آخرین به روز رسانی چهارشنبه, نوامبر 22, 2023
21 آوریل 2014 admin اقلیت های مذهبی, گفتگوها ۱۷
آیت الله عبدالحمید معصومی تهرانی با ارسال یک اثر هنری به همراه نامه ای به بیت العدل(مرکز جهانی بهائی)، خواستار همزیستی همه ی ادیان در ایران شد. وی در این اثر هنری، آیه ای از کتاب اقدس را خوشنویسی و تذهیب نموده است.
این روحانی بلند پایه ی در مذهب تشیع در نامه ی خود نوشته است: “بود وقتی که در این سرزمین، فرقههای مذهبی و ادیان مختلف در مسلک ها و آیین های گوناگون در معاشرت های اجتماعی و همزیستی مسالمت آمیز، راه رشد و تلاش خویش را می پیمودند و به یک دیگر منفعتی زندگی بخش می رساندند که همانا انسان در بستر جامعه ی خویش انسانیت خود را شکوفا میکند.”
گفتگوی ماهنامه ی خط صلح با آیت الله عبدالحمید معصومی تهرانی در رابطه با این اثر هنری و دیدگاه وی راجع به اقلیت های مذهبی عموماً و بهائیان خصوصاً، در پی می آید.
آقای تهرانی، با تقدیر از حرکت به واقع ارزشمند شما، لطف کنید بفرمائید هدف شما از انجام این کار چه بوده است؟
ممنونم. این کاری نمادین و هدیه ای نوروزی بود که در آستانه ی آغاز سال ۱۳۹۳ تقدیم شد و قصدم را هم قبلاً گفته ام و آن همدلی، دوستی، محبت و کنار گذاشتن خصومت بوده و من با هنر صحبت خود را کردم. ضمناً من همان طور که در آن نامه هم نوشتم، از تمامی هموطنان بهایی که به شکل های مختلف از تعصبات کور مذهبی آسیب دیده اند، به سهم خود، دلجویی و یا آن ها همدردی می کنم…
چه شد که چنین ایده ی بی سابقه ای به ذهنتان رسید؟ با توجه به این که در اثر شما از تذهیب که اساساً یکی از هنرهای اسلامی ست، استفاده شده است.
این عمل کار جدیدی نبود و من قبلاً از طریق کار هنری، تورات وکتاب زبور را هم نوشته بودم که آن کتاب در امریکا به قربانیان و بازماندگان ۱۱ سپتامبر تقدیم شد و در حال حاضر هم در نمایشگاه کنگره ی هزار سال کتاب فارسی به نمایش گذاشته شده است. هدف هم این بود که به مردم جهان بگویم، فکر نکنید که همه ی مسلمانان این قبیل افراد که کارهای انتحاری و سرشار از خشونت انجام می دهند، هستند. به نظر من اسلام یک وجه دیگری هم دارد و یا لااقل می تواند داشته باشد. ضمن این که به عنوان مثال آقای نوری زاد هم در این زمینه پیشرو بودند. با توجه به این موارد که خدمتتان گفتم، این کار، بی سابقه نبوده است. البته باید به مانند موارد قبلی، کل کتاب را به خط خوش می نوشتم اما چون دیگر مثل گذشته توان ندارم، به نوشتن آیه ای از آن اکتفا کردم و از این بابت دلگیر هستم.
به هر حال با توجه به این که بهائیت جزو ادیان ابراهیمی محسوب نمی شود، شاهد آن هستیم که بسیاری از مراجع و روحانیون، کما فی السابق پیروان این آیین را حتی کافر می خوانند و یا نجس می شمارند و به مقلدان خودشان هم تذکر می دهند که از مراودت با ایشان اجتناب کنند. با این توضیح، ما کم تر روحانی شیعه ای را دیده بودیم که هم از بهائیان دلجویی کند و هم کاری انجام دهد که جنبه ی حمایتی داشته باشد و از این جهت کار شما بی سابقه و یا کم سابقه است.
ببینید از نظر فقها، تا چند وقت پیش غیر مسلمان، نجس بود؛ چه پیرو ادیان ابراهیمی و چه غیر ابراهیمی. حال این سوال پیش می آید که آیا اصلاً آدم نجس می شود!؟ انسان، به ما هو انسان، که نجس نیست. آقایان باید نظر خود را تغییر دهند که ما هیچ دلیل عقلی و شرعی بر نجاسات جسمی نداریم. در رابطه با توجیهاتی هم که درباره ی مسئله ی طهارت و غیره بیان می کنند، بایستی اندکی تامل کرد. ما در عصر آب کُر زندگی نمی کنیم که بخواهیم از این صحبت ها کنیم و بایستی یک مقداری به روز تر شویم. به علاوه ما اصلاً در اسلام چیزی به اسم نجس نداریم، این مسئله از یهودیت وارد شده و حالا من قصد ندارم که وارد موضوع فقهی آن شوم.
توجه داشته باشید که بالاخره دین اسلام هم از نظر مسیحیت دینی جعلی بود و ده ها دلیل و استنباط هم آورده شده که پیغمبر اسلام، پیغمبر نبود. اما آیا آن همه کشمکشی که ابتدای کار بود، به نتیجه رسید!؟ واقعیتی که وجود دارد این است که هم اسلام و هم مسیحیت پیروان خود را دارند و چه مسیحیان و چه مسلمانان زندگی خودشان را می کنند و تا قبل از این که آن مسائل سال ۲۰۰۱ به وجود بیاید، هیچ مشکلی جدی بین مسیحیان و مسلمانان در امریکا و اروپا وجود نداشت و به طور کلی صلح بین آنان جریان داشت. در واقع عده ای که بدوی تر از دوران جاهلیت می اندیشند و عمل می کنند، کار را به این جا رساندند که مردم سایر کشورها اگر کسی را ببینند که یک مقدار ریش وی بلند باشد و پوشش متفاوتی داشته باشد، می ترسند و فکر می کنند که با خود مواد منفجره حمل می کند.
اما در رابطه با بهائیان، این حساسیت ها، چیز جدیدی نیست و از قدیم هم وجود داشته. علت هم این است که چون بهائیت از درون تفکر اسلامی و از درون تفکر شیعی بیرون آمده، اندکی ترس به چالش کشیده شدن و زیر سوال رفتن مهدویت وجود دارد. حالا یک زمانی که روحانیت به عنوان حفاظت از منافع تشیع، انجمن حجتیه را تشکیل می داد که مثلاً با “فرقه ی ضاله ی بهائیت” مبارزه کند، مردم هم از آن تبعیت می کردند ولی دیگر روال مثل گذشته نیست. در حال حاضر در واقع مردم می دانند که این ها حافظ منافع تشیع نیستند و در حال تلاش برای حفظ قدرت و دُکان خودشان هستند؛ گذشت آن زمانی که میرزای شیرازی می آمد فتوایی در مورد مصرف نکردن تنباکو می داد و مردم هم می آمدند و قلیان ها را می شکستند. الان وقتی که مثلاً می گویند مرغ نخورید، کسی توجه نمی کند و یا وقتی می گویند یارانه دریافت نکنید، به سخره گرفته می شوند.
نظر من این است که ما اگر با فرد یا افرادی مشکل فقهی داریم، بایستی در مجامع علمی در مورد آن بحث بکنیم. بحث کردن هیچ اشکالی ندارد. اصلاً بیاییم بهائیت را نقد کنیم و دلایل خودمان را هم در راستای به اصطلاح آقایان جعلی بودن این دین ارائه دهیم. اما این که بخواهیم از چوب و چماق استفاده کنیم، دیگر غیر منطقی است. هیچ دینی را نمی شود با چوب و چماق کشیدن و تهدید کردن از بین برد و همان طور که عرض کردم، نه اسلام، نه مسیحیت را نتوانستند از بین بروند. یا به عنوان مثال، این همه یهودیان را در آلمان و سایر کشورها کشتند، مگر یهودیت از بین رفت؟
قصدم از گفتن این موارد این بود که ما شاهد این خواهیم بود که این کشمکش ها راه به جایی نمی برد و عده ای هم که طور دیگری فکر می کنند، در نهایت به این نتیجه می رسند که بهائیان هم مثل مسیحیان و پیروان هر دین دیگری حق و حقوق خود را دارند.
شما اعتقاد دارید که چه حقوقی به عنوان حقوق شهروندی از بهائیان در ایران در حال حاضر نقض می شود؟
آن چیزی که مشخص است، این است که نه بهائیان بلکه تمامی اقلیت های مذهبی که ما داریم، یعنی از مسیحیان و یهودیان تا دراویشی که هستند، حقوق برابر ندارند و در رابطه با انواع مسائل مورد اجحاف قرار می گیرند. این ها حتی در مسائل قصاص برابر نیستند؛ من با قضیه ی اعدام موافق نیستم اما اگر مسلمانی به عمد یک مسیحی را بکشد، این فرد قصاص نخواهد شد ولی شکل برعکس قضیه، اگر یک مسیحی حتی به شکل غیر عمد هم مسلمانی را بکشد، آیا قصاص نمی شود!؟
… ما بایستی به یک سمت و سویی برویم که حقوق مدنی انسان را رعایت کنیم زیرا در این بحث هیچ جایگاهی برای وارد شدن دین مسیحی و مسلمان و غیره نیست .
به نظر شما ایده های این چنینی که یک کار نمادین است تا چه حد می تواند در به وجود آمدن یک زندگی مسالمت آمیز و احترام به حقوق همه ی انسان ها فارغ از آیین و مذهب و مواردی از این دست، تاثیر گذار باشد؟
به هر حال این یک کار موثر است و بی تاثیر نخواهد بود ولی واقعیت امر این است که در ایران ما با کار نمادین مثل کشورهای غربی آشنایی نداریم و معنی آن را درک نمی کنند؛ به همین خاطر هم باید برای هر کار نمادینی توضیح مخصوصی هم ارائه شود و من به همین دلیل آن نامه را هم نوشتم. البته این را هم بگویم که اکثریت مردم بسیار جلوتر از ما به این راه و درک رسیدند و در حال انجام آن هم هستند .
ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
23 ژوئن 2014 ۹
حضرت آیت الله معصومی تهرانی – بنده به نوبه خود انجام این شهامت احقاق حق نمودن ، نوع پروری ، انسان دوستی و حمایت از بهاِییان ستم دیدهٔ ایران عزیز را می ستایم و نهایت سپاسگزارم.
جناب معصومی تهرانی به هیچ وجه آیت الله و صاحب نظر فقهی نیست.ایشان تنها یک خطاط و تذهیب کار است ونه بیشتر.ایشان احیانا برای اظهارنظر در خطاطی صلاحیت دارد!
Ayatollah abdulhamide Maasoomiye Tehrani is a gentleman and scholar, he is a sample of a very understanding and humanitarian being. He is a true Persian/Iranian. He is the one who upholds the declaration of Human Rights, he is a true Muslim and he is not like those many fake Ayatollahs who mislead people.
از دیدگاه عباس افندی(عبدالبهاء)ازدواج بااقارب(گنجینه حدودواحکام؛حرمت علیکم ازواج ابائکم….)جایزاست میخواستم بدونم این آیت الله خودشون هم باخواهریامادرشون ازدواج کردن،یااینکه پدرشون باعمشون!!!
واقعاً آدم متاسف می شه وقتی می بینه که امثال شماها هنوز وجود دارند که با بی شرمی تمام به آدم ها و عقایدشون بی حرمتی می کنید. من بهایی نیستم ولی از این که حالا یک آیت الله شیعه می خواد صلح بین ادیان و انسان ها رو رواج بده و شماها تا این حد نمی فهمید و فقط به دنبال دشمنی و تفرقه افکنی هستید، واقعاً متاسفم.
حتماً براتون سودی داره. والا…
دوست عزیز
صرفا جهت اطلاع عرض میکنم، حرمت از حَرَمَ میاد که به معنی منع کردن و بر حذر داشتن است. در این آیه بهاییان را از ازدواج با والدین و سایر محارم منع کرده اند. نیامده که حلمت (حلال می کنم)! آمده حرمت یعنی حرام میکنم برشما ازدواج با محارم را. لطفا قبل از اظهار نظر با چشم باز اطلاعاتتون را بالا ببرید.
سلام و ارادت.دوست گرامی nelly،لطفا قبل از توصیه دیگران به داشتن چشمان یاز،خودتون هم چشمانتون رو باز کنید و ضمنا از دادن اطلاعات غلط به مردم خودداری کنید. در عبارت “حرمت علیکم ازواج آبائکم …” کجاش اومده که سایر محارم و والدین؟؟؟؟توروز روشن چرا دروغ میگین؟؟؟؟اینجا فقط اومده از ازدواج با زن پدرتون منع شدین،سایر اقوام و والدین رو از کجا آوردین دوست با صداقت من؟؟؟
در مائده آسمانی جلد ۲ باب ۳۶ جناب عبدالبها میفرمایند:
نازل قوله الاحلی:
.”…..سؤالی که نموده بودید عدم ذکر در الواح الهی نفس جواز است زیرا منهی از نصوص استنباط میشود”
دقت فرمودید؟اگر چیزی ممنوع باشه باید گفته بشه و اگر در نصوص گفته نشه یعنی مجازه.من نمیگم،جناب عبدالبها مبین آثارتون میگن.لطفا دروغ و تزویر ممنوع!
A. Ay khak bar saret boro va do martabeh bekhon ketab ganjenh hdod va ahkam ro. Bahai na BA khaharesh ezdevaj mekoneh na BA madarsh na BA amash vale momkeneh BA madar shoma ezdevaj koneh.
جناب معصومی طهرانی با درود
استماع خبر اقدام نمادین شما در برقراری صلح و اتحاد سبب سروری وافر گردید . به شما تبریک می گویم که مورد خطاب قلم وحی حضرت بهاءالله در زمانی که در سجن سیاه چال مسجون بودند ،می باشید : ” … در شبی از شب ها در عالم رویااز جمیع جهات این کلمه علیا اصغا شد انا ننصرک بک و بقلمک لا تحزن عما ورد علیک و لا تخف انک من الامنین سوف یبعث الله کنوز الارض و هم رجال ینصرونک بک و باسمک الذی به احیا الله افئده العارفین …” موید باشید
۱- جناب سید باب در یکی از کتابهایش به نام شئون خمس در صفحه ۶۴ کتاب الجزاء بیان داشته :
“و لقد اذن الله بین الاخ و اخته” از این عبارت مشخص می شود که ازدواج خواهر با برادر جایز است. توجه داشته باشید که احمد یزدانی (مبلغ بهائی) در کتاب نگاه اجمالی در دیانت بهائی ذکر نموده است که:”آثار و الواح و کتب باب و بهاء مجموعه معارف رسمیّه مقدسه بهائیت است.”
۲- سید باب پا را فراتر گذاشته و بیان نموده :
” بر هر کس واجب است ازدواج نماید و بچه دار شود. حال اگر از مرد فرزندی حاصل نشد ، زن می تواند به اذن شوهرش به دیگری مراجعه کند ، و برای مرد اول ، فرزند بیاورد.”
(بیان فارسی- ص ۲۹۸
حتماً اطلاع دارید که جناب بهاء الله فرموده اند:
” بیان فارسی مخصوصاً در این ظهور امضا شده”( اقتدارات- ص۴۵)
بیت العدل در ۱۵ ژانویه سال ۱۹۸۱ در پاسخ سؤال یکی از بهائیان که از ازدواج بین فامیلی پرسیده ، ذکر می کند:
” در این نامه شما راجع به محدودیت های حاکم بر ازدواج با اقارب سوای موردی که ازدواج با زن پدر را ممنوع می سازد سؤال کرده اید. بیت العدل اعظم همچنین خواسته اند به اطلاع شما برسانیم که آن معهد اعلی هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب مقتضی نمی داند…بنابراین تصمیم گیری در این مورد به عهده خود نفوس مؤمنه محول شد.”
پس نمی توان بیان نمود که سایر اقارب هم در محدوده تحریم می باشند. دوستان بهائی هم بهتر است تابع دستورات بیت العدل باشند و از خود حکمی ندهند!
خب یه بهایی بیاد جواب آقای رهیافته رو بدهد. البته جوابها مثل گفته های ایشان مستدل و از کتابهاب خود بهاییان باشد.
جناب آیت الله معصومی، من به عنوان یک فرد بهایی قدر کار شما را می دانم. علمای با انصاف در این دین قدر و مقام شامخی دارند که شما یکی از آنها هستید. خداوند نگهدار شما باشد.
دوستان پاسخ های خزعولات به اصطلاح مستند رو باید خودتون با تحقییق بدست بیاریدد . در همه ادیان همادمهای احمق هستتند که از قلب حقیقت سو استفاده مبکنن دوستان مسلمان هم بجا گشتن دونبال اینکه ازدواج با محارم در بهاییت هست یا نه برن احکام رضای کبییر یا وطی فی دبر حیوانات یا صیغه و ازدواجبا بچه یک ساله و امکان امیزش جنسی با اون در تحریر الوسیله حضرت امام رو مطالعه بفرمان .