آخرین به روز رسانی شنبه, سپتامبر 23, 2023
26 جولای 2017 editor آزادی اندیشه و بیان, مقالات ۰
اکبر کرمی
ماهنامه خط صلح از من خواسته است نگاهی داشته باشم به “امپراتوری برادران لاریجانی در حقوق و قضا”؛ برای کسی که در جنبش سبز هشت ماه تمام را در دهشت تاریک خانه صادق لاریجانی سر کرده است و با گوشت و استخوان خود توحش حاکم بر این دهشکده و “آداب شکار شهربندان”(۱) را نوشته است، فرصتی است تا فساد حاکم بر این دستگاه بی گاه و ناآگاه را آواز کند و از “تصویری که دیده نمی شود”(۲) بگوید؛ اما من ترجیح می دهم به جای دوباره کردن آن چه پیش تر گفته شده است و فرو کردن یک جوالدوز به جنازه های کمردوتا کرده در برابر قدرت، یک سوزن به دوستان اصلاح طلبم بزنم! شاید راهی که اصلاح طلبی در ایران به سمت توسعه، ترقی و آزادی گشوده است به سوی عادی کردن ساختار و مناسبات حاکم بر جمهوری اسلامی ایران کشانده نشود و کژکاری و بیماری ساختاری قوه قضاییه به تب قدرتی که برادران لاریجانی را از پا درآورده است، فروکاهیده نشود.
زمانی یکی از سرکردگان قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، این دستگاه غول آسا را به ویرانه ای همانند کرد(۳)؛ این توصیف کاملاً به جا بود، اما شوربختانه محدود به قوه قضاییه یک دوره ویژه، یا حتی محدود به این نهاد نمی شود؛ آن ویرانه نماد ویرانه بزرگ تری است که جنازه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی در بهمن ۵۷ روی دست های ملت ایران گذاشت و اگر فرایند اصلاح طلبی از راهی که به سمت ترقی و توسعه می نماید، بی راه شود، دیری نخواهد پایید که فاجعه ای که در سوریه شروع شده است در فلات ایران ادامه پیدا کند. باید نگذاشت دفاع از تاکتیک های اصلاح طلبانه برای عبور از دشواری های موجود، به دفاع از جمهوری اسلامی و رفتارهای ناگوارش در ایران و منطقه بینجامد.
آن چه در و بر قوه قضاییه می گذرد ادامه ناپایداری حاکم بر جمهوری اسلامی ایران است؛ ناپایداری ای که با تمرکز قوا در دست یک نهاد و یک شخص، قوه قضاییه را به بازوی سرکوب آن دگردیسیده است. به نظر می رسد بنیان گذاران قانون اساسی تلقی معصومانه و بسیار خامی از انگاره بدخیم ولی فقیه داشتند و قوه قضاییه در توهم آن ها نماد عدالت خانه بود و نه نمود سرکوب و سرب!
بدون ملی کردن قدرت و قانون، قوه قضاییه ای مستقل و کارآمد نخواهیم داشت و بدون عدالت خانه دفاع از آزادی و برابری ممکن نخواهد بود. در قانون اساسی جمهوری اسلامی شوربختانه راهی موثر به سوی ملی کردن قدرت و قانون تعبیه نشده است؛ همه امکانات بازخوردی نظام در دور معیوب رهبر و نهادهای زیر فرمان او بی اثر و فلج شده اند.
مشکلات قوه قضاییه – تا آن جا که به بغرنج تنازع و توزیع قدرت در جمهوری اسلامی ایران بازمی گردد-، دست کم در چهار سطح صورت بندی می شود.
یکم: در سطح ساختاری، رهبری مهم ترین کانون قدرت در جمهوری اسلامی است؛ و رئیس قوه قضاییه توسط رهبر نصب و عزل می شود. در نتیجه عجیب نیست اگر نهاد قضا که باید فصل الخطاب همه تنازع ها در پهنه قدرت باشد، خود به کانون همه دعواها و ادعاها تبدیل شده است. کسر مهمی از فساد در این دستگاه گسترده، حق سکوتی است که در سطوح مختلف این هرم قدرت برای رفع و رجوع این بحران پرداخته می شود. اگر این مسئله را بگذاریم در کنار فعالیت های گسترده و رنگارنگی که زیرمجموعه های نهاد رهبری در کشور به صورت قانونی، غیرقانونی و فراقانونی بر عهده دارند، آن گاه آشکار می شود که عمق و گستره این بحران تا کجاست و چه هزینه هنگفتی از این هم سفرگی نامبارک بر دوش ملت بار می شود.
دوم: در سطح حقوقی هم، بحران های بسیاری هم چنان پابرجاست؛ و پس از چهار دهه هنوز تکلیف اسلام و شرع با قوانین جاری روشن نشده است و هیچ کس نمی داند کجا فقه تمام می شود و قانون شروع می شود. کجا حوزه علمیه شیعه امامیه قم تمام می شود و دادگستری ملی ایران شروع می شود؟ کجا دین تمام می شود و خوانش رسمی از دین شروع می شود؟ کجا شرع تمام می شود و توسعه نایافتگی شروع می شود؟ و باید توجه داشت که در لابه لای این دشواری های نظری و نادانی های تاریخی حجم انبوهی از بدکاری و بدهکاری نهفته است!
سوم: در سطح اجرایی بحران های فراوانی وجود دارد که از جریان جاری توسعه نایافتگی و نبود سازکارهای مناسب نظارتی و تعادل بخش در ایران امروز حکایت می کند.(۴)
چهارم: در سطح شخصی می توان به صادق لاریجانی ها اشاره کرد که در میدانی خالی، سرپرست قوه قضاییه می شوند. برجسته کردن این سطح از تحلیل در صورت بندی تحولات جاری در ایران و در غیبت نقدهای ساختاری و حقوقی و سیاسی، دست کم از نوعی بدسلیقگی و بی تجربگی آب می خورد که در بهترین حالت تنها راه کوبیدن یکی از سرهای کوچک فساد در ایران را هموار می کند.
می توان در گزارشات دقیق و نقدهای موشکافانه نشان داد که”فقه سالاری” حتی اگر ادامه منطقی انگاره بدخیم ولایت فقیه بود، نباید به “فقیه سالاری” یا “شیخ سالاری” می انجامید. آسیب شناسی این بدکاری ها و کژکاری ها به انگاره ای در فقه شیعه باز می گردد که “علم قاضی” نامیده می شود؛ شوربختانه در بسیاری از دریافت های فقهی شیعی علم قاضی مبنا و ملاک داوری و حتی برتر از شواهد عینی گذاشته شده است.(۵) چنین انگاره ای در همراهی با آشفتگی ها و گوناگونی های نظری بسیاری که فقه را در برگرفته است در عمل فرایند داوری را در ایران امروز از پای درآورده است.(۶) فرایندی که به طور سنتی و ریشه دار بیش از “حق داشتن” به “حق بودن” می اندیشد.(۷)
برای آرام و رام کردن لویاتان قدرت باید به ملی کردن قدرت و قانون و قوه قضاییه اهتمام نشان دهیم و راه آمیزش اجتماعی مسالمت آمیز را در ایران بگشایم؛ باید “دیگری” و حقوق اش را به رسمیت بشناسیم. اگر بتوانیم کار بزرگی را که علی اکبر داور پایه گذاشت به سرانجام برسانیم، شاید بتوانیم تنازع قدرت در ایران را سامان دهیم و از کلنگی شدن ایران و منطقه جلوگیری کنیم.
ایرانیان در سده گذشته دست کم دو بار بخت آن را داشته اند که مناسبات حقوقی و اساسی خود را بازنویسی کنند؛ اگر هم چنان گرفتار سلطانی مستبد و مناسباتی استبدادی، ناپایدار و شکننده ایم، یعنی در برساختن یک قوه قضاییه مستقل و کارآمد ناکام بوده ایم. این که در پی دو بهار آزادی، هم چنان از یک عدالت خانه سالم و به سامان بسیار فاصله داریم، یعنی در ملی کردن قدرت و قانون درمانده ایم و از آمیزش اجتماعی مسالمت آمیز بی بهره ایم. یعنی هنوز نتوانسته ایم تنازع قدرت را به گونه ای پایدار حل و فصل کنیم. یعنی درک مناسبی از بغرنج قدرت و سلطه نداریم و به آسانی در بهترین حالت ها، آزادی های خود را با اضطراب هایمان تاخت زده ایم و عطای آزادی را به لقای آن بخشیده ایم.(۸) ایرانیان و اصلاح طلبان اگر بر آنند که جنازه دیگری به نام اصلاح طلبی روی دست مردم نگذارند، بیش از دل مشغولی با برادران لاریجانی باید به ایستادن بر روی پاهای خود و در چشم اندازی اشتیاق نشان دهند که اضطراب ها و نادانی های آنان را برملا می کند، مسئولیت های تاریخی آنان را یادآوری می کند و زمین رشد این قارچ های سمی را می خشکاند. رو به رو شدن با اضطراب های جنسی، وسواس های دینی و ولایت پذیری عمیقی که به نام درست و نادرست، دین، اخلاق، ایران و پارسایی جنسی در جان و جهان ما لانه کرده است، شاید بتواند هوشیاری لازم را فراهم آورد که عبور از سلطه/ولایت و سلطه پذیری/ولایت پذیری به عبور از برادران لاریجانی، خامنه ای و حتی ولایت فقیه فروکاهیده نشود.
23 ژوئن 2014 ۹
9 ماهپیش