اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۲۴, ۲۰۲۵

از رومینا تا نیان: کودکان بی‌پناه در خانه‌های ناامن و شکست نظام حمایتی/ گلاله یوسفی

تراژدی مرگ «نیان»، دختربچه‌ی هفت‌ساله‌ی بوکانی که زیر شکنجه‌ی دوست دختر پدرش و برادر او جان باخت، بار دیگر زخم کهنه‌ی بی‌پناهی کودکان را در برابر خشونت‌های خانگی آشکار کرد. این رویداد نه یک استثنا، بلکه حلقه‌ی دیگری از زنجیره‌ی بلند کودک‌آزاری‌هایی است که در سکوت قوانین ناکارآمد و تابوهای اجتماعی خفه می‌شود. نیان، با وجود زندگی در وضعیت «مخاطره‌آمیز» طبق ماده‌ی ۱۱ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۹۹، از ابتدایی‌ترین حقوق خود –از ملاقات با مادر تا حضور در مدرسه— محروم بود. حتی گزارش‌های همسایه‌ها به اورژانس اجتماعی نیز نتوانست مانع فاجعه شود. این محرومیت‌ها نه تصادفی، بلکه نشانگر شکاف عمیق بین قانون و اجرا است؛ شکافی که هر روز کودکان بیش‌تری را قربانی می‌کند.

 

خشونت در سایه‌ی خانواده و فرهنگ سکوت 

خشونت علیه کودکان در ایران غالباً در پناه مفاهیمی چون «حرمت خانواده» و ترس از «بی‌آبرویی» پنهان می‌ماند. همان‌طور که در پرونده‌های «رومینا اشرفی» (۱۴ساله، که پدرش با داس او را به قتل رساند) و «آوا. ق» (دختر ۴ چهار ساله‌ی اهل شهرستان ارومیه که براثر شکنجه‌های نامادری‌اش به‌قتل رسید) و اکنون نیان دیدیم، بسیاری از کودکان نه‌تنها قربانی آزار جسمی یا جنسی، بلکه قربانی بی‌تفاوتی سیستماتیک نهادهای مسئول نیز می‌شوند. پدر نیان با سابقه‌ی زندان و اعتیاد، سال‌ها با وجود گزارشات مکرر همسایه‌ها، زیر چتر حمایت قانون به زندگی خود ادامه داد.

والدین یا بستگان، گاه نه‌تنها ناجی نیستند بلکه مباشر یا ناظر این خشونت‌ها هستند. فشارهای فرهنگی و اقتصادی، از وابستگی مالی مادران (بدون حق حضانت) تا ترس از طرد اجتماعی، مانع افشای جنایت می‌شود. حتی اگر کودکی جسارت فریاد داشته باشد، نهادهایی مانند بهزیستی، با کمبود بودجه و نیروی متخصص، اغلب ترجیح می‌دهند مداخله نکنند تا «کانون خانواده» را حفظ نمایند. مثال دیگر مربوط به پرونده‌ی «هستی» (۸ ساله، اهل محله‌ی مولوی تهران قربانی آزار جنسی توسط مردی ۵۶ ساله) است. در این پرونده مادر به‌دلیل ترس از بی‌آبرویی و نبود پناهگاه امن، سکوت اختیار کرد. این سکوت تا زمانی ادامه یافت که هستی بر اثر عفونت ناشی از آزار جنسی، جان سپرد. این موارد نشان می‌دهد چگونه «حفظ آبرو» به ابزاری برای تداوم جنایت تبدیل شده است.

 

قوانین ناتمام و آمارهای نامرئی 

قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۹۹، با وجود پیشرفت‌هایی مانند جرم‌انگاری ازدواج کودکان، هم‌چنان نقایصی جدی دارد:

– «کودک‌آزاری روانی» به‌شکل مبهمی تعریف شده و عملاً غیرقابل اثبات است.

– نهادهای نظارتی مانند اورژانس اجتماعی، به‌جای استقلال، زیرمجموعه‌ی دولت هستند و بودجه‌ی کافی ندارند.

– ماده‌ی ۶ این قانون که گزارش‌دهی کودک‌آزاری را برای همه اجباری می‌کند، فاقد سازوکارهای عملی است.

از سوی دیگر «نبود آمار شفاف» خود نشان‌دهنده‌ی بی‌میلی نهادها به مواجهه با این بحران است. سالانه در ایران کودکان زیادی بر اثر خشونت خانگی کشته می‌شوند، اما مرکز آمار ایران حتی واژه‌ی «کودک‌آزاری» را در گزارش‌های خود حذف کرده است.

مواردی مانند قتل نیان، به‌دلیل نفوذ خانواده‌ها یا ترس از رسانه‌ای‌شدن، هرگز ثبت نمی‌شوند. قربانیان یا در سکوت می‌میرند، یا مانند «ستایش قریشی» (۱۳ ساله) توسط پسر ۱۶ ساله‌ی همسایه که او را ربود و به قتل رساند، پیکرش با اسید ‌سوزانده می‌شود.

در بسیاری از کشورها مانند سوئد، هرگونه گزارش کودک‌آزاری مستلزم بررسی فوری توسط پلیس و مددکاران مستقل است. اما در ایران حتی گزارش اورژانس اجتماعی به‌ندرت به مداخله‌ی قضایی منجر می‌شود.

 

ضرورت تغییر: از قانون تا فرهنگ 

۱- بازنگری فوری قوانین

– الحاق ایران به «پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک» در مورد فروش و بهره‌کشی جنسی از کودکان.

– تعریف دقیق کودک‌آزاری روانی و اقتصادی در قانون، با در نظر گرفتن مجازات‌های سنگین برای آزارگران.

– ایجاد «دادگاه‌های تخصصی کودکان» با قضات آموزش‌دیده و حضور روانشناسان در فرایند رسیدگی.

۲- وجود نهادهای نظارتی مستقل

– تبدیل اورژانس اجتماعی به نهادی غیردولتی با دسترسی سریع به نیروی انتظامی.

– استخدام مددکاران اجتماعی در هر محله با حق ورود فوری به خانه‌های مشکوک.

۳- آموزش همگانی: شکستن تابوها

– گنجاندن واحدهای درسی درباره‌ی حقوق کودک و مهارت‌های فرزندپروری از مهد کودک تا دبیرستان.

– استفاده از ظرفیت روحانیون در مساجد برای محکوم‌کردن کودک‌آزاری نه توجیه آن تحت عنوان «تنبیه شرعی».

۴- حمایت از مادران و کودکان در معرض خطر

– ایجاد «خانه‌های امن» با بودجه‌ی دولتی در هر شهرستان همراه با خدمات حقوقی و شغلی برای مادران.

– لغو قانون حضانت خودکار پدر که مادران را مجبور به سکوت می‌کند.

 

تجربه‌ی جهانی

در هند طرحی به‌نام «ناجی محله» اجرا می‌شود که در آن داوطلبان محلی، برای شناسایی کودک‌آزاری آموزش می‌بینند. این طرح منجر به کاهش چهل درصدی خشونت‌ها شده است. الگوبرداری از چنین طرح‌هایی می‌تواند در ایران نیز موثر باشد.

 

رسانه‌: صدایی که نباید خاموش بماند 

رسانه‌های داخلی و فضای مجازی نقش کلیدی در افشای مواردی مانند نیان داشته‌اند. اما فشار بر خبرنگاران برای سکوت هم‌چنان بالا است. در سال ۱۴۰۲، تعدادی خبرنگار به‌دلیل پوشش کودک‌آزاری بازداشت یا تهدید شدند. حمایت از رسانه‌های مستقل و لغو فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی می‌تواند در رسیدن صدای قربانیان به‌گوش جامعه یاری‌گر باشد.

 

پایان سخن: کودکان، امانت‌های فراموش شده 

مرگ نیان فریادی است از هزاران کودکی که هر روز در خانه‌های ناامن ایران زنده‌به‌گور می‌شوند. تا زمانی که قانون به‌جای حمایت از قربانی به حفظ «آبروی خانواده» اولویت دهد، تا وقتی‌که یک قاضی پدری را به‌خاطر کشتن فرزندش با استناد به «حق تادیب» آزاد کند و تا زمانی‌که معلمی از ترس برچسب «شکستن حریم خانواده» از گزارش کودک‌آزاری خودداری نماید، حلقه‌ی رومیناها و نیان‌ها پایان نخواهد یافت. کودکان در مالکیت خصوصی شخص یا اشخاص نیستند، بلکه امانت‌های جامعه‌اند. نجات آن‌ها نیازمند عزمی فراتر از شعار است: از تصویب قوانین انقلابی تا تغییر باورهای ریشه‌دار.

 

توسط: گلاله یوسفی
فوریه 19, 2025

برچسب ها

آزار جنسی آزار جنسی کودکان خشونت خشونت و آزار جنسی خط صلح خط صلح 166 رومینا اشرفی کودک آزاری گلاله یوسفی ماهنامه خط صلح