آخرین به روز رسانی چهارشنبه, مارس 20, 2024
21 آوریل 2014 admin دستهبندی نشده ۰
به همان اندازه که وسایل ارتباطی سهم قابل توجهی در سرگرم سازی مخاطبان و کاربران خود دارند، به همان اندازه که ارتباطات را ساده کردهاند و تعامل خوب و حتی بدی میان دنیا و آدم هایش ایجاد کرده، به همان میزان نیز آن ها را در دوراهی بخور و نخور قرار داده اند. هجوم اطلاعاتی که او را به خوردن و نوشیدن تحریک می کند و در سوی دیگر هشدار می دهد، اگر بخوری، یا طول عمر کمی خواهی داشت، یا انواع سرطان و بیماری های خونی و پوستی را خواهی گرفت یا قند و کسترولت بالا می رود.
نقش رسانه ها از یک سوی و کسب درآمد و تامین هزینه هایشان از طریق تبلیغات، عموماً افراد را در یک مخمصه ی بد گرفتار می کند. به نوعی که نه لذت خوردن را می برند و نه توانی برای مقابله با دنیای سرمایه داری دارند که دائم تبلیغ می کند همه ی این خوراکی های خوشمزه برای شماست. بله ببیننده ی عزیز، کافی است دست دراز کنید تا خنک شوید. بهشت را زیر دندان هایتان گاز بزنید.
دوگانه های متضاد تشویق و تنبیهی
“مگه قدیم نبود؟ روغن حیوانی میخوردند و تا پای مرگ هم صحیح سالم بودند. نه سرطان بود، نه فشار خون؛ چرا؟ چون هوای خوب بود. نه آقا اعصاب ها آرام بود. نه آقا جان، علم هنوز این قدر پیشرفت نکرده بود. پس چرا همه به مرگ طبیعی می مردند؟ همه هم تا ۹۰ سالگی صحیح و سالم بودند. الان بچه ی نوزاد هم مرض قند و قلبی داره.”
این خاطره ی بسیاری از پیشینیان است؛ دیده یا ندیده می گویند که آن ها نه رژیم غذایی داشتند، نه ورزش می کردند و نه این همه بیماری داشتند. از قضا در بند هیچ خوب و بدی نبودند و همه چیز خوار بودند و در آخر هم رنگ و روی دکتر ندیده!
البته هیچ سند و مدرکی از هیچ یک از همان پیشینیان باقی نمانده که مشخص کند آیا همگی مصون از فشار خون، دیابت و انواع بیماری های صعب العلاج بوده اند یا نه، اما اکنون همه نگران ابتلا به این نوع بیماری ها هستند و داشتن زندگی سالم با رژیم غذایی سالم، یکی از بخش های جدیدی است که در دوره هایی در زندگی گنجانده می شود. این نگرانی ها هر روز هم بیش تر می شود و حتی گسترش پیدا می کند.
نگرانی بیش تر را هم کسانی دارند که از قضا بیش تر درگیر خواندن و تحقیق و تفحص هستند. اطلاعیه های مختلف پزشکی و بهداشتی که هر روز به صندوق پست های الکترونیکی افراد وارد می شود و به آن ها هشدار می دهد که نوشابه تا چه میزان به تناسب اندام آن ها ضرر می رساند، یا تاثیر مخرب آن چه قدر شبیه به اسید است، روغن با قلب و کبد چه می کند و پفک چه قدر بر هوش و گیرایی تاثیر می گذارد؛ برخی که همراه با عکس های تکان دهنده ای نیز است. اما تک تک این اقلام خوراکی مضر و مسموم و مرگبار، رنگ ها و خوراکی ها ساعاتی پس از ترک متن های هشدار دهنده، در رسانه های صوتی و تصویری شکل و شمایل دیگری دارند. همه جذاب، همه خوردنی و همه خواستی. چنان ترکیب هایی را نمایش می دهند که آدم در لحظه دلش همه را می خواهد. این خواستن، این شوق برای خرید و خوردن اتفاقاً نشان از موفقیت رسانه دارد. تبلیغ تا آن جا که لازم بوده نفوذ کرده و احساس نیاز را به وجود آورده و حالا مخاطب، بیننده و شنونده بدون توجه به وزن و وضعیت سلامت اش قصد خرید خواهد داشت. واقعیت آن است که اگر یک سوی وظیفه رسانه اطلاع رسانی است، آگاه سازی است و باید افراد را به سوی زندگی سالم سوق دهد، سوی دیگرش تامین هزینه ها و کسب درآمد است. پول هایی که از صاحبان سرمایه و تولیدکنندگان اقلامی به دست می آید که برنامه های بهداشتی و درمانی استفاده و خوردن آن ها را منع میکنند. برنامه هایی که برخلاف تبلیغات از جذابیت و نفوذ لازم برخوردار نیست و تنها کارکردشان آن است که دایم هشدار دهند که نخورید نخورید نخورید. اسم های بیماری های مختلف را بیاورند و در نهایت احساس عذاب وجدان را نصیب مخاطبان می کنند و هر لقمهای که می بلعند در حال شمارش بیماری هایی هستند که با این خوردن نصیبشان می شود. در واقع این برنامه ها گذشته از آن که تاثیر بازدارندگی ندارند، احساس لذت را از افراد نیز می گیرند.
تعهدات مالی که بر اخلاق می چربد
رسانه هایی که ضریب نفوذ بالاتری دارند، بیش تر مورد توجه هستند و اتفاقاً دقت نظر بیش تری هم بر تولیدات آن ها صورت می گیرد. گروه هایی که اهداف مهم تری داشته باشند، این رسانه ها را نیز بیش تر به خدمت می گیرند.
اگر یک سوی برنامه ها کسب درآمد است، سوی دیگر توسعه و گسترش اخلاق، آموزش در بخش های مختلف اعم از بهداشت و علوم و متون و یا تغییر و بهبود رفتارهای اجتماعی است. سوق دادن افراد به زندگی همراه با سلامت و شادی است. برنامه ها قرار نیست سلامت و صحت افراد را ضمانت کند، اما باید بنا بر رسالت خود، آگاهی بخشی را در سطح عمومی توسعه دهد. این بخش عموماً جزو مرام نامهها و اساسنامه ها آورده می شود که به راحتی نیز قابل اغماض است. در عین حال برای ساخت برنامه هایی که جزو گروه دوم قرار می گیرند، چاره ای جز تن دادن به بخش اول برای کسب درآمد نیست. مانند رابین هود که از پرنس جان دزدی می کرد، تا نانی در دامن فقرا قرار دهد. فقرایی که همان پول را دوباره باید به عنوان مالیات به پرنس جان باز می گرداندند.
در این بخش رسانه ها به دلیل آن که در مقابل مشتریان سرمایه دار خود متعهد شده اند، برای جلب اطمینان آنان، خود را ملزم به کسب سود بیش تر برای آنان می کنند، پس از تمام امکانات و مهارت های خود بهره می گیرند. اما در این سوی تنها یک تعهد اخلاقی به مخاطبانشان دارند که آن را هم با برنامه هایی کوتاه و خلاصه در رسای بهداشت و درمان و زندگی و تغذیه ی سالم اجرایی می کنند و از گردن باز می کنند. تعهدی که عموماً نهادهایی در پی آن هستند که از نظر تبلیغاتی در اقلیت قرار دارند و اهداف آنان عموماً با صاحبان سرمایه در تضاد است. این تضاد و جذابیت بخش مادی و مالی، همیشه مانعی جدی برای دستیابی به هدف اخلاقی رسانه ها و در دیگر سوی حق اصلی مخاطبان می شود.
واقعیت آن است که رسانه ها نقش قابل توجهی در تغییر و اصلاح شیوه های زندگی، ایجاد عادات جدید یا حذف کنش هایی که به نظر مذموم بوده از طریق برنامه های خود را داشته و دارند و از این فرصت و قابلیت خود استفاده کرده اند. به همین دلیل است که یکی از کارکردهای رسانه ها، آموزش عنوان می شود. در مقابل نیز مخاطبان این حق را دارند تا خوراک رسانه ای که دریافت می کنند در راستای منافع شان بوده، به سلامت روحی و جسمی آنان و بهبود روند و کیفیت زندگی شان کمک کند، اما تامین منافع هر دو سوی به صورت هم زمان امکان پذیر نیست. در واقع رسانه ها با تبلیغات گسترده و البته جذاب و با سرعت بالا، مصرف گرایی را تبلیغ و تشویق می کنند و در سوی دیگر با ذم آن، مخاطبان را در یک تردید قرار می دهند که بالاخره کدام؟ در نهایت همان عذاب و احساس گناه را نصیب مخاطبان می کند. یا با نگاه مثبت می توان گفت انواع تولیدات جذاب و پر رنگ و لعاب را بر روی یک میز می چیند و با نشان دادنش به مخاطبان می گوید شما را به میز کوچک و محقری که در سوی دیگر چیده ایم و سلامت شما را نیز تضمین می کند، دعوت می کنیم؛ حال خود مختارید غذای مضر را با عذاب وجدان و فرسایش روح بخورید یا غذای سالم بخورید و همه ی هوش و حواستان به آن همه رنگ و طرح جذاب باشد. البته رسانه ها عموماً با نوع تبلیغات خاص شان که تلفیقی از بزرگ نمایی و تهییج است، در حق انتخاب مخاطبان خود دست برده و گاه آن ها را به بیراهه می برند و در اصل حق انتخاب اصلح را برای تامین منافع خود، از آن ها می گیرند و در عین حال با شیوه های اقناعی، آن ها را به این باور می رسانند که زندگی واقعی این است.
23 ژوئن 2014 ۹
1 سالپیش