آخرین به روز رسانی چهارشنبه, نوامبر 22, 2023
20 آوریل 2018 editor اقلیت های دینی, اقلیت های مذهبی, حق حیات(اعدام), مقالات ۰
محدودیت ها و محرومیت های رسانه ای و حقوقی که بر درویشان گنابادی اعمال شده، سابقه ای طولانی دارد. پیروان این جمعیت عرفانی از سال ۱۳۸۴ پس از تخریب خانقاه شریعت در شهر قم توسط حکومت ایران بارها و به دفعات احضار و جلب و بازجویی شده اند و بدون طی مراحل دادرسی قانونی به زندان و تبعید محکوم شده و بزرگان آن ها مورد حصر پنهان و پیدا قرار گرفته اند.
متاسفانه به دلیل محرومیت رسانه ای جمعیت درویشان گنابادی، میزان آگاهی و اطلاع جامعه از مسلک و روش زندگی پیروان درویشی گنابادی بسیار کم و ناچیز بوده و اندک اطلاعی هم که از ایشان دارند از اخبار جسته گریخته ای است که در فضای مجازی درباره آنان نوشته می شود.
مواجهه مردم ایران با این جمعیت صوفی مسلک، زمانی بود که صدا وسیمای ایران فردی به نام «محمد ثلاث» را با سر و صورت خونین و پانسمان شده، در حالی که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود، مقابل دوربین برد و از او اقرار گرفت که قاتل ماموران نیروی انتظامی در منطقه پاسداران تهران (گلستان هفتم) بوده است و همزمان با این اعتراف خبری -که مصداق بارز قانون شکنی است-، جمعیت درویشان گنابادی را «داعشی» نامید و زمینه های فریب افکار عمومی را فراهم کرد.
در روز پایانی بهمن ماه سال گذشته، خبری در فضای مجازی منتشر شد که نشان از عزم ارکان حکومت برای سرکوب نهایی درویشان داشت. شروع این اخبار از رسانه های حکومتی و تحت نظر سپاه و بسیج بود و از پایان رافت اسلامی و برچیده شدن بساط درویشی در مکانی که محل سکونت قطب درویشان (یعنی گلستان هفتم در خیابان پاسداران) بود، خبر می داد.
حوادث گلستان هفتم زمانی به اوج رسید که هر دو طرف کوچه گلستان هفتم توسط نیروی انتظامی و سپاه و بسیج مسدود شد و درویشان که در محاصره این نیروها قرار گرفته بودند، راهی برای خروج از محل نمی یافتند. در این میان خبری توسط خبرگزاری های داخلی و کانال های تلگرامی تحت نظر سپاه و بسیج منتشر می شود که نه تنها درویشان را مبهوت و متحیر می کند بلکه بهانه ای برای یورش به درویشان و تکه پاره کردن آن ها در اختیار ماموران می گذارد: «زیر گرفتن مامورین انتظامی توسط اتوبوسی با رانندگی یک درویش و به شهادت رسیدن سه نفر از آن ها».
مهاجمین به درویشان در اندک زمانی برای توجیه اعمال خلاف قانون خود مبنی بر ضرب و جرح شدید درویشان محاصره شده، فیلمی را تهیه و به مراکز خبری حکومتی ارسال می دارند که در آن شخصی با صورتی خونین و پانسمان شده خود را محمد ثلاث معرفی کرده و اقرار به قتل می کند.
گرچه تنها شاهدان واقعی حادثه (یعنی درویشان حاضر در محل) بلافاصله بازداشت می شوند و هم اکنون بیش از دو ماه است که در حبس به سر می برند، اما دادستان تهران در اظهاراتی عجولانه و شتابزده که آمیزه ای از تبختر و فخرفروشی در خود دارد، چنین اظهار می دارد که در یک حرکت جهادی بسیجی مآبانه، در ظرف ۴۸ ساعت کیفرخواستی به عنوان قتل عمد صادر و به شعبه ۹ دادگاه کیفری ارجاع شده است. این شعبه نیز پس از برگزاری چند جلسه به اصطلاح «علنی» و پخش قسمت هایی به صورت سفارشی از صدا و سیما، در کم تر از ۲۴ ساعت از اعلام ختم رسیدگی، حکم سه بار قصاص و محکومیت متهم را صادر می کند.
اگرچه برای بررسی حقوقی و قانونی موضوع و روند تشکیل پرونده و اجرای قوانین شکلی و ماهوی، نیاز به مطالعه دقیق محتویات پرونده است اما هر تحصیلکرده علم حقوق می تواند حتی بدون مطالعه پرونده متشکله، ایرادهای فراوان شکلی و ماهوی آن را دریابد.
صدور کیفرخواست در ۴۸ ساعت
صرف نظر از قواعد ماهوی پرونده و این که چه کسی راننده اتوبوس بوده و یا قتل توسط چه کسی صورت گرفته و یا این که عمل ارتکابی عمدی یا غیر عمدی بوده است، باید تاکید کرد که در هر پرونده جنایی، قواعد و اعمال خاصی برای کشف جرم، تعقیب متهم، انجام تحقیقات مقدماتی تا مرحله صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست وجود دارد که بر اساس قوانین آمره، می بایست رعایت شود.
آن چه دادستان خوشحال و شتابزده تهران باید پاسخ بدهند این است که در این مدت کوتاه ۴۸ ساعته آیا شرایط و قواعد زیر محقق شده است؟
این موارد و بسیاری از قواعد و مقررات قانونی دیگر به هیچ عنوان نمی توانسته در ظرف مهلت ۴۸ ساعت منجر به صدور کیفرخواست شود. همان طور که اشاره شد، مسلماً این مقررات صرفاً قواعد شکلی آمره ای است که در صورت تشکیل یک پرونده جنایی می بایست رعایت شود و ایرادات ماهوی پرونده از جمله انتساب و یا عدم انتساب جرم به آقای محمد ثلاث، اثبات سلامت جسمی و روحی او، وجود یا عدم وجود شرایط و موانع رافع مسئولیت کیفری، احراز علم و قصد ارتکاب رفتار مجرمانه، بررسی شرایط دفاع مشروع از قبیل احراز رفتار ارتکابی برای دفع تجاوز یا خطر و اثبات عدم رعایت شرایط دفاع و غیره مواردی است که می بایست با دقت مورد بررسی قرار گرفته تا حقی از متهم تضییع نشود؛ مخصوصاً متهمی که در مظان اتهام قتل عمد و مجازات اعدام قرار دارد.
رسیدگی به اتهام قتل به خصوص در پرونده ای که مورد توجه افکار عمومی و حتی نهادهای حقوق بشری در جهان است، موضوعی نیست که با استناد به اقرار متهم و بدون رعایت تشریفات خاص قانون آیین دادرسی کیفری ظرف مدت کوتاه به اتمام برسد.
قواعد و موارد قانونی که محاکم قضایی ملزم به رعایت آن هستند از حقوق اساسی متهم است و عدم رعایت آن را نمی توان حرکتی جهادی و بسیجی وار و انقلابی معرفی کرد و به آن مباهات نمود. این امر نه باعث فخر دستگاه قضایی بلکه باعث وهن آن خواهد شد.
23 ژوئن 2014 ۹