اخرین به روز رسانی:

دسامبر ۱۵, ۲۰۲۵

حجاب ابزاری برای سرکوب زنانگی/ فهیمه محبی

برخی نیروهای مذهبی و اصولگرای حکومت ایران هر گاه سخن از حجاب و عفاف می شود از غریزه زن سخن می‌گویند و بی اتکا به جامعه آماری یا تحلیل روانکاوانه یک case و نه از تحلیل گفتمانی تکست (text) زنانه!‌‌ از منبع لایزالی که متن «نرینه- محور» بدان ارجاع می‌دهد استفاده می کنند: متون دینی؛ بدون اینکه مرجوعاتشان را بتوانی بیابی یا آنکه با آن‌ها سخن بگویی. اینجاست که متون مقدس مهم می‌شوند چرا که پیش فرض‌هایش به (اعتبار قدرت) زیرسوال رفتنی نیست و حکم‌هایی که می‌دهد تابوهایی دست نیافتنی هستند.

در واقع حکومت به اعتبار منابع بی‌نام و نشان خود معتقد است که زنان بطور غریزی بدنبال تمرد و خود نمایی‌اند. زنان در رقابت دایمی خود با سایر زنان در جلب نگاه مردانه می‌کوشند و نیاز دارند خود را و جاذبه‌های جنسی خود را به نمایش گذارند. (این گفتمان البته هیچ لذت جویی جنسی برای زن قایل نیست و زنانی را که دنبال لذتجویی و کام رانی باشند هرزه و… می‌خواند. اینجاست که فهمیدن میل عرضه کردن بدن از سوی زن به مردان دشوار می‌شود و احتمالاً جنبه‌های مازوخیستی دارد.) زنان نیاز دارند دیده شوند. حاکمان دینی ایران معتقدند مردان هم به طور غریزی چشم چرانند و بدنبال دید زنی زنان. این دو غرایزی هستند که خداوند به انسان عنایت کرده اما به دو نمود متفاوت در دو جنس.

به زعم حاکمان ایران از آنجایی که ما در اسلام قایل به ارضائ جنسی چه در سطح کلامی، دیداری و جسمی تنها در چارچوب خانواده‌ایم و چون زنان تنها مجاز به نمایش خود برای مرد خود هستند بنابراین ما حجاب را برمی گزینیم و از آن دفاع می‌کنیم و هیچ ابایی هم از استفاده از زور و نیروی قهریه در این راستا نداریم. چرا که ما خواهان امنیت در جامعه هستیم و نمی‌خواهیم جامعه به سوی غربی شدن و اروپایی شدن برود. حال همهٔ سوالاتی نظیر اینکه آیا اوضاع امنیت در خانواده و جامعه، در ایران اسلامی و کشورهای غربی متفاوت است را پیش خود نگه دارید. من در این متن به این گونه نکات و داعیه‌ها نمی‌پردازم. از این قبیل نکات در سیاست جمهوری اسلامی زیاد دیده می شود.

 آنچه من بدان می‌پردازم این پرسش است که تمام دستگاه‌ها و تریبون‌های حاکمیت و روحانیت که همصدا گشت ارشاد را صدا می‌زنند (در دامنه ترس از زلزله تا نگرانی امنیت جامعه و بالاخص زنان) و دولتی که «مصرانه!» مقاومت می‌کند چه می‌گویند؟

3از نگاه نیروهای مذهبی احتمالاً زن چیزی جز کالای جنسی نیست که البته می‌توان بر غرایزش افسار زد و در لفافه‌اش پیچید، بر عرصه پیکرش زین گذاشت و تاخت و به انحائ گوناگون از جامعه حذفش کرد و به آشپز خانه‌اش بازگرداند. مرد هم در این نگاه چیزی بیش از حیوان غریزی حشری نیست که احتمالاً چشم چرانی از حقوق بلامنازع اوست. او از ذره‌ای اراده در کنترل این غرایز لجام گسیخته برخوردار نیست پس از همین روست که باید صورت مسئله را پاک کرد و کالای جنسی را از برابر چنگالش دور کرد. این حق لایتغیر چشم چرانی را می‌توان به اشکال گوناگون فهمید، محترمش شمرد و حتی ارضائ‌اش کرد با ازدواج موقت و چند همسری در راستای ارضائ و حجاب زن در راستای کنترل.

در واقع حاکمیت می گوید ما موقعیت زن را تغییر می‌دهیم و دستکاری‌اش می‌کنیم تا اوضاع بر وفق «مراد» مرد بگردد. نکته در اینجاست حاکمان ایران معتقدند همانگونه که کنترل چشم چرانی برای مرد سخت است خودنمایی نکردن هم برای زن سخت است.

و اما مرد چه؟ این حیوان حشری جنسی که نه می‌تواند بر غریزه خود لجام زند و نه می‌تواند زن را غیر از یک کالای جنسی بفهمد. این برخورد کالایی چندان هم مهم نیست اگر تو فقط مردی باشی در کوچه و خیابان یا کاربری مجازی در نت. دستگاه دینی، عرفی و سیاسی ایران سالهاست می‌کوشد این انزجار اجین شده با زن را اینگونه در مردان بپروراند. از خردسالی تا کهن سالی.

اما اجازه بدهید تکلیفمان را همین جا روشن کنم. من نمی‌خواهم از زنان کلیتی منفعل شده و تثبیت یافته در نقش معصوم وقربانی هرزه گی بسازم و زنانی را که بعضاً از برخی از همین کنشهای کلامی و نگاهی و… هم لذت می‌برند به چیزی متهم کنم و صفتی در دستگاه اخلاق حاکم بدهم. زنان موجوداتی فاقد امیال و نگاه جنسی نیستند که در هر شرایطی قربانیش باشند و یا مردان نه یکسره و به تمامی کاربران این گفتمان خواهند بود و نه همیشه سوژه‌های جنسی به انقیاد برنده و متجاوز و احتمالاً هتاک!

پدرسالاری ایرانی از مردان و زنان می‌خواهد بازیگران این نقشهای تقابلی و ایستا باشند. می‌خواهد که همدیگر را تا همین سطح جنسی بفهمند. گو اینکه مردانی هم هستند که قایل به لذت بری‌های دیالکتیکی‌اند. قایل به درک زیبایی‌شناختی از بدن‌ها و گفتار و نوشتاری پذیرنده دیگر بودگی. با ادای احترام به آنان اما ما با این نگاه «فالوس محور» و دیگر ستیز دیر آشناییم. نگاهی که تجارب انسانی بسیاری را از زنان دریغ می‌ورزد و چشم چرانی را حق خود دانسته و به تبع آن به حذف دیگری بر می‌خیزد. چشمان خود را بر بدن زن می‌چراند و زنان خودی را «ناموس» می‌سازد و در پستو پنهان می‌دارد و باد گلویی از سر ارضائ میل می‌زند و از امنیتی که برای زنان خودی می‌آفریند، غرور می‌ورزد.

1ما اما با فقری که از آموزش، تجربه و سوژه گی خود در پستو‌های خانه عایدمان شده دیر آشناییم. این نتیجه‌‌ همان امنیت خانگیمان بوده است. این نتیجه محتوم و لاجرم چشم چرانی‌هایی بوده که «دشمنان عزیزمان» ما را از آن حفظ نموده‌اند و کنه تاریک و اخته پستوی خانه را بر ما نیک‌تر پنداشتند. با این همه بوده‌اند زنانی از ما که مانده‌اند. در همین عرصه تنگ ایستاده‌اند تا تغییری در سبک زندگی و وضعیت موجود بیافرینند. آنچه نگاه دم و دستگاههای حاکم را بر این ادبیات خیابانی ارجح می‌کند جایگاهی است که برخی نیروهای سنتی و مذهبی دارند در مقام کسی که می‌تواند قدرت بورزد و نگاه سیستمی خود را بر بدن زن اعمال کند و عرصه بدن زن و تنانگی‌اش را مورد تاخت و تاز قرار بدهد. چه بطور کلامی در رسانه و چه بطور عملی در ادارات و نهاد‌ها و خیابان‌ها. او می‌تواند زن را از بدن خویش تبعید کند. می‌تواند دستگاه چشم چرانی و دید زنی قانونی بوجود آورد که در خیابان‌ها می‌چرخد.

حکومت می‌تواند در جایگاه شخص حقوقی که می‌خواهد امنیت جامعه را حفظ کند از چشم چرانی مردانه دفاع کند و صورت مسئله را پاک کند و زنان را از برابر دید [حیوان جنسی حشری] دور کند تا امنیت دوباره حاکم شود. این تلقی، زن و مرد را در یک تبادل دوتایی معنا می‌کند مانند تمام دو تایی‌های دیگر زبان نظیر خصوصی/ عمومی، کلی/ جزئی،‌ نژاد سفید/‌نژاد سیاه و…

اینجا درست برهه بین این تقابل‌های دوتایی است جایی است که بقول سیکسوس خشونت‌زاده می‌شود. این نگاه ذات باور معتقد است به نظام کلامی تک خطی برای مردی که شارح و واضع آن است. در نظرگاه مطهری با بازگشت به ذات این تقابل‌ها مثل زنانگیست که می‌توان در برابر تساوی حقوق زن و مرد موضع گرفت و از تشابهات و تفاوت‌ها سخن گفت با ارجاع به‌‌ همان منابع لایزالی که ذکرش رفت.

اینجاست که کرامت زن «حجاب، چند همسری، نقش مکرم مادری و خواهری و همسری» است نه «زن بودگی» و کرامت مرد نیز در سایه «حجاب زن، چند همسری، ازدواج موقت و مادر و خواهر و همسر پرستی (ناموس) و ستیزی توامان» تامین می‌شود. این نتیجه یک نگاه ذات باورانه است. نگاه سنت پرست و دین مدار حاکم در ایران، زن را به انزوای درونی و تبری جویی از بدن خویش دعوت می‌کند و بدن زن را به شکل رازی سر به مهر و نامکشوف بازنمایی می‌کند. تابویی که احتمالاً اگر زنی بخواهد در آن به اکتشاف بپردازد و بازشناسدش، هرزه، فاحشه، روسپی و… خواهد بود.

فهیمه محبی
اکتبر 1, 2013

ماهنامه شماره ۱۶