اسب و ماه کبود – شعری از مظاهر شهامت
کسی اسب را از کلمات پنهان دزدیده درست در لحظهای که پرستار نهچندان جوان بیهوشیِ بیمار نخست خود را لب نزده در طبقات بیشمار بیمارستان از یاد میبرد هنوز شیهه در لابهلای برگهای تاریکی میپیچد هنوز روایت سم روی آسفالت خیابان تکرار میشود هنوز ماه روی پیشانیام افتاده است هنوز … بیا کمی دستهایت را […]...
ادامه مطلب