آخرین به روز رسانی چهارشنبه, نوامبر 22, 2023
23 اکتبر 2022 Editor حق حیات(اعدام), گفتگوها ۰
معتاد بیمار است یا مجرم؟ بحثی مناقشهبرانگیز که شاید تا امروز هیچ پاسخ روشنی به آن داده نشده و نظرات مختلفی دربارهی آن مطرح است، اما هر رویکرد و نگاهی به فرد معتاد اعم از بیمار یا مجرم میتواند رفتاری متفاوت با او به همراه داشته باشد که در سرنوشت این فرد تأثیرگذار خواهد بود.
طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی (WHO) در ۲۰۰۳ اعتیاد یکی از چهار بحران بشر در هزارهی سوم است. این مسئله نشان میدهد که اعتیاد نه یک مقولهی ساده و پیشپاافتاده، که یک معضل جدی است و در جامعهای که برخورد مناسبی با این پدیده صورت نگیرد، میتوان انتظار شکلگیری بحرانی جدی داشت.
به همین دلیل نگرشی که نسبت به فرد درگیر اعتیاد وجود دارد، میتواند علاوه بر جامعهی معتادان در کلیت یک جامعه نیز نقشی تأثیرگذار و مهم داشته باشد. در ایران بارها دربارهی موضوع جرم یا بیماریبودن اعتیاد بحث شده و افراد با یک هدف مشترک که آن هم کمرنگکردن این معضل است، نگرشهای متفاوتی به این موضوع داشتهاند که به نظر میرسد تا امروز این مناقشه نتوانسته نتیجهی چندان مثبتی داشته باشد.
چندی پیش حسین ذبحی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر در گفتگویی تلفنی تأکید کرد که از نظر ما معتاد مجرم است، نه بیمار. او در توضیحاتش دربارهی این مسئله به قانون سال ۸۹ اشاره کرد که معتاد در صورت تجاهر مجرم محسوب میشود؛ در واقع در قانون جدید قانونگذار معتاد را ملزم به ترک اعتیاد کرده و در صورت عدم ترک و بعد از آن در صورتی که متجاهر شود یا بعد از اعزام به مرکز درمانی برای ترک تلاش نکند، بر اساس مادهی ۱۶ قانون مجرم و قابلتعقیب و مجازات است.
در واقع طبق اظهارات ذبحی هر معتاد فرصت محدودی برای ترک اعتیاد دارد و در صورت عدم انجام این کار مجزم شناخته خواهد شد. برای بررسی این مسئله به سراغ مریم رامشت، روانشناس و مدرس دانشگاه رفتیم. در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
چرا معتاد را بیمار میدانند و مجرمدانستن آن چه پیآمدهایی میتواند داشته باشد؟
بدیهی است که مجرم باید دستگیر شود، اما آیا کسی که دستگیر میشود، در شرایط بازپروری قرار میگیرد؟ حتی بر فرض اینکه دستگیری افراد معتاد با منظور بازپروری و نگهداری باشد، امکان اجراییکردن این هدف تحت هیچ شرایطی وجود ندارد. از نظر من مجرمدانستن معتاد رویکرد غلطی است که باید به بیماردانستن آن تغییر پیدا کند.
سالها قبل از انقلاب مصرف مواد سنتی مثل تریاک بسیار رواج داشت و علاوه بر آن برنامهریزیهایی برای آن صورت گرفت که فرد از نظر قانون و علم پزشکی نه مجرم بود و نه بیمار؛ به طوری که حتی کوپنهایی برای مصرف معتادان در نظر گرفته شد؛ اما پس از چند سال به خصوص در اوایل انقلاب این مسئله مطرح شد که معتادان و فروشندهها مجرمند و هر دو فرد هم دستگیر میشدند.
برخورد با پدیدهی مواد مخدر و اعتیاد آزمونوخطاهای بسیاری را طی کرده است و برای اینکه بدانیم چرا امروز معتاد را بیمار میدانند، لازم است تاریخچهای از این برخوردها بدانیم. در دورهای ایدهی مقابله با اعتیاد این بود که جلوی عرضهی مواد مخدر گرفته شود؛ حتی برخی بر این عقیده بودند که باید کنترل شدیدی بر مرزهای شرقی کشورمان داشته باشیم.
در ادامه فروشندگان مواد دستگیر میشدند و سختترین احکام شامل حال این افراد میشد و فروشندگان بسیاری اعدام شدند و حتی برخی افراد به جرم مصرف مواد مخدر دستگیر میشدند. با این رویه اتفاق خوبی برای جامعه رخ نداد و تنها شاید در دورهای به واسطهی این برخوردها وحشتی ایجاد شد که این وحشت به مرور از بین رفت و با ظهور مواد صنعتی شرایط پیچیدهتری به وجود آمد و قشر جوان بیشتر به این نوع موادها وابسته شد.
مصرفکنندهی مواد سنتی دچار آتروفی میشد و در حرکات و برخی کارهای روزمرهاش با مشکل مواجه بود، اما مصرفکنندهی مواد صنعتی از آنجا که تأثیر این مواد بر مغز است، حالت دیگری را تجربه میکند و مشکلات او بسیار متفاوت از مصرفکنندهی مواد سنتی است.
علم دنیا با آزمونوخطاهای فراوان در برخورد با پدیدهی اعتیاد و بررسی آن در جوامع مختلف به این نتیجه رسید که معتاد بیمار است و برخورد مجرمانه با او مناسب نیست.
من سالها در این زمینه کار کردم و دیدهام افرادی که زندگی سختی دارند، در شرایط اجتماعی بدیاند یا درگیر مشکلاتی مثل مشکلات مالیاند، خطر اعتیاد آنها را بیشتر تهدید میکند. اگر خشم فروخورده شود، افسردگی به بار میآورد و اگر آن را بیرونی کنید پرخاشگر میشوید و اگر در کل نتوانید خشم را مدیریت کنید، مشکلات زیادی برایتان به وجود میآید که میتواند شما را در خطر اعتیاد قرار دهد. علم امروز میگوید که رفتن به سمت مواد مخدر لزوماً برای خوشگذراندن و تفریح یا دوست ناباب نیست. دلیل اصلی حال خراب فرد است. وقتی کسی مثلاً عاشق میشود و نمیتواند به آنچه که میخواهد، برسد، درگیر مشکلات روحی میشود و بعضاً به سراغ مواد میرود. فردی که در این مسیر قرار میگیرد، اساساً شخصیتی منفی برای جامعه نیست که بخواهیم او را مجرم بدانیم؛ در واقع بخش اعظم افرادی که درگیر اعتیاد میشوند، بیشتر زمینههای هیجانی زیاد دارند، با اختلال شخصیت مواجهند و مشکلاتی از این دست دارند و آنها حتی پیش از اعتیاد بیماریهای زمینهساز دارند و بعضاً این بیماری تشدید شده یا شکل دیگری در زمان اعتیاد پیدا میکنند.
اگر فردی بدون هیچ بیماری زمینهساز به سمت مصرف مواد مخدر برود هم میتواند پس از اعتیاد بیمار تلقی شود؟
هر اعتیادی یک دلیل دارد. در گذشته به عنوان مثال اگر کسی درگیر دیابت بود، با مصرف تریاک سعی داشت بر این بیماری غلبه کند، اما همین کار پس از مدتی او را به مواد مخدر وابسته میکرد و همان اعتیاد علاوه بر اینکه فردی را درگیر بیماریهای روحی و روانی میکرد، در سیستم گوارش او اختلال ایجاد میکرد و حتی بیماریهای قلبی هم به همراه داشت؛ در واقع آنچه که ظاهراً میتوانست یک بیماری را به شکل غیرعلمی کنترل کند، پس از یک مدت به عارضه تبدیل میشد.
دربارهی افسردگی، خشم یا زمینههای اختلال روانی که فرد را به سمت اعتیاد میکشاند، مواد مخدر یک نگهدارنده یا یک آرامشبخش موقت و مخرب است که به بدن آن فرد قطعاً آسیب میزند.
اعتیاد در بسیاری مواقع راه فرار موقت از برخی اختلالات است، اما دقیقاً این فرد درگیر اختلالات شدید دیگری میشود و به نوعی یک اختلال را با اختلالی دیگر مدیریت میکند. معتاد به مواد مخدر شدیداً وابسته است و این فرد فارغ از دیگر بیماریهایی که ممکن است درگیرش شود، اساساً درگیر وابستگی بیمارگونه است. به همین دلیل در مصرفکنندههای طولانیمدت شاهدیم که پس از مدتی آنها تأکید میکنند از مواد مخدر بیزارند، اما اعتراف میکنند که قادر به ترککردن نیستند. این جملهی «نمیتوانم ترک کنم» خود وابستگی بیمارگونه است.
مجرمدانستن معتاد راه درمان را میبندد و این برای جامعه نیز خطرناک است. ما برای کنترل این معضل باید تقاضا را کم کنیم و اگر در جامعه مواد مخدر وجود دارد، باید کاری کرد که کسی به سراغ آن نرود. مجرم کسی است که از اعتیاد دیگران به درآمد میرسد و در واقع مواد مخدر را به دست آنها میرساند.
تحت هیچ شرایطی نمیتوان یک فرد معتاد را مجرم دانست؟
زمینهی اعتیاد بیماری است، اما ما باید واقعیتها را هم بپذیریم که فرد معتاد برای جامعه فردی مثبت نیست و شرایطی که دارد، او را مستعد تبدیلشدن به مجرم کرده است. یک معتاد به دلیل وابستگی شدیدش به مواد مخدر اگر دسترسی به مواد نداشته باشد، میتواند اقدامات خطرناکی انجام دهد و حتی به دیگران آسیب بزند.
بنابراین فرد معتاد باید برای ترک اعتیاد اقدام کند و اگر از این کار سر باز بزند، میتواند مجرم تلقی شود؛ چراکه ادامهی این شرایط میتواند او را به فردی خطرناک تبدیل کند.
در اعتیاد شرایطی وجود دارد که به آن «محرومیت» میگوییم. زمانی که مواد مخدر مورد مصرف به فرد نمیرسد، این فرد در حالت محرومیت قرار دارد و در این حالت اگر امکان دسترسی به مواد فراهم نشود، ممکن است فرد حتی دست به جنایت بزند.
بنابراین بیماردانستن معتاد به معنای منزهدانستن او نیست، زمینهی اعتیاد بیماری است و معمولاً مدیریت کاذب مشکلات او را به این وضعیت کشانده است. فرد معتاد باید برای ترک مواد اقدام کند و این ترک مواد هم باید در شرایطی ویژه و اصولی باشد و او را مجرمدانستن کار اشتباهی است. معتاد در واقع به دلیل شرایطی که دارد در مسیر مجرمشدن قرار میگیرد و برای جلوگیری از این اتفاق باید درمان شود.
به لزوم ترک مواد مخدر اشاره کردید که باید اصولی باشد. درمان معتادان باید در چه شرایطی صورت بگیرد؟
برای اینکه ما اعتیاد را در جامعه کم کنیم، باید نگاه مجرمانهمان را کنار بگذاریم و معتاد را یک نیازمند درمانده بدانیم. باید زمینههایی را که منجر به اعتیاد میشود، پیش از هر چیز درمان کنیم.
ما به سلامت روان افراد جامعهمان توجهی نداریم. بیماریهای جسمی مشمول انواع بیمههای درمانی میشوند، اما هنوز در کشور ما غیر از برخی موارد خاص فرد نمیتواند برای استفاده از مشاورهی روانشناسی از دفترچهی بیمه استفاده کند. ما سلامت روان را تحت پوشش حمایتهای درمانی نیاوردهایم و برای این کار باید هرچه زودتراقدام شود.
مناطق محروم ما و حاشیهی کلانشهرها بیش از هر جای دیگر در خطر اعتیادند. ما برای این مناطق برنامهای نداریم و هر روز مشکل اعتیاد پررنگتر میشود و در این مورد فقر اقتصادی مهمترین عامل برای گرایش جوانان به اعتیاد است. سلامت روان، توجهکردن به مناطق محروم و رفع فقر اقتصادی اصلیترین راهها برای کمکردن معضل اعتیادند.
باید نگاه جامعه به افراد معتاد تغییر پیدا کند، معتاد پس از اینکه از بازپروری میآید، باید بتواند به شرایط عادی قبل از اعتیاد برگردد. متأسفانه او پس از درمان با مشکلاتی مثل بیکاری مواجه میشود؛ چراکه کسی حاضر نمیشود به او کار بدهد. از نظر من مسئلهی اصلی این است که معتاد را به ترک اعتیادش تشویق کنیم و از آن مهمتر این است که پس از اعتیاد معتاد نباید رها شود؛ چراکه این رهاشدن منجر به بازگشت دوبارهی او میشود. ترک روانی مسئلهی بسیار مهمی است. امروز با خوردن برخی داروها میتوان از بدن فرد سمزدایی کرد، اما او میتواند درگیر بیماری روانی باشد و لازم است ترک روانی هم صورت بگیرد. تا امروز اگر نگاه مجرمانه نبوده، فرق چندانی هم نداشته. ما فرد معتاد را به هر شکل که شده، به کمپهای ترک اعتیاد میبریم، پس از چند روز او مجبور به ترک میشود و بعد از ترک او را رها میکنیم و او دوباره برمیگردد؛ چراکه ترک روانی اتفاق نیفتاده و رفتار ما اصولی نبوده است.
***
لازم به ذکر است برای بررسی مسئلهی مجرمنبودن معتادان به سراغ تعدادی از روانشناسان و روانپزشکان رفتیم که حاضر به گفتگو در اینباره نشدند، اما آذرخش مکری (روانپزشک) در گفتگویی کوتاه گفت: «مجرم شناختهشدن معتاد پس از اینکه از ترک اعتیاد سر باز زد، مسئلهی تازهای نیست و سالیان سال است که فرد معتاد به این شکل مجرم شناخته میشود، اما جرم یا بیماریبودن اعتیاد مبحثی مفصل است که در یک گفتگوی کوتاه امکان پرداختن به آن وجود ندارد.»
همچنین روانپزشک دیگری که مایل به مطرحشدن نامش نبود نیز دربارهی این موضوع با تأکید بر اینکه معتاد تحت هر شرایطی بیمار است، گفت: «علاوه بر اینکه اساساً معتاد بیمار است، فرد پس از درگیرشدن با مواد مخدر با توجه به موادی که مصرف میکند، ممکن است دچار اختلال و بیماری تازهای شود و برخورد قهری با این فرد میتواند او را مجبور به پنهانکاری کند و در این شرایط هیچ راهی برای درمان باقی نمیماند. جرمانگاری اعتیاد برخوردی است که سالها پیش صورت میگرفت و چون این رویکرد نتیجهبخش نبود، عنوان مجرم از معتاد برداشته شد و به بیمار تغییر کرد.
23 ژوئن 2014 ۹