اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۲۴, ۲۰۲۴

لزوم فرهنگ سازی برای نجات محیط زیست

2000
جنگل بکر و زیبای عباس آباد غرقِ در زباله ها

در این روزها بسیار سخن از محیط زیست و حفظ آن رانده می شود که این خود می تواند نشان از بحرانی بودن این مقوله در کشورمان داشته باشد. اما پیش از ورود به بحث درستی یا نادرستی چنین بحرانی، ناگزیر باید تعاریف خودمان را روشن سازیم و تفاوت این پدیده را با مقوله ی طبیعت یادآور شویم. تفاوت محیط زیست با طبیعت در این است که تعریف طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیر زیستی می ‌شود که منحصراً در نظر گرفته می‌شوند؛ در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به برهم ‌کنش ‌های میان انسان و طبیعت و از دیدگاه آدمی توصیف شده‌ است. به این ترتیب در بحث محیط زیست ما بیش تر با تاثیر رفتار انسان بر طبیعت روبه رو هستیم.

پس از این تعریف کوتاه، ببینیم ظرفیت ها و موقعیت ذاتی طبیعت  کشورمان در چه جایگاهی قرار دارد و سپس بررسی کنیم از این امکانات و ظرفیت های طبیعت کشورمان چگونه بهره برده ایم و در واقع شیوه ی برخورد ما با طبیعت پیرامونمان چگونه بوده است؟

شاید برای بسیاری از ایرانیان که شاهد بحران های جدی محیط زیستی در کشورمان هستند، باور پذیر نباشد که طبیعت ایران ظرفیت ها و برجستگی های منحصر به فردی در سطح جهان دارد. نگارنده از تکرار نقل قول های رایجی چون: چهار فصل بودن کشور ایران و کیفیت سواحل دریای خزر و یا صخره های مرجانی جزیره ی کیش و مانند آن چشم پوشی و تنها به ذکر دو نمونه به مثابه ی مشت نمونه ی خروار، بسنده می کند. ایران دارای شرایط اقلیمی متنوعی است؛ به طوری که از 13 اقلیم شناخته شده در جهان 11 نوع آن در ایران وجود دارد. نزدیک به 8000 گونه یا واحد گیاهی در این کشور شناسایی شده است که از این شمار حدود 1800 واحد بومی هستند. این شمار گونه ی گیاهی با گونه‌ های گیاهی سراسر قاره ی اروپا برابری می‌ کند. (1)

و اما در برابر این غنا و ثروت طبیعی و شانس جغرافیایی، جایگاه ما در حفظ محیط زیست، در دنیا کجاست؟ در این باره هم بی گمان همه ی ما نه تنها اخبار فراوانی شنیده ایم، بلکه بحران های موجود را به بهای آسیب دیدن سلامتی مان با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده ایم. باز به مثابه ی مشت نمونه خروار نمونه های فراوانی را می توان برشمرد. مرکز پژوهش ‌های مجلس با استناد به تازه ‌ترین گزارش بررسی شاخص عملکرد محیط زیست، که توسط دانشگاه ییل آمریکا تهیه شده، می ‌نویسد که: مقام ایران در میان 132 کشور از مرتبه ی 67 در سال 2008 به مرتبه ی 78 در سال 2010 و 114 در سال 2011 سقوط کرده است. سالانه نزدیک چهل هزار شهروند تهرانی به دلیل مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا، که چهار برابر بیشتر از نرخ مرگ و میر ناشی از بیماری ایدز است، می میرند. از سوی دیگر با خشک شدن دریاچه ی ارومیه و تبدیل 390 هزار هکتار از اراضی آن به کویر که بزرگ ترین رخداد بیابان زایی قرن 21 قلمداد شده است، 60 درصد مساحت این دریاچه، یعنی سه هزار کیلومتر مربع آن خشک شده و مسائل اقتصادی و ریزگرد نمک ناشی از این خشک‌شدگی زندگی 6 میلیون نفر را در معرض تهدید قرار داده است. در جریان خشک شدن زاینده رود، حدود یک میلیون و پانصد هزار درخت در حواشی این رود و باغات اصفهان و حومه ی آن خشک شدند و البته خشکی زاینده رود منجر به خشکی و نابودی تالاب گاوخونی نیز شده است. آلودگی یا کم‌ شدن شدید آب در دریاچه ی هامون، رود کارون و رودخانه ‌های مازندران از دیگر مسائل محیط ‌زیست در سال ‌های اخیر بوده است. دریاچه ی پریشان با عنوان بزرگترین دریاچه ی آب شیرین داخلی کشور، کاملاً خشک شد و بسیاری دیگر از تالاب ها و دریاچه های دیگر کشور هم بدترین وضعیت خود را تجربه کردند که از آن میان، باید به تالاب بختگان، انزلی، میقان، طشک، کم جان، مهارلو، میانکاله، گندمان، شادگان، هورالهویزه، هورالعظیم و غیره اشاره کرد. هم چنین به طور کلی نیمی از جنگل‌های ایران در 30 سال گذشته نابود شده و مساحت آن ها به  12‌میلیون هکتار رسیده است. ژئوپارک قشم، تنها ژئوپارک خاورمیانه، که ده سال پیش در فهرست جهانی ژئوپارک‌های یونسکو به ثبت رسید، بر اثر بی توجهی و بیرون رفتن از استاندارهای این نوع مناطق از فهرست جهانی یونسکو بیرون رانده شد.

یونسکو پس از دادن کارت زرد (اخطار) به ایران، و یک مهلت دو ساله، این پارک را که یکی از زیباترین ژئوپارک های دنیا نیز بود، از لیست جهانی خود خارج کرد. کوتاه کلام، آش چنان شور شده است که صدای دولتی ها را نیز درآورده است. در بررسی مرکز پژوهش ها آمده است: “آلودگی شدید هوای کلان‌ شهرها، خیمه ی سنگین ریزگردهای عربی بر آسمان کشور، انباشت آلودگی ‌های نفتی و سموم کشاورزی در سواحل دریا و رودخانه ‌ها، تداوم تخریب و ویرانی تالاب ‌های ایران، وضعیت بغرنج حیات وحش، تخریب جنگل‌ های حفاظت ‌شده به همراه هزاران مشکل زیست ‌محیطی دیگر، وضعیت مدیریت محیط زیست ایران را در این سال‌ ها اسف‌بارتر از قبل نشان می ‌دهد.” و حتی جالب تر این اعتراف آقای محمد جواد محمدی زاده، ریاست سازمان حفاظت محیط زیست  دولت آقای احمدی نژاد که “ایران یکی از ده کشور اصلی تخریب کننده ی محیط زیست در جهان است.”

چکیده ی کلام این که: اهواز آلوده ترین شهر جهان شناخته می شود و تهران در میان 10 شهر غیر قابل زیست جهان جای می گیرد. به عبارتی تهران با پیشی گرفتن از شهرهایی مانند دمشق، که گرفتار جنگ داخلی است، در میان 140 شهر، در جایگاه 131 را کسب کرده است. از این روست که به گفته ی یکی از کارشناسان: “ادوار تاریخی ایران را مطالعه کنیم. از باستان تا به امروز. من به جرات می‌گویم، ایران در هیچ مقطع تاریخی، بدین صورت، در آستانه ی فاجعه ی زیست ‌محیطی نبوده است.”

اما مسئولیت این فاجعه با چه کسانی است؟ شک نیست که در یک سو مسئولان ایستاده اند. به گزارش صدای آلمان، بودجه ی محیط زیست ایران در بودجه ی پیشنهادی 1392، در مجموع 30 درصد کم شده است. این کاهش در حالی است که معضلات زیست محیطی ایران ابعاد بی‌سابقه ‌ای یافته و مقام ایران، به لحاظ حفظ محیط زیست در جهان، به شدت سقوط کرده است. به گفته ی کمال ‌الدین پیرموذن، عضو کمیسیون محیط زیست مجلس، نه تنها سازمان محیط‌زیست در لایحه ی جدید هیچ طرح جدیدی درباره ی کاهش آلودگی هوا و احیای دریاچه ی ارومیه ارائه نداده است که ردیف بودجه ی جلوگیری از آلودگی هوا هم نسبت به سال گذشته 39 درصد کاهش یافته است.

با این همه، بهمن ‌ماه امسال که طرح دو فوریتی برای کاهش آلودگی هوا در مجلس مطرح شد، رای لازم را نیاورد؛ رویدادی که هم نمایندگان مجلس و هم دولت در آن نقش اصلی را داشتند. این در حالی است که در چهل سال پیش، دست کم حکومت وقت ایران مسئله ی محیط زیست را جدی می شمرد. برای نمونه در سال 1352 کنوانسیون بین‌المللی رامسر با تاکید بر حفظ حقوق تالاب ‌ها تشکیل می‌ شود. از جمله دیگر فعالیت ‌های زیست محیطی می ‌توان از قراردادی نام برد که ایران با عراق و عربستان بست برای مالش ‌پاشی کویر که موجب تثبیت خاک کویر شد و نمی‌ گذاشت مثلا توفان کویری که در عربستان در می‌گرفت به ایران برسد. و می دانیم که همه ی این اقدامات در یک دهه ی گذشته به فراموشی سپرده شد و کشور را با سونامی غبار و ریزگردهای آلوده روبه رو کرد.

اما جای تاکید بسیار است که در ایجاد بحران محیط زیست، تنها مسئولان حکومتی مقصر نیستند بلکه کوتاهی ها و بی توجهی های دولتی ها را نیز باید بخشی از یک فقر فرهنگی شمرد که دامنگیر کل کشور است و سوگمندانه بسیاری از مردمان عادی نیز در آن نقش دارند.

برای نمونه بر کسی پوشیده نیست که به رغم بحران آب در ایران، الگوی مصرف ما ایرانیان فاصله ی تاسف باری با استاندارد جهانی دارد. اغلب ما ایرانیان، که چه بسا جهان غرب را به مصرف زدگی متهم می کنیم و از فرهنگ مصرفی غرب سخن می گوییم، دانسته یا ندانسته تجاهل می ورزیم که در کشورهای توسعه یافته اگر تولیدات صنعتی با دست و دلبازی به مصرف می رسند اما منابعی مانند آب و انرژی ها و سوخت با صرفه جویی و حتی خساستی برای ما باور نکردنی مصرف می شود.

نمونه ای دیگر- جدا از تخلیه ی کامیون های زباله ی شهری در طبیعت توسط شهرداری و امحای غیر اصولی پسماندها که خود بحث مفصلی ست-، ریختن زباله در طبیعت توسط مردم است که این طریق نابودی محیط زیست در تعطیلات نوروزی، با شتاب بیش‌تری رخ می‌ دهد. هومن نجفی، یکی از کارشناسان گردشگری در این باره گفته بود: “اگر از حدود 70 میلیون نفر جمعیت کشور، فقط پنج ‌میلیون نفر در نوروز سفر کنند و هریک از این افراد پوست میوه یا هر زباله‌ ی دیگری را از ماشین خود به بیرون پرتاب کنند و این اتفاق در روز، دوبار تکرار شود، روزانه 10 میلیون تکه زباله در طبیعت رها می‌شود…”(2)  و یا موردی مشابه، قضیه ی تفکیک زباله های خانگی است. نگارنده به یاد دارد چندین بار در مناطقی از تهران، شهرداری وقت طرح هایی آزمایشی برای تشویق شهروندان به تفکیک زباله های کاغذی از دیگر زباله ها به خرج داد اما به رغم تشویق ها و تمهیدات فراوان، این طرح ها به سبب عدم همکاری اکثریت شهروندان با ناکامی روبه رو شد. این در حالی است که یکی از بزرگ ترین منابع درآمد شهری مانند نیویورک از طریق تفکیک و بازیافت زباله های آن است تا جایی که شهرداری این شهر را “سلطان زباله ها” نام داده اند. هم چنین ناپوشیده نیست که در بسیاری کشورها، مانند آلمان، خود شهروندان با مسئولیت پذیری قابل توجهی، به دقت کار تفکیک زباله های خود را انجام می دهند و از این طریق کمک بزرگی به مسئولان شهری می کنند. این نظم و انضباط در تفکیک زباله ها به گونه ای است که، گاهی برخی مطبوعات به دیده ی طنز به سخت گیری و وسواس مردم در امر تفکیک زباله می پردازند. در مقام مثال،  مطلب یکی از روزنامه ها ذکر می شود که شیوه ی تفکیک تفاله ی چای موسوم به “تی بک” را آموزش می داد. به این شکل که باید خود تفاله در سطل زباله های طبیعی، نخ و کیسه ی مربوطه در زباله های البسه، کاغذ متصل به کیسه در زباله های کاغذی و سرانجام منگنه متصل کننده کاغذ و نخ چای کیسه ای می باید در سطل زباله های ضایعات فلزی به بازیافت گذاشته شوند. دراین باره می توان به نوبه ی خود به طنز افزود که این تصور باطلی است که کشورهای پیشرفته از موهبت آزادی برخوردارند. آزادی را در میان خود ما می توان یافت که می توانیم زباله های خود را به هر شکلی و در هر زمانی و در هر مکانی رها سازیم و سپس مردمان مغرب زمین را به بی بند و باری و فساد متهم کنیم.

کارتن خواب های بهبود یافته به پاکسازی بخشی از تهران از پسماند سیگارها پرداختند
کارتن خواب های بهبود یافته به پاکسازی بخشی از تهران از پسماند سیگارها پرداختند

اما اجازه فرمایید اندکی هم خوشبین باشیم و قدر بدانیم برخی حرکت ها را برای فرهنگ سازی در خدمت حفظ محیط زیست. از این حرکت ها می توان به طرح خوبی اشاره کرد که ضمن آن کارتن خواب های بهبود یافته، روز سه شنبه سیزده اسفند مسیر میدان تجریش تا چهارراه ولی عصر را از پسماند سیگارها پاک کردند.

هم چنین به تازگی خبری در فضای مجازی به عنوان یکی از اتفاقات خوب این ایام پخش شد. بر اساس این خبر، در جریان سفر رئیس سازمان محیط زیست به استان قزوین، مدیرکل حفاظت محیط زیست این استان در مراسم استقبال از خانم ابتکار، به جای قربانی کردن گوسفند، ابتکار جالبی به خرج داده و اقدام به رهاسازی پرنده کرد.(3)

 وی درباره ی این اقدام گفت: “پیشنهاد می‌ کنم کاشتن نهال و رهاسازی پرندگانی که از متخلفان گرفته می‌ شود، جایگزین قربانی کردن حیوانات شود. سپس نگارنده خبر آرزو کرده است این پیشنهاد  ابتدا در میان دولت مردان اجرایی و سپس با فرهنگ ‌سازی و کمک رسانه‌ ها و سخن رانان و اصحاب قلم و هنر، به یک فرهنگ در میان عموم مردم بدل شود.”

به علاوه در خبرها آمده بود جمعی از جانبازان و معلولان کشور در حرکتی نمادین در دریاچه ی زریوار کردستان به شنا پرداختند و با این کار خواستار توجه و حفظ محیط زیست این ناحیه شده اند. (4) راهپیمایی های فراوانی نیز که در نقاط گوناگون کشورمان برای حضانت و حفاظت از محیط زیست صورت می گیرد، نشانه های خوبی است از این که چنین دغدغه های مدنی در میان بخشی از مردم در حال شکل گیری است.  چکیده ی سخن این که بحران محیط زیست جدی است و به جای انداختن همه ی گناهان به گردن دولت و انفعال، همه می باید برای ترویج فرهنگ حفاظت از محیط زیست بکوشیم. حفاظت از محیط زیست تنها و ظیفه ی دولت یا حاکمیت نیست؛ وظیفه ی شهروندی همه ی ماست و یکی از نشانه های توسعه یافتگی پایدار.

1-     برای اطلاعات بیش تر به وب سایت خبری-تحلیلی زیست بوم مراجعه کنید.
2-    رسانه‌ ها به جای تبلیغات بی‌خاصیت، نریختن زباله را در طبیعت تبلیغ کنند، خبرگزاری ایسنا، 5 اردی بهشت ماه 1388
3-    این کارها را جایگزین “گوسفندکشی”، کنیم، خبرگزاری ایسنا، چهارشنبه 23 بهمن ماه 1392
4-    همه با هم زریوار را دریابیم، کردپرس، 24 اسفندماه 1392
مدیر
آوریل 22, 2014

ماهنامه شماره ۳۵