اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۲۴, ۲۰۲۵

صلحی دروغین با نادیده گرفتن حقوق بشر؛ در گفتگو با سیامک قادری/ سیمین روزگرد

گفتگو از سیمین روزگرد

سیامک قادری، روزنامه‌نگاری که کم‌تر از یک سال قبل و پس از تحمل چهار سال حبس از زندان آزاد و به تازگی هم برنده‌ی جایزه‌ی بین‌المللی آزادی مطبوعات در سال ۲۰۱۴ شده است، در این شماره از ماهنامه‌ی خط صلح به سوالات ما پیرامون چرایی لزوم مطرح شدن و گنجاندن مقوله‌ی نقض حقوق بشر در ایران در مذاکرات جاری و هم‌چنین تاثیر پایان موفقیت آمیز مذاکرات بر کیفیت زندگی، امنیت و معیشت شهروندان پاسخ داده است.

سیامک قادری معتقد است “این‌که به همه چیز یک دید سیاسی داشته باشیم و فعالان سیاسی بگویند که دست نگه دارید تا تکلیف مباحث هسته‌ای، که جزو اولویت‌ها هست، مشخص شود و یک زمانبندی در این خصوص ارائه کنند، نگاه منصفانه‌ای نیست.”

آقای قادری به خط صلح می‌گوید: “کشوری چون ایران که خود ناقض حقوق بشر است و حقوق ابتدایی اتباع خودش را رعایت نمی‌کند، قطعاً در جایگاهی نیست که بخواهد بیاید مثلاً در رابطه با وضعیت سیاهپوستان و یا سرخپوستان در امریکا صحبت کند.”

آیا شما به لزوم ورود مسئله‌ی حقوق بشر به مذاکرات، باور دارید؟

به عنوان یک روزنامه‌نگار و فردی که شاهد و ناظر نقض حقوق بشر در کشور خودمان هستم، مبنا را حقوق بشر می‌دانم و معتقدم که هیچ اولویتی بالاتر از مذاکره و به توافق رسیدن در مورد موضوع حقوق بشر نیست و هیچ صلحی در میان انسان‌ها بدون رعایت حقوق بشر، قابل تصور نیست. باید گفت در شرایطی اولویت را مسائل هسته‌ای، تسلیحاتی یا بحث بر سر تروریسم قرار می‌دهند که در مفاد اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاقین به این مسائل پرداخته شده است…

اساساً فشار جامعه‌ی جهانی بر حکومت ایران نسبت به نقض حقوق بشر، چقدر می‌تواند در تغییر رفتار حکومت ایران در این خصوص موثر واقع ‌شود؟

من اسم این را فشار نمی‌گذارم و به آن گفتگو و تعامل می‌گویم و معتقدم به دلیل این‌که در حال حاضر نزدیک 6 دهه از تصویب اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر گذشته و از تصویب میثاقین و پروتکل‌های آن هم حدود 3 دهه می‌گذرد، این مفاد هم‌چون قانونی‌ست که بین ملل مشترک و لازم‌الاجرا است. ایران هم به عنوان کشوری که این قوانین را پذیرفته و متعهد به اجرای آن شده و حتی بعدها در قوانین داخلی هم برخی از آن‌ها را لحاظ کرده است؛ اگر آن‌ها را اجرا نمی‌کند دیگر ضرورتی شامل حال جامعه‌ی جهانی می‌شود که در تعامل و گفتگو با ایران بایستی این کشور را نسبت به الزامات و تعهدات خودش یادآور شود.

برخی مطرح کردن بحث حقوق بشر در مذاکرات را به سنگ اندازی پیش پای دولت روحانی تعبیر می‌کنند و بر این باور هستند که بحث بر سر آن باید به زمانی موکول شود که دولت روحانی پیروزی در مذاکرات را به دست آورده است. نظر شما در رابطه با این دیدگاه چیست؟

ما باید از جایگاه مشخصی به این سوال پاسخ دهیم؛ اولویت‌ها برای کسی که در آستانه‌ی اعدام است و حق حیات از او سلب خواهد شد، برای کسی که زندانی‌ست و حق آزادی از او سلب شده است، برای کسی که از کار و اشتغال منع شده، برای کسی که از تحصیل محروم است، برای کسی که در یک محیط زیست غیرانسانی و آلوده زندگی می‌کند؛ رعایت حقش است. این‌که به همه چیز یک دید سیاسی داشته باشیم و فعالان سیاسی بگویند که دست نگه دارید تا تکلیف مباحث هسته‌ای که جزو اولویت‌ها هست، مشخص شود و یک زمانبندی در این خصوص ارائه کنند، نگاه منصفانه‌ای نیست. ما باید افرادی را مد نظر قرار دهیم که حقوق بنیادینشان نقض شده و بابت آن زجر می‌کشند و زندگی خودشان و آینده‌ی فرزندانشان در خطر قرار گرفته است. چطور می‌توانیم به چنین افرادی و یا خانواده‌های آن‌ها بگوییم که فعلاً تمرکز را بر روی مذاکرات بگذارید؟! فرد را می‌خواهند بالای دار بکشند و مسلم است که اولویت او، حق حیات‌اش باشد.

طبیعتاً و با توجه به این مقدمه، پاسخ این پرسش بسیار روشن است؛ کسانی که قائل به نوعی اولویت هستند و حقوق بشر را اهم در نظر نمی‌گیرند، غیرمنصفانه عمل می‌کنند. ما باید خودمان را جای این افراد بگذاریم؛ جای یک کودک بهائی که اجازه‌ی درس خواندن در هیچ مقطعی را ندارد- چه رسد به دانشگاه- و مجبور می‌شود از کشورش مهاجرت کند و دچار مشکلات عدیده‌ای شود. بر این اساس من معتقدم که نباید به مسائل دیدی سیاسی داشت. رعایت بنیادین حقوق بشر که از الزامات و اقتضائات جامعه‌ی مدرن است، بر هم اقدامی، حتی صلح که آرمان مطلوبی هست و دنیا به دنبال آن است، اولویت دارد؛ صلح محقق نمی‌شود مگر این‌که حقوق بنیادین بشر رعایت شود.

به نظر شما پایان موفقیت آمیز مذاکرات صرفاً خواست جامعه‌ی جهانی و یا حکومت ایران را برآورده می‌کند یا باور دارید مشخصاً کیفیت زندگی، امنیت و معیشت شهروندان ایرانی را نیز به صورت مثبتی متاثر از خود خواهد کرد؟

اگر از زاویه‌ی حقوق بشر به این مسئله هم نگاه شود، تحریم‌ها نقض آشکار حقوق انسان‌ها است. در کشور خودمان بر اثر تحریم‌ها، شاخص‌های تحصیلی و بهداشتی افت کرده است و در مجموع وضع اقتصادی و معیشت مردم دچار مشکل شده است. چنین فشاری مغایر با اصول حقوق بشر است؛ برای همین است که من معتقدم وقتی قائل به گفتگو باشیم، در چهارچوب دیگری می‌توانیم مسائل را حل کنیم و می‌شود ایران را در چنین چهارچوبی به رعایت حقوق اتباعش و به تعهدات خودش، ملزم کرد.

چیزی که ما در صحبت‌ها و تحلیل‌های مقامات جمهوری اسلامی می‌بینیم این است که تمام ناکارآمدی‌هایی که مستقیماً حقوق انسان‌ها را نشانه می‌گیرد و نقض می‌کند، به رفع تحریم‌ها احاله داده می‌شود و می‌گویند ما تحت فشار تحریم و جامعه‌ی جهانی هستیم. بنابراین اگر تحریم‌ها برداشته شود، علاوه بر این که یکی از ابزارهای نقض حقوق بشر از بین می‌رود، حداقل این بهانه را هم از دست حکومت‌گران می‌‌گیرد و جامعه را از آن حالت اضطرار و اورژانسی که مستمسکی برای حکومت ایجاد می‌کند تا حقوق بشر را نقض کند، خارج می‌کند. ضمن این‌که فضا برای این‌که طبقات متوسط هم که به نوعی با مطالبات حقوق بشری می‌توانند خواسته‌هایشان را در جامعه بیش‌تر مطرح کنند، باز می‌شود.

آقای قادری، آیا به برداشته شدن همه یا بخش مهمی از تحریم‌ها در کوتاه مدت، باور دارید؟

به هر حال این تحریم‌ها تحت علل خاصی اعمال شده و آن طور که مشخص است، تحت تاثیر رفع آن علل و این‌که ایران به اجرای تعهدات خود پایبند شود، علی‌القاعده باید برداشته شود. اگر جمهوری اسلامی-هم‌چون که در حال حاضر هست- به دنبال تعامل با جامعه‌ی جهانی باشد و بخشی از نگرانی‌های آن‌ها را رفع کند، کشورهای قدرتمند جهان که در حال مذاکره با ایران هستند، بعید است که بخواهند تحریم‌ها را هم‌چنان حفظ کنند.

برخی معتقدند که در صورت شکست مذاکرات، ایران برای حفظ امنیت خودش به سرکوب بیش‌تر در داخل روی خواهد آورد؛ نظر شما در این خصوص چیست؟

تمام امکاناتی که یک حکومت ملزم است به شهروندانش بر اساس قانون اساسی که بر سر آن به تفاهم رسیدند، بدهد، مربوط به حالات عادی است و در زمان جنگ و در حالات اضطرار این حقوق برای مدتی تعلیق می‌شود. حتی در رابطه با بحث مبارزه با تروریسم، شنود و استراق سمع مکالمات در همین ایالات متحده اتفاق می‌افتد و حقوق شهروندان در رابطه با حریم خصوصی نقض می‌شود و خب این به خاطر شرایط غیرعادی‌ست. بنابراین من فکر می‌کنم اگر شرایط عادی شود، حکومت احساس توانمندی و قدرت بیش‌تری می‌کند و در چنین حالتی است که حقوق شهروندان خودش را، حتی به خاطر ماندگاری بیش‌تر خودش، رعایت می‌کند. در شرایط غیرعادی معمولاً حکومت‌ها حاضر نمی‌شوند این ریسک را بکنند که حقوق شهروندانشان را رعایت کنند چرا که احساس می‌کنند کنترل از دستشان خارج خواهد شد.

بسیاری از جمله حکومت ایران، دولت ایالات متحده‌ی امریکا را به رفتار دوگانه در قبال موضوع حقوق بشر متهم می کنند؛ مثلاً این دولت را به چشم پوشی بر وضعیت بد حقوق بشر در کشوری چون عربستان متهم می‌کنند و در عوض افزایش فشار بر ایران را به خاطر مسئله‌ی حقوق بشر، یک ابزار و اهرم سیاسی در دست دولت آمریکا می دانند. شما تا چه میزان این ادعا را واقعی می دانید؟

این ادعا نیست و یک دید سیاسی را شامل می‌شود. امریکا در معادلات و تعامل با کشورها یک بحث کلیدی دارد و آن هم این است که منافع ملی خودش را حفظ و دنبال کند. امریکا به عربستان به عنوان یکی از پایگاه‌های نظامی خودش در منطقه نگاه می‌کند و طبیعتاً وقتی در عربستان فردی را گردن می‌زنند و یا وبلاگ نویسی هزار ضربه شلاق می‌خورد، نگاه مسامحه‌گری نسبت به آن در مقایسه با ایران که در منطقه آشوب ایجاد می‌کند، در امور داخلی کشورها دخالت می‌کند و از گروه‌های تروریستی حمایت می‌کند؛ دارد. اما از طرف دیگر بخش زیادی از قانون اساسی امریکا اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر است و امریکا ملزم به رعایت آن در کشور خودش و در مرحله‌ی بعد برای کشورهای دیگر است. به هر حال مسئولیت امریکا به عنوان یک کشور بزرگ و یک قدرت جهانی هم ایجاب می‌کند که روی مسائل مختلف از جمله حقوق بشر، داعیه داشته باشد و به دنبال آن باشد. این هنر نیست که جمهوری اسلامی چنین استدلال ضعیف و بی بنیانی که شما رفتاری دوگانه دارید را مطرح کند؛ هنر در این است که ایران چنان در کشور خودش حقوق بشر را رعایت کند که به جای این‌که هر ساله وضعیت حقوق بشر ایران در وزارت امور خارجه‌ی امریکا بررسی شود و مورد نقد قرار گیرد، وضعیت حقوق بشر امریکا در وزارت امور خارجه‌ی ایران بررسی شود. اما کشوری چون ایران که خود ناقض حقوق بشر است و حقوق ابتدایی اتباع خودش را رعایت نمی‌کند، قطعاً در جایگاهی نیست که بخواهد بیاید مثلاً در رابطه با وضعیت سیاهپوستان و یا سرخپوستان در امریکا صحبت کند.

به عنوان سوال آخر بفرمایید که پیش‌بینی شما در رابطه با نتیجه‌ی نهایی مذاکرات چه هست؟

پیش‌بینی شخصی من همیشه این بوده که خواسته‌هایی که جامعه‌ی جهانی از ایران دارد از طرفی و مسیری که ایران در این مدت طی کرده و ساختاری که این کشور با توجه به نهادهای متعدد قدرت دارد از طرف دیگر، نمی‌تواند قابل جمع بستن باشد و منجر به یک توافق شود. به شخصه در این رابطه نگاه بدبینانه‌ای دارم اما با توجه به این‌که اولویت‌های امریکا در منطقه تغییر کرده و سیاست خارجه‌ی امریکا هم در این زمینه کمی دچار چرخش شده است، چنین احتمالی هم وجود دارد که با چشم پوشی امریکا بر بعضی خواسته‌های حکومت ایران که تند و افراطی هست، مذاکرات به نتیجه برسد. چرا که ممکن است که به ایران به عنوان یک متحد نیاز داشته باشند.

با تشکر از شما…

توسط: سیمین روزگرد
ژوئن 27, 2015

برچسب ها

سیامک قادری سیمین روزگرد صلح ماهنامه خط صلح