آخرین به روز رسانی جمعه, فوریه 19, 2021
22 دسامبر 2018 editor متفرقه ۰
ما به تاریکی
دشنام فراوان دادیم
ما به تاریکی عادت کردیم
لیک هیچ عاقل هشیار نشد یافته تا
جای دشنام به تاریکی
در تاریکی
شعله شمعی روشن بکند.
ما برآنیم که در تاریکی
شمع روشن بکنیم
هرکه را پای گذر هست
بیاید با ما.
هر کسی چوبین پا
هر که دردش آسان
هر کسی نازک پا
گو نیاید با ما
مرد می خواهد این راه بزرگ
که سر از پا نشناسد در عشق
هر کسی قلب بزرگی دارد، می داند
که شب یلدا را
صبح درخشانی هست
هر کسی چشم شعورش روشن، می داند
روشنی در بطن تاریکی است
چاوشی پشت هزاران بازو می خواند
او پیام آور خورشید سخاوتمند است
او تو را می خواند
او مرا می خواند
با من و توست که با تیغ ظفر
قفس سینه تاریکی را بشکافیم
تا که قبلش را
-خورشید خلایق را می گویم-
آزاد کنیم.
23 ژوئن 2014 ۹