اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۲۴, ۲۰۲۵

شکستن چرخه‌ی خشونت؛ راه حلی پایدار برای جامعه‌ای بدون خشونت/ عبدالله بائی لاشکی

امتناع از به کارگیری خشونت را می‌توان به عنوان ابتدایی‌ترین تعریف از عدم خشونت بیان کرد. این در حالی است که باید به درستی اعتراف کرد که خشونت در اشکال مختلف وجود دارد. روی‌کردهای مختلف علمی در زمینه‌ی عدم خشونت به این مساله اذعان می‌کنند که انواع مختلفی از خشونت وجود دارد. بارزترین نوع خشونت که به صورت عریان در بسیاری از جوامع ‌ــ‌خصوصاً ایران‌ــ دیده می‌شود، خشونت فیزیکی است که معمولاً به صورت صدمه‌ی جسمی به شخص یا اشخاصی ظاهر می‌شود؛ اما نباید از خشونت روانی که این روزها به عنوان یک روی‌داد مستقل یا به عنوان یک اثر دیگر از آسیب‌های جسمی یا روانی در ایران رواج پیدا کرده، غافل شد که چه‌بسا در برخی از موارد اثراتی به مراتب ماندگارتر از خشونت‌های فیزیکی دارند. این شکل از خشونت ذهن و روح قربانیان خشونت را هدف قرار می‌دهد. موضوع  مهم دیگر در خصوص خشونت که کمتر به آن پرداخته شده، رابطه‌ی بین خشونت و نفوذ است. تاثیرات منفی ایجادشده در قالب تنبیه‌های مختلف نیز به دلیل این‌که شخص با گروهی انجام آن عمل را شایسته‌ی تنبیه می‌دانند، می‌تواند در زمره‌ی انواع خشونت قرار گیرد. در مقابل مواقعی وجود دارد که تاثیر مثبت به عنوان پاداشی برای انجام کاری که شخص یا گروهی آن را درست تلقی می‌کنند نیز به دلیل مجبورکردن دیگران به اعمال خشونت می‌تواند در زمره‌ی انواع خشونت قرار گیرد. خشونت عریان که می‌توان در دسته‌بندی انواع خشونت آن را در دسته‌ی خشونت شخصی قرار داد، توسط یک بازیگرِ قابل شناسایی آغاز می‌شود و تهدیدی برای زندگی، نیازهای اساسی یا رفاه شخص یا گروه دیگر است. خشونت عریان معمولاً به راحتی قابل تشخیص است که ممکن است رسیدگی به آن را آسان‌تر کند. در مقابل موضوعی که در ایران بسیار با آن روبه‌روییم، خشونت ساختاری است که توسط یک بازیگر خاص انجام نمی‌شود، بلکه در عوض توسط یک ساختار اعمال می‌شود. نمونه‌ی بارز آن را در سیستم حقوقی ناعادلانه‌ی ایران می‌توان مشاهده کرد که مجازات‌های خشونت‌آمیزی برای تخلفات جزئی یا قوانین از نظر اخلاقی مشکوک اعمال می‌شود؛ علاوه بر این در ایران گاهی خشونت فرهنگی که با هنجارهای اجتماعی و فرهنگی آمیخته شده، بروز می‌کند. اعمال خشونت‌های ساختاری و فرهنگی توسط گروه‌های اجتماعی خاص یا در مقیاس بزرگ‌تر طبقه‌ی حاکمی که مشروعیت مردمی را با خود همراه ندارد، توزیع نابرابر قدرت یا منابع را حفظ می‌کند و منجر به شانس‌های نابرابر زندگی در جوامع تحت خشونت ساختاری می شود.

با توجه به این‌که خشونت‌های ساختاری معمولاً غیرمستقیم‌اند و به لحاظ فرهنگی به مردم قبولانده شده‌اند، شناسایی و پرداختن به آن‌ها کمی دشوار است. در خصوص مثال‌های عینیِ این خشونت‌ها می‌توان به مواردی چون تبعیض علیه ساکنان بهایی ایران یا دگرباشان اشاره کرد. در مقابل در میان گروه‌های حقوق بشری یا کنش‌گران اجتماعی عدم خشونت یک کلمه‌ی غالباً مورد بحث است، اما به ندرت تعریف جامه‌ای از آن ارائه شده. بحث‌هایی که در خصوص عدم خشونت در ایران صورت گرفته، عدم خشونت را در چارچوبی منفی و مثبت معرفی می‌کنند. عدم خشونت در ساختار منفی به فقدان خشونت مستقیم اشاره دارد؛ اگرچه فقدان خشونت امری مطلوب تلقی می‌شود، اما کمکی به دست‌یابی به عدالت اجتماعی یا توزیع عادلانه‌ی قدرت و منابع در ایران نمی‌کند. از سوی دیگر عدم خشونت مثبت به عدم وجود خشونت ساختاری و فرهنگی اشاره دارد؛ بنابراین عدم خشونت مثبت در حضور عدالت اجتماعی و برابری قابل مشاهده خواهد بود. با در نظر گرفتن هر دو تعریف منظور از عدم خشونت موضوعی دوگانه است: عدم وجود خشونت مستقیم و وجود عدالت اجتماعی.

عدم به‌رسمیت‌شناختن گسترده‌ی خشونت در ایران توسط قدرت حاکمه واکنش‌های انفعالی و مخالفت‌های خشونت‌آمیز را به عنوان دو واکنش به تهدید و خشونت رواج داده، اما برخی کنشگران اجتماعی عدم خشونت فعال را راه‌حل سومی برای مقابله با خشونت معرفی می‌کنند. از نظر این گروه اگرچه واکنش‌های انفعالی در ایران خشونت‌آمیز به حساب نمی‌آیند، اما از پرداختن به تهدید اجتناب می‌کند؛ بنابراین انفعال می‌تواند به صورت تسلیم ظاهر شود که گریبان‌گیر اکثریت جامعه ایران شده. در مقابل رویارویی با خشونت از طریق خشونت متقابل می‌تواند به صورت انتقام، شورش مسلحانه یا شورش خشونت‌آمیز ظاهر شود که خود در موارد زیادی سبب خشونت‌های عریان‌تر گروهی شده؛ هرچند این نگاهی خوش‌بینانه است و با توجه به خشونت افسارگسیخته‌ی طبقه‌ی حاکم امکان اجرایی‌شدن آن در ایران غیرعملی به نظر می‌رسد، راه عدم خشونت فعال، راه سوم برای رسیدن به جامعه‌ای عاری از خشونت است. برخلاف تصورات «عدم خشونت فعال» منفعلانه نیست؛ عدم خشونت فعال پاسخی فعال است که مستقیماً تهدید را برطرف می‌کند و قدرت تبدیل مخالفان به متحدان را دارد. عدم خشونت فعال در ایران می‌تواند به صورت عدم همکاری، مداخله، اعتراض و ایجاد سیستم‌های جای‌گزین نوین اجتماعی در ایران ظاهر شود. علاوه بر این موفقیت عدم خشونت فعال در ایران نیاز به خلاقیت، نظم، شجاعت و قدرت دارد. خلاقیت و نظم و انضباط برای هدایت خشم از بی‌عدالتی به سمت ایجاد فرصت‌هایی است که چرخه‌های خشونت را مختل و در مقابل ساختار خشونت‌گرا ایستادگی می‌کند. برای کنترل ترس و استقامت در مواجهه با بی‌عدالتی، شجاعت و قدرت لازم است؛ به خاطر همین ویژگی‌هاست که گاندی عدم خشونت را سلاح قوی‌ها و خشونت را سلاح افراد ضعیف می‌نامد. همان‌طور که مهاتما گاندی گفت: «عدم خشونت بزرگ‌ترین و فعال‌ترین نیروی جهان است. این نیرویی است که از الکتریسیته مثبت‌تر و حتی از اتر قوی‌تر است».

عدم خشونت اصولی در ایران می‌تواند با انگیزه یا تعهد اخلاقی یا مذهبی همراه باشد. هدف آن تغییر روابط و مخالفان از طریق اقدامات مستقیم بدون خشونت است تا افراد مورد ظلم و استثمار قرار نگیرند. اطمینان از تداوم بین ابزارها و اهداف جزئ کلیدی عدم خشونت اصولی است. این امر مستلزم استفاده از ابزارهای غیرخشونت‌آمیز برای دست‌یابی به اهداف غیرخشونت‌آمیز است؛ به عنوان مثال این شامل تمایل به تحمل ‌ــ‌و نه تحمل رنج‌ــ و به دنبال تغییر دشمنان است. عدم خشونتِ اصولی قدرت خود را از ثبات آن می‌گیرد و عدم خشونت به عنوان یک شیوه‌ی زندگی تلقی نمی‌شود. نمونه‌هایی از کمپین‌های اصولی عدم خشونت در ایران وجود ندارد، اما در خارج از ایران می‌توان به جنبش حقوق مدنی ایالات متحده و جنبش مردم در ایرلند شمالی اشاره کرد. عدم خشونت تاکتیکی که به عنوان عدم خشونت عملی نیز شناخته می‌شود، ماهیت فایده‌گرایی دارد. هدف آن دست‌یابی به اهداف خاص و شکست دشمنان از طریق اقدامات مستقیم بدون خشونت است. عدم خشونت تاکتیکی خشونت فیزیکی را موثر یا غیرعملی می‌داند. عدم خشونت تا زمانی که موثر و کاربردی باشد، ترجیح داده می‌شود و قرار نیست به عنوان یک شیوه‌ی زندگی تلقی شود. یکی از نکاتی که باید به آن  توجه داشت، این است: به دلیل این‌که عدم خشونت تاکتیکی همیشگی نیست و با توجه به نگاه به قدرت در میان مردم ایران، ممکن است مردم پس از به‌دست‌آوردن قدرت سیاسی قابل توجه تعهد خود به عدم خشونت را کنار بگذارند. اقدامات بدون خشونت را می‌توان به سه گروه تقسیم‌بندی کرد:

مقاومت مدنی شامل اعتراض و اقناع بدون خشونت، عدم همکاری با سیستم‌های ظالمانه‌ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و هم‌چنین ایجاد نهادهای موازی اجتماعی است. مقاومت مدنی ممکن است منجر به ایجاد صلح شود، طرفین درگیری را به توافق برساند یا منجر به سرنگونی رژیم یا سرنگونی قوانین و سیاست‌های ظالمانه شود. دفاع مدنی شامل ایجاد و حفظ ساختارهای دموکراتیک در برابر تهاجم، کودتا و دیگر تهدیدهاست. دفاع مدنی عمدتاً حوزه‌ی ایجاد صلح، توسعه‌ی ابزارهایی برای تغییر ساختارها، سیستم‌ها و سیاست‌های ناعادلانه و هم‌چنین حل تنش‌ها، اختلافات و درگیری‌ها بدون توسل به خشونت را در بر می‌گیرد. تمرین استقرار تیم‌های غیرنظامی آموزش‌دیده و غیرمسلح قبل، در حین یا بعد از درگیری‌های خشونت‌آمیز یکی دیگر از راه‌حل‌هاست. هدف از این کار پیش‌گیری یا کاهش خشونت، حمایت مستقیم فیزیکی از مردم غیرنظامیِ تحت تهدید و تقویت یا ایجاد زیرساخت‌های صلح محلی مقاوم است.  با توجه به شرایط موجود در ایران اقدامات ارائه‌شده به نظر خوش‌بینانه است، اما می‌توان به عنوان یک نقشه‌ی راه برای ترویج عدم خشونت به آن توجه داشت؛ البته موضوعی که باید در نظر داشت، آمادگی جامعه برای پذیرش موارد مورد اشاره است.

توسط: عبدالله بائی لاشکی
سپتامبر 22, 2021

برچسب ها

روز جهانی عدم خشونت شماره 125 عبدالله بائی لاشکی گاندی ماهنامه خط صلح