آخرین به روز رسانی شنبه, سپتامبر 23, 2023
22 ژوئن 2016 editor دگر باشان جنسی, مقالات ۰
“طبیعی” واژهای است که اکثر افراد با تفکر مردسالارانه، آن را در انحصار رابطهی بین دو جنس مخالف یعنی مرد کامل و زن کامل میدانند. این درحالی است که مفاهیم جنسیت، هویت جنسی، جنسیت اجتماعی و حتی خود جنس که معیار تشخیص آن اندام جنسی افراد، کروموزمها، سطح هورمونها و خصوصیات جنسی ثانویه آنها است، یک طیف پیوسته است و به دو دستهی مشخص و معین مذکر و مونث تفکیک نمیشود.
از آنجایی که افراد جامعه جنس، هویت جنسی، جنسیت و گرایشهای جنسی گوناگونی دارند، لزوماً مصرف کنندهی این تفکر افرادی نیستند که خود را مرد یا زن کامل میدانند و فقط به جنس مخالفشان گرایش دارند و دگرباشان هم میتوانند چنین تفکراتی را داشته باشند و یا حتی شکل آن را از دگرجنسگرا محور تغییر داده و به صورت همجنسگرا محور و یا ترنس محور در زندگی شخصی خود و یا در جامعه به کار ببرند.
عدم استقلال در تعریف خود
گرایش جنسی توصیف کنندهی تمایلات جنسی یک فرد به فرد دیگر است و اگر معطوف به همجنس باشد، همجنسگرایی نام دارد اما همجنسگرا بودن در جامعهی ایرانی معنای دیگری پیدا میکند.
همجنسگرای مرد یا گی، در جامعهی ایرانی مردی تلقی میشود که مفعول جنسی واقع شده و حالتهای به اصطلاح زنانه دارد.
همجنسگرای زن یا لزبین هم، زنی انگاشته میشود که از مردها متنفر است و تنفراش از مردان باعث شده تا او خودش را مردانه بداند و در نتیجه به زنان تمایل پیدا کند.
این تعاریف اشتباه باعث شده تا اکثر دگرباشان ایرانی ماهیت خودشان و گرایش جنسیشان را نسبت به نزدیک شدن و فاصله گرفتن از مرد کاملی که فقط در افسانههای جامعهی مرد سالار یافت میشود، بسنجند و هیچ وقت خودشان را به صورت مستقل تعریف نکنند.
متاسفانه این تعاریف از خود و دیگران تبدیل به اعتقادی درونی شده و باعث میشود تا افراد جامعهی ایرانی نتوانند با درکی درست در کنار هم قرار بگیرند و همچنین باعث باز تولید خشونت علیه دگرباشان در گروههایی که خود این افراد تشکیل میدهند شده است.
عدم پذیرش افرادی که زنانه نیستند در بین گیها و برعکس آن در بین لزبینها، مبنا قرار دادن ظاهر و گرایش افراد برای دوستی و ایجاد گروه در بین دگرباشان، عدم پذیرش دوجنسگرایان و همه جنسگرایان که دارای گرایشی مستقلی هستند در میان سایر دگرباشان، عدم داشتن حق گفتن از تفاوتهای فردی در میان گروهی از دگرباشان و از این قبیل نمونههایی هستند که باعث میشوند حتی یک فرد در صورت آشکار سازی و برداشتن نقاب خود، نقابی دیگر بر چهره بزند که خودِ او نیست.
یک فتوا در چهارچوب مرد و زن
برداشت حاکمیت از شرع اسلام تنها روابط دوجنس مخالف را مجاز میداند و حتی روابط جنسی افراد هرمافرودیت و به تعبیر فقهی خنثی که با ویژگیهای جنسی مخصوص به خودشان متولد میشوند، حق آنها نمیداند و در بسیاری از موارد دیگر مانند طهارت، صلات، حج، جهاد، حجر، نکاح، ارث، حدود، قصاص و دیات، احکام گیج کنندهای برای آنها صادر کرده است. اما آیت الله خمینی تصمیم به یک نو آوری در این زمینه گرفت و در سال ۱۳۴۳ در اثر فقهیاش، تحریرالوسیله، به روا بودن اصل تطبیق جنسیت فتوا داد. اولین نفری که برای تطبیق جنسیت از روح الله خمینی کسب تکلیف کرد، یک ترنسشکوال ایرانی به نام مریم خاتون ملک آرا بود و دادن اجازهی عمل تطبیق جنسیت به او با تایید پزشکان در سال ۱۳۶۴، باعث شد تا تطبیق جنسیت به یک مبحث حقوقی و فقهی در ایران بدل شود.
از آن پس تعداد قابل توجهی از افراد ترنس و هرمافرودیت مجال آن را یافتند تا جنسشان را بر مبنای تصویر ذهنیشان تغییر دهند اما متاسفانه عملهای تطبیق جنسیت عدهای برای بسیاری از همجنسگرایان، دوجنسگرایان و حتی افرادی با هویتهای جنسی و جنسیتهای گوناگون تبدیل به عمل تغییر جنس شد.
تفاوت قائل نشدن میان تعریف هویت جنسی و گرایش جنسی، گناه بودن روابط همجنسگرایانه در شرع، زنانه دانستن روابط بین دو مرد همجنس و همچنین مردانه دانستن روابط بین دو زن همجنس، مجازاتهای قانونی و عدم پذیرش دگرباشان در جامعه و خانواده، بخشی از دلایلی هستند که متاسفانه دگرباشان را مجبور میکند تا خودشان را بر اساس این تعاریف تغییر دهند و در پروسهی بسیار سخت تغییر جنسیت قدم بگذارند؛ غافل از اینکه تعاریف، ماهیت یک فرد را نمیسازند و این ماهیت آنها است که باید منشاء ایجاد و تغییر تعاریف باشد.
دوجنسگرایان قربانیان دیگر
تعریف مستقل گرایش دوجنسگرایان در میان دگرباشان دیگر نیز با تعریفی که برگرفته از نحوهی زندگی در جامعهای با دوگانهی مرد و زن است، زیر سوال میرود.
ازلی و ابدی تصور کردن یک رابطه، باعث آن میشود تا همجنسگرایان و ترنسهایی که حتی خود ممکن است دوجنسگرا باشند، دوجنسگرایان را منحرف و همجنسباز خطاب کنند و آنها را افراد قابل اعتمادی برای ایجاد یک رابطه ندانند؛ درحالیکه اگر معیارشان رابطهی ابدی با یک فرد باشد، شاید بتوانند آن را با یک دوجنسگرا یا همه جنسگرا تجربه کنند.
دوجنسگرایی تنها به این معنی است که یک فرد میتواند میان دوجنس مرد و زن برای خود شریک جنسی انتخاب کند. این انتخاب میتواند همزمان شامل افراد متعدد شود، میتواند تا ابد متوجه به یک فرد بماند. دقیقاً مانند سایر دگرباشان و دگرجنسگرایان که ممکن است با افراد مختلفی در یک زمان رابطهی جنسی برقرار کند و یا ممکن است تمایل شان تنها معطوف به یک نفر باشد.
این دلایل باعث میشود تا اکثر دوجنسگرایان و همه جنسگرایان نتوانند خودشان را مستقلاً در میان دگرباشان و دگرجنسگرایان معرفی کنند و حتی ممکن است روابط خود را به دگرجنسگرایی و همجنسگرایی تقسیم کنند و بین آنها ارزش گذاری کنند.
جدال با خود باعث میشود تا افراد جامعه نتوانند زندگی شخصی و جمعی خوبی داشته باشند و برای اهداف بزرگتری که نفعاش به همهی آنها با هر جنس، گرایش جنسی، جنسیت و هویت جنسی میرسد، تلاش کنند.
مشکلات جامعهی جهانی که ایران جزیی از آن است، روزی به پایان میرسد که افراد فارق از آنچه که هستند برای ساختن دنیایی بهتر تلاش کنند.
23 ژوئن 2014 ۹
9 ماهپیش