آخرین به روز رسانی چهارشنبه, مارس 20, 2024
24 فوریه 2015 editor آزادی اندیشه و بیان, گفتگوها ۰
جمال حسینی: فعالیت های ما خاری بود در چشم دستگاه امنیتی
سال ۸۸ مبدا زمانی مشخصی است که متاثر از تحولات سیاسی کشور، دستگاه امنیتی به برخورد گسترده با سازمانهای مدنی و مدافع حقوق بشر روی آورد و در واقع هدف متوقف کردن فعالیت این سازمانها را به صورت جدی دنبال میکرد. برای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران یازدهم اسفندماه آن سال، روایت روزهای سختی بود که هجمهی گستردهی دستگاه امنیتی و کارزار وسیع تبلیغاتی آن را از سر میگذراند. علیرغم اینکه حدود ۵ سال از آن تاریخ میگذرد و با اینکه پروندهی بسیاری از قربانیان آن، که جمعاً حدود شصت سال زندان را در پی داشت، با تحمل محکومیت مختومه شد، با این حال همچنان تعدادی از همکاران این مجموعه و قربانیان ۱۱ اسفندماه ۸۸، به جرم فعالیت انسانی در زندان به سر میبرند؛ از جمله سید مهدی خدایی، نصور نقی پور، محمدحسن یوسف پورسیفی، نوید خانجانی و ایقان شهیدی.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سالگرد این واقعه را هر ساله گرامی میدارد و آن را روایت میکند تا یادآوری کند وضعیت سخت مدافعان حقوق بشر در ایران را و نیز آزادی این افراد را جزو مطالبات همیشگی خود مورد تاکید قرار دهد. سال گذشته، سید جمال حسینی از مسئولان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی مصاحبهای با خط صلح، به روایت خاطرهی خود از این واقع و شفاف سازی پیرامون آن پرداخت که در چارچوب مواضع این تشکل بود.
در کمال تاسف جمال حسینی در سال جاری، به شکلی که هنوز بر ما روشن نیست، جان باخت. بنابراین با توجه به اینکه شکل و موضوعیت یازدهم اسفند ماه و نیز وضعیت قربانیان آن تغییری نکرده است، بهتر دیدیم به جای گفتاری تازه، که نمیتواند چندان اطلاعات جدیدی همراه داشته باشد، به بازنشر مصاحبهی آقای حسینی مبادرت کنیم؛ این موضوع علاوه بر اینکه باعث میشود این واقعه در نقطهی تمرکز ما باقی بماند یادآور سید جمال حسینی همکار خستگی ناپذیر و فراموش نشدنی ما در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز خواهد بود.
کیوان رفیعی
دبیر مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
آقای حسینی، به عنوان اولین سوال از شما میپرسیم که: ۱۱ اسفند ۸۸ را چطور به خاطر میآورید؟
خاطرهی بامداد ۱۱ اسفند ماه ۸۸ برای من همراه هست با خیل زیاد تماسهای تلفنی از ایران و سایر نقاط که تماماً حامل اخبار شوم دستگیری یا اقدام برای بازداشت یک همکار یا عضو یا حتی اعضای خانوادهی یک عضو بود. صادقانه عرض میکنم که سر در گم و غافل گیر شده بودم؛ نه فقط من، بلکه سایر اعضای مجموعه که از دستگیریها در امان مانده بودند، همین وضع را داشتند. به هر حال از همان ساعتهای اول که توانستیم درک جامعی از آن چه که در جریان بود داشته باشیم، تلاش زیادی را برای حفظ سایر نیروهای در خطرِ بازداشت آغاز کردیم، در کل اجازه بدهید این طور بگویم که، ۱۱ اسفند ماه ۸۸ روز سخت و غم انگیزی بود…
آیا شما انتظار چنین برخوردی با مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران را داشتید؟
مثل اکثر فعالانی که در حوزهی مدنی یا سیاسی فعالیت میکنند، ما هم حرکت نهادهای امنیتی و تقابل آنها با جامعهی مدنی را مانیتور و تحلیل میکردیم و بر این اساس باید عرض کنم که بله ما فکر میکردیم که با ما برخورد کنند، ولی نه به این شکل و حجم. میدانستیم که موجی در راه است؛ چون قبل از ما تقریباً اکثر گروههای حقوق بشری، دانشجویی، سیاسی و غیره مورد برخورد قرار گرفته بودند و ما هم در آن روزهای حساس اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری، با تکیه بر نیروی انسانی گستردهی خود فعال بودیم و حتی تعدادی بازداشت شده در همین رابطه را در زندانها داشتیم و میدانستیم نوبت ما هم به زودی میرسد. همین طور از جانب اعضای زندانی خود در آن مدت، اخباری به ما رسیده بود که این گمانه را تقویت میکرد. ما بر اساس همین پیش بینیها، ضمن هوشیاری بیشتر، چند هفته قبل از ۱۱ اسفند، به صورت یک جانبه همهی عضویتهای اعضا که علنی بود را لغو شده اعلام کردیم چون نمیخواستیم به امنیتی تر شدن کار در آن شرایط بیفزاییم و همین طور تصمیم گرفتیم ساختار جدید گروه و چیدمان و نیروی انسانی آن را تا تغییر شرایط، غیر علنی یا حداقل نیمه علنی نگاه داریم. هرچند این موج ضربه زودتر از پیش بینی ما از راه رسید و با این توضیح مجدد عرض میکنم که ضربه قابل پیش بینی بود ولی حجم و شکل آن خیر. ما تصور میکردیم نهایتاً با چند بازداشت، این موج را از سر خواهیم گذراند و انتظار یک عملیات هماهنگ و سراسری توسط سپاه پاسداران در شهرهای مختلف که هر کس را با هر درجهی همکاری و وابستگی و حتی اعضای خانوادهها را در بر بگیرد، نداشتیم؛ عملیاتی که مشخص شد حداقل از یک ماه قبل تدارکات اجرای آن چیده شده بود و همزمان در زمینهی سایبری و رسانه ای کلید خورد… این یک عملیات کم سابقه در مقابل یک گروه حقوق بشری بود.
به نظر شما اساساً چرا باید چنین برخوردی با این تشکل صورت بگیرد و به قولی چرا این سازمان؟
یک سوی قضیه همان طور که عرض کردم این بود که، دستگاه امنیتی نهادهای مدنی را در اعتراضات گستردهی پس از انتخابات، آغاز کننده و ادامه دهنده میدانست و برای همین یک کارزاری بر علیه سازمانها راه انداخته بود. اگر به نیمهی دوم سال ۸۸ نگاه کنید، تقریباً هیچ گروه مستقلی نماند که عضوی بازداشت شده نداشته باشد، اما این که چرا این برخورد با این مجموعه شدت بیش تری داشت، باید عرض کنم به هر حال ما تنها گروهی بودیم که ضمن مستقل بودن که، در این جا به معنای بی پشتوانه و بی دفاع بودن هم میشود، تمام مسئولین خود را که عمدتاً در داخل کشور بودند حدود یک سال و نیم قبل با عکس و اسم و مشخصات، علناً معرفی کرده بودیم. همین طور به نسبت بسیاری از سازمانهای دیگر استعداد و نیروی انسانی فعال بیشتری داشتیم؛ یعنی از سویی علنی بودیم و دستمان باز بود و هدفی سهل بودیم و از سویی نیروی انسانی زیادی در سراسر کشور داشتیم. هم چنین ترکیب مجموعه برای سیستم امنیتی خوشایند نبود؛ ما توانسته بودیم مثلاً از عرب فدرالیست خواه تا پان ایرانیستها و از روحانیون تا فعالان بهائی را در یک مجموعه و تحت یک هدف- که همان فعالیت در زمینهی حقوق بشر باشد- گرد هم آوریم که این خوشایند نبود. فعالیتهای خیابانی که کم تر در بین سازمانهای ایرانی حقوق بشری معمول است، توجه ویژه به اقلیتها و مناطق حاشیهی کشور و البته فعالیت جدی در فضای سایبری و غیره از کار انداختن ما را تبدیل به یک هدف کرده بود. به هر حال کینهای که از ما داشتند در کنار سهل الوصول بودن برخورد با مجموعه و همین طور حجم گستردهی نیروهای ما را که میتوانست نیازهای تبلیغاتی سپاه پاسداران بی تجربه که ورودش به حوزهی اجتماعی و داخلی حاصل ملاحظات داخلی دستگاه امنیتی بود، در آن زمان پاسخگو باشد. جمیع این موارد دست به دست هم داد تا این انتخاب شوم و اقدام تاسف بار صورت بگیرد .
پس از گذشت چهار سال، آیا اکنون امکان دارد در مورد حجم آسیب های وارده بر تشکل صحبت بکنید؟
هرچند هدف سپاه که توقف ما بود، علی رغم بسیج تمام نیروها و ظرفیتشان محقق نشد؛ با این حال به خاطر گردهی نحیف یک تشکل داخلی، مستقل و جوان، ما هزینهی سنگینی پرداختیم. ما در روزهای قبل ۱۱ اسفند، جمعاً حدود ۶ نفر همکار زندانی داشتیم، در ۱۱ اسفند ۳۰ نفر و در پایان اسفند هم ۱۲ نفر دیگر؛ یعنی در آخر سال ۸۸ ما ۴۸ فرد وابسته در زندانها داشتیم که تعدادی از آنها از نیروهای تشکیلاتی و فعال ما بودند. همچنین امکانات محدود ما مثل وب سایتها و امکانات سایبری آسیب دید. ولی از همه سختتر این بود که گروهی که کاملاً علنی بود، حالا فضای کار علنی از آن گرفته شده بود که اینها جذب نیروی انسانی، گردآوری کمکهای مالی و فعالیت در قالبهایی که گروه در طی سالها با آن خود را تطبیق داده بود، از آن گرفته شده بود و سپس حجمهی سنگین تبلیغاتی نهادهای امنیتی علیه ما که مجموعه را، متهم به کار سیاسی میکردند و از این طریق جو رعب و وحشت در اطراف ما میساختند و هزینهی همکاری با ما را بالا میبردند؛ کار را برای ما بسیار سخت میکرد.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران پس از این حجمه چه مسیری را پی گرفت؟
اولین کاری که کردیم، حرکت از کمیت به کیفیت یا به قولی سفت کردن کمربندها بود. بازسازی، جذب نیرو و یافتن منابع مالی جدید از جمله اولویتهای ما بود. همان طور که اشاره کردم تمام اشکال و قالبهایی که در طی سالها با آن منطبق شده بودیم مثل نحوهی تامین مالی، نیروی انسانی و زمینههای فعالیت و غیره از ما سلب شده بود، باید تمام اینها را به قولی نوآوری و جایگزین میکردیم؛ کما این که هزینهی امنیتی کار هم به صورت چشم گیری افزایش پیدا کرده بود و حتی همکاران خارج از کشور هم احساس ناامنی میکردند و لازم بود برای افزایش امنیت نیز تلاش کنیم. بازسازی ظرفیتهای سایبری ما نیز قسمت دیگری از این مسیر بود و در این خصوص سعی کردیم ظرفیتهای خارج کشور را در شرایط امنیتی و پر مخاطرهی داخل فعالتر بکنیم. به هر حال ۱۱ اسفند موجی بود که تغییرات کیفی و بنیادی زیادی در این تشکل به وجود آورد .
وضعیت بازداشت شدگان ۱۱ اسفند چه شد آیا همچنان در بازداشت هستند؟
اواخر سال ۸۸ ما جمعاً ۴۸ مرتبط در زندانها داشتیم؛ این که میگویم مرتبط به این دلیل است که برخی از آنها پیش از بازداشت از مجموعه جدا شده بودند. مثل آقای خانجانی یا شهیدی که البته به دلیل همان بی اطلاعی دستگاه امنیتی بازداشت شدند، بعضیها اشتباه بازداشت شدند و مواردی هم مثل بازداشت عضو خانواده به جای فرد تحت تعقیب داشتیم. به هر حال از این تعداد ۴۲ نفر در اسفند ماه ۸۸ و ۶ نفر در تاریخهای قبل از آن بازداشت شده بودند که به تدریج اکثریت آنها تا خرداد ماه سال ۸۹ با وثیقه یا شرایط دیگر آزاد شدند، تعدادی هم محکوم شدند و در طی این ۴ سال حبس خود را تمام کردند و آزاد شدند با این حال همچنان آقایان مهدی خدایی، ابولفضل عابدینی، نصور نقی پور، محمد یوسف پور سیفی، نوید خانجانی و ایقان شهیدی از بازداشت شدگان ۱۱ اسفند و آقایان رسول بداقی و رضا شهابی از همکاران ما، که البته مستقیماً در رابطه با مجموعه بازداشت نشدند، به دلیل محکومیتهای سنگین همچنان در زندان به سر میبرند. در کل دستگاه قضایی در برخورد ۱۱ اسفند بیش از ۷۰ سال محکومیت تعلیقی و تعزیری برای این عزیزان صادر کرد، هنوز تعدادی از پروندهها رسیدگی نشده، تعداد زیادی از همکاران ما هم که دستگیر نشده بودند از کشور خارج شدند یا هم چنان تحت تعقیب هستند، تعدادی از کار اخراج شدند و بسیاری محرومیت از دیگر حقوق که واقعا تاسف آور است…
اتهامات مطروحه از سوی سپاه پاسداران تا چه حد واقعیت داشت؟ به خصوص در مورد شخص شما؛ منظور بیشتر فعالیتهای سیاسی شماست…
اتهامات بی سند و مدرک دستگاه امنیتی به ما که از صد تریبون به اصطلاح ملی، مکرر پخش میشد و هنوز هم میشود، هر کس را که با الفبای سیاست آشناست، به خنده میاندازد. چطور ممکن است که یک سازمان حقوق بشری علنی با خروجی مشخص به چند کشور و یا دهها سازمان سیاسیِ بعضاً معاند یکدیگر، هم زمان وابسته باشد!؟ مسلماً مردم ما با توهم توطئه و اتهام پراکنی دستگاه امنیتی در این سه دهه فعالیت، آشنا هستند و همان طور که تجربهی ما هم نشان داد، توجه و باور نمیکنند. بگذارید خیلی ساده بپرسم که سند این ادعاها چه بود؟ مثلاً چطور ما وابسته به سازمانهای وابسته به کشورهای خارجی میشویم؟ صرف ادعا و نشان دادن چند عکس شخصی مونتاژ شده یا حتی واقعی که چیزی را ثابت نمیشود؛ به هر حال بی منطقی و پوج بودن این ادعا بر کسی پوشیده نیست.
در مورد خود من هم که شاید بشود گفت بیشترین تبلیغات را دستگاه امنیتی در مورد سیاسی بودن فعالیتهای من میکرده، به همین شکل پاسخ میدهم. البته دوستانی از ما در آن موقع به دلیل شرایط و بهم ریختگی گروه و از سر نا هماهنگی و بی اطلاعی در مورد من توضیحاتی دادند که، درست نبود. بعد از آن هم به دلیل این که دوستان ما در زندانها تحت فشار بودند، برای جلوگیری از تنش، شفاف سازی آن را به زمان مناسب که شاید الان باشد، موکول کردیم. به هر حال من معتقدم انسانی که اعتقاداتش را نفی میکند، در واقع خودش را نفی میکند. اگر معیار اعتقادات من، ادعاهای خودم باشد، باید بگویم که بنده هیچ وقت در دنیای سیاست فعالیت جدی یا خاصی نداشتم و از ده سال قبل نیز، همین را هم کنار گذاشتم و به طور تمام وقت به کار حقوق بشری وارد شدم. این تغییر نگرش حتی قبل از آغاز به کار در مجموعه در من شکل گرفت و هیچ گاه هم مرز سیاست با حقوق بشر را در کارهایم به هم نریختم. اتفاقاً همین باور و جسارت و درک ما بود که اتحاد زیر پرچم حقوق بشر در مجموعه را میسر میکرد؛ همان طور که عرض کردم ما از تمام نحلههای گوناگون فکری و بعضاً بسیار متفاوت در مجموعه نماینده داشتیم که حول موضوع حقوق بشر فعالیت میکردند و همین موضوع خاری بود در چشم دستگاه امنیتی. شما نگاه کنید، هیچ وقت دستگاه امنیتی در تبلیغات علیه ما در مورد خروجیهای کار ما صحبت نمیکند و به آنها پاسخی نمیدهند یا آنها را به چالش نمیکشند؛ نمیتوانند هم مثلاً، گزارش ما در مورد اعدامها را زیر سوال ببرند. میآیند ماهیت گروه را به عنوان حذف صورت مسئله مورد هدف قرار میدهند؛ آن هم چون دستشان خالی است به چیزهایی مثل تغییر مذهب و یا مسائل شخصی بسنده میکنند و با آمیختن راست و دروغ-جعل و واقعیت، با استفاده از سرمایههای ملی و به کار گیری تمام عناصر تبلیغاتی، یک سازمان حقوق بشری را تبدیل به دشمن فرضی برای مانورهای تبلیغاتی خود میکنند که که واقعاً خنده دار و البته از نوع زهرخند است. به هر حال بنده کار سیاسی نمیکنم و بیش از هر کسی به حقوق بشر و مرز آن با کار سیاسی و فعالیت در این زمینه معتقدم، سابقهی ده سال گذشتهی من هم به خوبی همین را ثابت میکند.
امروز مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کجا ایستاده است؟
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران امروز جایی ایستاده که هر سازمانی در سایهی تلاش بی وقفه و باور به اهداف و جدیت باید بایستد. ما علیرغم این که سنگین ترین هزینهی ممکن را در تاریخ معاصر ایران در بین سازمانهای حقوق بشری متحمل شدیم، با این حال تسلیم فشار و دشواریها نشدیم، مفتخریم پس از تمام دشواریها که هنوز هم ادامه دارد: خبرگزاری هرانا امروز بیش ترین سهم در گزارشگری از نقض حقوق بشر را به دو زبان فارسی و انگلیسی دارد، مرکز آمار ما که بانک دیجیتال وضعیت حقوق بشر ایران است یک منبع بی نظیر از این اطلاعات است که امروزه در اختیار محققان و سایر گزارشگران قرار دارد، ما هم چنان در صف مقابله با سانسور و فیلترینگ و توسط کمیتهی رکن چهارم و سرویسهای آن حضور فعال داریم، به تعداد زیادی از سازمانها و گروهها که به دلایل امنیتی نمیتوانم نام آنها را بیاورم، خدمات اینترنتی و فنی رایگان ارائه میدهیم، ماهنامهی خط صلح را، که در حال حاضر تنها نشریهی عمومی و تخصصی حقوق بشر در ایران است، هر ماه چاپ و منتشر میکنیم که به گواه آمار و استقبال ها، عملکرد آن بسیار مثبت بوده، در حمایت از قربانیان نقض حقوق بشر، زندانیان عقیدتی و خانواده هاشان در حد توان فعال هستیم، در صحنهی بین الملل مثل نشست روزهای آتی سازمانهای غیر دولتی در ژنو حضور فعال داریم، همچنین با گزارشگر ویژهی سازمان ملل و سایر سازمانهای بین المللی همکاری نزدیک داریم، علاوه بر موارد منتشر شدهی پیشین، دو کتاب در دست انتشار داریم و همچنین قصد توسعهی کتابخانهی آنلاین خود را داریم، با بنیاد فرزاد کمانگر همکاری میکنیم و همین طور اخبار خوب دیگری از مجموعه و توابع آن در راه است که ترجیح میدهم هموطنان در روزهای آینده از طریق خود مجموعه از آن با خبر شوند. به هر حال ما در طی چهار سال گذشته با دست خالی و اما با باور عمیق به راهی که سالها قبل شروع کردیم و دوستان زندانی ما سمبل جدیت آن هستند، پیش رفته و می رویم و تلاش ما این است که هرروز موثر تر نسبت به روز قبل در عرصهی حقوق بشر ایران حرکت کنیم .
23 ژوئن 2014 ۹
1 سالپیش