجازی و تشییع مفصل آن، می‌توان آن‌را به گونه‌ای دیگر فهمید. اقدام آن روحانی و نماینده‌ی مجلس، در حقیقت کرنشی در برابر موج قهرمان‌سازی کاذب و هم‌نوایی با جو هیجانی حاکم است، بدین معنا که از کنش‌گران شبکه‌های اجتماعی گرفته تا این دو مقام مسئول، همگی به‌جای تمکین به روایت رسمی و قانونی، روایتی را مبنا قرار داده‌اند که در آن، قاتل در جایگاه قهرمان نشسته است و آنان با عملکرد خود، به این روایت اعتبار می‌بخشند. این اعتبار بخشی‌ها در سه سطح قابل تحلیل هستند: سطح اول فرهنگ انتقام محوری است که خون را با خون می‌شوید، در این روایت برادری که انتقام برادر را گرفته، قهرمان تلقی می‌شود، یک «شیخ» هم کنار نامش می‌گذارند و بدل به فردی با غیرت می‌شود که حیثیت خانواده و طایفه‌اش را حفظ کرده است. سطح دوم مسئله بی‌اعتمادی ساختاری به نهادهای نظارتی و قضایی در این حوزه است، این‌که کسی با پزشک مختلف برخورد نمی‌کند و از نظام پزشکی و قوه‌ی قضاییه کاری ساخته نیست، پس برادر فردی که فوت شده است، باید وارد عمل شود. سطح سوم شکافی است که میان ارزش‌های رسمی و ارزش‌های محلی اتفاق افتاده است و نمایندگان ارزش‌های رسمی هم تابع ارزش‌های محلی شده‌اند، در نهایت هم پیوند میان رسانه‌ها و مسئولان در این پرونده، نه تصادفی بلکه از نوع هم‌افزایی و اعتبار بخشی نمادین است. ابتدا رسانه‌ها روایتی از قهرمان می‌سازند و بعد مسئولان با رفتار خود آن‌را تایید ضمنی می‌کنند. نتیجه‌ی این چرخه، تضعیف نظم حقوقی و انتقال پیام خطرناک به جامعه‌ی پزشکی و دیگر گروه‌های تخصصی است. مسئله این‌جا است که اگر جامعه انتقام را حق طبیعی بداند و مسئولان نیز از روایت انتقامی فاصله نگیرند، خشونت فردی به ابزار کارآمد مطالبه‌گری تبدیل می‌شود.

مسئله‌ی پرونده‌ی دکتر داوودی و محمود انصاری، چیزی فراتر از قتل و اعدام قاتل است. مسئله نمونه‌ای است از مواجهه‌ی میان عدالت قانونی و عدالت انتقامی، میان روایت رسمی و روایت محلی و میان قدرت رسانه‌ای و مسئولیت رسمی. نحوه‌ی مواجهه‌ی نهادهای حکومتی و رسانه‌ها با آن، آزمونی مهم برای اعتبار نظم قانونی و آینده‌ی امنیت حرفه‌ای گروه‌های تخصصی است. آزمونی که اگر حاکمیت قانونی کشور از آن سربلند بیرون نیاید (که بعید است بیرون بیاید)، چراغ سبزی می‌شود برای محمود انصاری‌های دیگر، که اگر ظلمی به آن‌ها شد، خودشان دست به‌کار شوند و حق‌شان را بستانند. این‌جا است که قیصرها (به روایت مسعود کیمیایی) پاشنه ورکشیده و دشنه به دست، آب‌منگل‌های خود را در حمام‌های نواب پیدا می‌کنند و خون است که به خون شسته می‌شود و سنگ است که روی سنگ بند نمی‌شود.

 

پانوشت‌ها:
۱- تشییع جنازه‌ی یک قاتل و چندین سوال، روزنامه‌ی همشهری، ۲۵ آبان‌ماه ۱۴۰۴.
۲- اظهارات عجیب یک روحانی درباره‌ی قاتل دکتر داوودی، تابناک، ۲۴ آبان‌ماه ۱۴۰۴.
۳- همدردی عجیب نماینده‌ی مجلس با خانواده‌ی یک قاتل + عکس، تابناک، ۴ آذرماه ۱۴۰۴.
۴- ببینید: ماجرای دلجویی یک نماینده‌ی مجلس از خانواده‌ی قاتل، خبرآنلاین، ۶ آذر ۱۴۰۴
۵- واکنش‌ها به حضور نماینده‌ی بویراحمد در منزل قاتل پزشک یاسوجی، خبرگزاری مهر، ۷ آذر ۱۴۰۴.
۶- حضور عجیب نماینده‌ی مجلس در منزل قاتل پزشک! + عکس، همشهری‌آنلاین، ۷ آذر ۱۴۰۴.
توسط: مرتضی هامونیان
دسامبر 22, 2025

برچسب ها

اخلاق پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد اعدام انتقام انتقام شخصی بی اعتمادی پزشک یاسوجی تعصب تعصبات قومی خشونت خط صلح خط صلح 176 خیابان نواب شیخ محمود انصاری غیرت فساد قتل قصور پزشکی قوه قضاییه قیصر ماهنامه خط صلح محمود انصاری مرتضی هامونیان مسعود داوودی ناموس یاسوج