خاطرات همراهی با دو فعال محیط زیستی محبوس در اوین/پویان خوشحال
جلسه بازجویی تمام شد. من با چشم های بسته رو به دیوار در گوشه ای نشسته بودم. بازجو که در بند دو الف زندان اوین، همه «سید» صدایش می کردند، گویا با تلفن حرف می زد: «دوره انفرادیش تموم شده. لطفاً در اولین فرصت منتقلش کنید، بند عمومی». به خودم می گفتم بالاخره دوره هم […]...
ادامه مطلب