آخرین به روز رسانی چهارشنبه, مارس 20, 2024
25 مارس 2015 editor زنان, مقالات ۰
موضوع حضور زنان در ورزشگاهها تبدیل به مسئلهای پیچیده شده است؛ برخی “جو نامناسب” ورزشگاهها را دلیل عدم حضور زنان میدانند و در مقابل برخی معتقدند همانند مردان، زنان نیز از این حق برخوردارند. از طرف دیگر نگاهی امنیتی نیز به این موضوع در حال شکل گیری است.
به تازگی و به دنبال جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه دوازده هزار نفری آزادی برای تماشای بازیهای تیم ملی والیبال ایران در لیگ جهانی، موضوع حضور زنان در ورزشگاهها بار دیگر در فضای عمومی و رسانهای مطرح شده است.
زنان ایرانی در حالی نمیتوانند در ورزشگاهها حاضر شوند که در هنگام برگزاری مسابقههای بین المللی در ایران، زنان دیگر کشورها اجازهی ورود به ورزشگاهها را دارند. طبق قانونهای جهانی نیز جلوگیری از ورود خانمها به ورزشگاهها، ممنوع است.
با مرور مسئلهی ممنوعیت ورود زنان به استادیوم مسابقات ورزشی، ناخودگاه وضعیت عربستان سعودی و مسئلهی رانندگی زنان در این کشور در ذهن تداعی میشود. مسئلهی سادهای که در تمام دنیا موضوع ساده، پیش پا افتاده و معمولی است اما در عربستان سعودی به معضل امنیتی تبدیل شده است.
ممانعت از ورود زنان به ورزشگاهها، موافقان و مخالفان بسیاری دارد و هر کدام نیز بر اساس یک استدلال، از نظر خود دفاع میکند.
فخرالسادات محتشمی پور، فعال سیاسی اصلاح طلب و از فعالان حقوق زنان از جمله موافقان حضور زنان در ورزشگاه هاست. وی در گفت و گو با خبرگزاری ایرنا میگوید، “نه تنها با ورود خانمها به ورزشگاهها و هر مکان عمومی دیگری مخالف نیستم، بلکه آن را حق طبیعی خانمها میدانم.” محتشمی پور در ادامه با اشاره به اینکه تا امروز هیچ یک از استدلالهای مخالفانِ این ماجرا را منطقی و مطابق با عقل و شرع و عرف جامعه ندیده است، تصریح کرد: “متاسفم که چنین روندهای معیوبی همچنان ادامه دارد و مسئلهای سهل و ساده را تا این حد پیچیده و دشوار جلوه میدهند و کشور ما را مضحکهی جهانیان میکنند.”
محمدامین قانعیراد، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور نیز از حضور زنان در ورزشگاهها دفاع میکند. وی در گفتگو با ایرنا میگوید: “شوربختانه هرگز توجهی به جنبهها و تاثیرگذاری مثبتی که حضور خانمها قادر است در ورزشگاهها ایجاد کند، نشده است. زنانی که در آن جا حضور پیدا میکنند، مادران کنونی و آیندهی کشور ما هستند. بدون شک حضور آنها در این عرصه میتواند در انتقال فرهنگ ورزشکاری و ورزش دوستی به فرزندان و اعضای خانوادهی آنها موثر باشد.”
قانعیراد در ادامه میافزاید: “ما همیشه این گلایه را مطرح کردهایم که چرا کودکان و نوجوانان ما به قدر کافی به ورزش که قادر است سلامت جسمی و روانی و کاهش آسیبهای اجتماعی در بر داشته باشد، نمیپردازند. لازمهی تحقق چنین هدفهایی، برخورداری پدر و مادر از درجهای از سواد ورزشی است. این سواد ورزشی میتواند از طریق ورزشکار بودن و ورزش دوست بودن به فرزندان انتقال پیدا کند و یکی از بهترین راههای تقویت و انتقال آن نیز حضور در استادیومهای ورزشی است. ورزش این خاصیت را داراست تا از دل تماشاگران خوب، ورزشکاران خوب را نیز تولید کند.”
این جامعه شناس همچنین در پاسخ افرادی که حضور زنان در استادیومهای ورزشهایی نظیر فوتبال را به دلیل آن چه فضای نامناسب آنها میخوانند، امکان پذیر نمیدانند، گفت: “واقعیت این است که حضور بانوان و کمک به خانوادگی شدن این محیط، میتواند برای مبارزه با اوباش گری و فحاشی در این مکان کمک کند.”
از سوی دیگر مخالفین نیز دیدگاههای خود را مطرح میسازند. لاله افتخاری، نمایندهی اصولگرای مجلس هرچند که خود زن است اما با حضور زنان در ورزشگاهها، مخالف است. وی در اینباره میگوید: “من حضور خانمها در استادیومهای ورزشی و حتی طرح این مسئله را ضروری نمیبینم و به اعتقاد من این مسئلهی مهمی نیست. ما موضوعهای بسیار مهمتر از این قضیه داریم که لازم است به آنها توجه شود و روی آنها مانور دهیم. زمانی که به جزئیات پرداخته میشود، ما از امور کلان باز میمانیم. لازم است که انرژی خود را روی مسئلههای حیاتیتر و مهمتری بگذاریم.”
افتخاری، در توصیف این مسئلههای مهمتر، به موضوعهایی نظیر مادهی ٢٢٧ برنامهی پنجم توسعه در خصوص سلامت و امنیت کودکان، مادهی ٢٣٠ در خصوص زنان و خانواده، بحث بیمهی زنان خانه دار و تاکید رهبری بر توجه به خانه داری به عنوان یک شغل، بحثهای مربوط به مرخصیهای زایمان خانمها که قرار بود دولت در خصوص آن اقدام هایی را انجام دهد و غیره اشاره میکند.
او در مورد برخورد تازهی نیروی انتظامی با زنانی که برای تماشای مسابقهی والیبال به ورزشگاه دوازده هزار نفری آزادی آمده بودند مدعی است که آنچه گفته میشود معمولاً با واقعیت فاصلهی زیادی دارد.
از سوی دیگر فاطمه رهبر، دیگر نمایندهی اصولگرای مجلس، مخالفت و موافقت با این مسئله را وابسته به متغیرهای مختلف دانست. رهبر در گفتگو با ایرنا میگوید: “در برخی از ورزشگاههای ما شرایط خاصی وجود دارد و ما قادر نیستیم در مورد همهی ورزشگاهها نظری یکسان دهیم. برای مثال در خصوص ورزشگاههای فوتبال، به دلیل بزرگی، زیادی جمعیت، فضای خاص حاکم بر این محیط که معمولاً مردانه است، سردادن شعارها و دشنامهایی که شنیدن آن ها شایستهی خانمها نیست و غیره، حضور بانوان در این شرایط به صلاح نیست و من فکر میکنم حتی خود آنها هم از حضور در این مکانها اجتناب میکنند. البته درخصوص ورزشگاههای مربوط به ورزشهایی نظیر کشتی، وزنه برداری، شنا و غیره، حضور خانمها از نظر شرعی و عرفی به هیچ وجه درست نیست.”
رهبر در خصوص برخوردهای صورت گرفته با زنان از طرف نیروی انتظامی نظری مشابه با محتشمی پور داشت. او این برخوردها، به ویژه در خصوص خبرنگاران را به شدت نقد کرد و آن را ناگوار دانست.
البته همهی مخالفین حضور زنان در ورزشگاهها هم به نرمی سخن نمی گویند. اصغر ناصر بخت، معاون سیاسی و امنیتی فرمانداری تهران ورود زنان به استادیوم مسابقات بین المللی والیبال را مستلزم نظر شورای امنیت کشور اعلام کرد.
نگاهی امنیتی در حاکمیت که حتی حاضر نیست به خاطر منافع ملی، زنان را در جایگاه تماشاچی با مردان برابر در نظر بگیرد و به آنان اجازهی حضور و تشویق تیم ملی ایران را بدهد، دیدگاهی بنیادگراست که در باورش، زنان تنها در خانه معنی پیدا میکنند و از این رو آنان حتی نباید احساساتشان را برای تشویق تیم ملی مملکت شان به کار ببرند. باید پرسید آیا حضور زنان در استادیوم ها موضوع امنیتی است که شورای امنیت کشور و شورای تامین شهرستان دربارهی آن اظهار نظر کند؟ موضوع و اتفاقی که در تمامی کشورهای اسلامی (حتی کشور دارای مردم به شدت متعصب سنتی و دینی مانند یمن) زنان به راحتی وارد ورزشگاه میشوند.
از نگاه دیگر میتوان حضور جمعی از زنان را برای تشویق تیم ملی ایران به نوعی حرکت نمادین برای نشان دادن هویت زنان و خواستهای آنان در جامعه دانست. این مطالبه را میتوان یکی از خواستههای حقیقی زنان و در سایهی دیگر فعالیتهای مدنی آنان دانست و نشان دهندهی آن است که زنان در ایران، حتی برای رسیدن به این خواستهای کوچک، چقدر باید مقاومت کنند. دلسرد نشدن زنان از ایستادن در پشت درهای ورزشگاه و به دست گرفتن پرچم ایران، عزم آنها حتی برای تحقق یافتن همین خواستهی به ظاهر کوچک، به خوبی بازنمای سیاستهای غلط و تبعیض آمیز حکومت علیه زنان است.
تلاش برای رفع ممنوعیت حضور تماشاگران زن در استادیومهای ورزشی از سالها پیش آغاز شده است و کمپینهای مختلف و گاه پردامنهای هم در این رابطه جریان داشته است. از آن جمله میتوان به تلاش برای ورود به بازی فوتبال ایران و آلمان در سال ۱۳۸۳ و همچنین کمپین “دفاع از حق ورود زنان به ورزشگاهها” با شعار “حق زن، نیمی از آزادی” (کمپین “روسری سفیدها”) اشاره کرد. جعفر پناهی، کارگردان نامی ایران، نیز فیلم معروف “آفساید” را روی همین موضوع ساخته است. اما شاید بتوان نامهی فعالان سیاسی و مدنی در اعتراض به ادامهی ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها را هم، واکنش مهمی از سوی جامعهی روشنفکران ایرانی در این خصوص دانست.
١٩٠ نفر از کنشگران مدنی و سیاسی در داخل و خارج از کشور در نامهای به رئیس فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) از او خواستهاند، به رفع ممنوعیت حضور زنان در استادیومهای ورزشی در ایران کمک کند. در این نامه که به امضای فعالین سرشناسی چون شیرین عبادی، نسرین ستوده، پرستو فروهر، محمد نوریزاد، محمد ملکی، حشمت طبرزدی و نازنین افشینجم و غیره رسیده، آمده است: “ممانعت جمهوری اسلامی ایران از ورود زنان به استادیومها برای تماشای مسابقات فوتبال، که از سال ۱۹۸۲ شروع شده است ما را بر آن داشت تا از شما به عنوان عالیترین مقام فیفا برای رفع این ممنوعیت ناعادلانه کمک بخواهیم.”
خواست امضاکنندگان نامه این است که “بر اساس مادهی ٣ اساسنامهی فدراسیون جهانی فوتبال، عضویت فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی به حالت تعلیق درآید یا حداقل، همانند اقدام شایستهی فدراسیون جهانی والیبال در سال ٢٠١۴، ایران را از میزبانی مسابقات بین المللی، که زیر نظر فیفا است، محروم کند و مانع از برگزاری هرگونه برنامهی ورزشی سازمان یافته از طریق فیفا در ایران شود تا حکومت ایران به این تبعیض جنسیتی بر ضد زنان خاتمه دهد.”
دریا صفایی، بانی این کارزار که پیشتر هم کمپینی در راستای تلاش برای حضور زنان در ورزشگاههای والیبال راهاندازی کرده بود به “روز” خبر میدهد که تعداد امضاها رو به افزایش است. او میگوید: “میداند فیفا به سادگی عکسالعمل نشان نخواهد داد اما با پیگیری و اطلاعرسانی میتوان آنها را به واکنش واداشت.” به گفتهی صفایی شماری از فعالان این کمپین در روز ٣١ مارس در ورزشگاهی که بازی دوستانهی ایران و سوئد برگزار میشود حضور پیدا خواهند کرد.
این نامه واکنشهایی را نیز در سطح جهانی به همراه داشت. سپ بلاتر در مقالهای در هفته نامهی فیفا، با اشاره به سفرش به ایران در سال ۲۰۱۳ نوشته است: “علاقه و شور و شوق مردم به فوتبال تنها موردی نبود که با آن مواجه شده است بلکه قوانینی نیز در این کشور وجود دارد که زنان را از حضور در ورزشگاهها منع میکند.” رئیس فدراسیون جهانی فوتبال میافزاید که در جریان ملاقات با حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی، این موضوع را با وی در میان گذاشته است و از وی خواسته تا در میان مدت این وضعیت غیرقابل قبول را تغییر دهد.”
امینه کاکاباوه، نمایندهی پارلمان سوئد از حزب چپ نیز، در مطلبی که در روزنامهی افتون بلادت به چاپ رسید با اشاره به نقض حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان توسط حکومت ایران، از رئیس فدراسیون فوتبال سوئد خواست که مسابقهی فوتبال ما بین تیمهای ملی ایران و سوئد را لغو کند.
به نظر می رسد پافشاری بر ممنوعیت حضور زنان در استادیوم های ورزشی تنها به حیثیت ورزشی ایران لطمه می زند، لطمهای که در بلندمدت میتواند ورزش ایران را دچار بحرانی عمیق سازد.
23 ژوئن 2014 ۹
1 سالپیش