کسی به جوخهی آتش نمیسپارد جان – شعری از مهرداد نقیبی
از قعرِ سیاهی میگذرد در قرنهای تباهی در هوای اختناق با سینههای سوخته و خونین و جانهایی که زیرِ حریقِ رگبارها به خاک میافتند. میان آن میدانهای پر خون؛ و دشتهایی از یادِ یاران گلگون. *** از قعر شب میگذرد و شهابِ روشنایی میتراود در آسمانِ شبزده. دیگر کسی نمیدهد تن […]...
ادامه مطلب