آخرین به روز رسانی چهارشنبه, نوامبر 22, 2023
22 آگوست 2020 Editor حقوق فرهنگی, متفرقه, مقالات ۰
تفریح کردن و حضور و مشارکت مردم در فعالیتهای مختلف فراغتی، فرهنگی و تفریحی یکی از راههای موثر در جهت بروز خلاقیت اعضای جامعه و تضمین سلامتی و نشاط آنها است تا به کمک آن از انزوا و رخوت جسم و روح رهایی پیدا کنند و چشمانداز بهتری را برای کشور و توسعهی آن در همهی زمینهها فراهم آورند. بنابراین در دنیای امروز تفریح به عنوان یکی از حقوق مسلم شهروندان در کشورهای مختلف به شمار میرود. پرداختن به تفریح و سرگرمی به عنوان حقی فرهنگی و اجتماعی شناخته میشود که دولتها وظیفه دارند امکانات و ملزومات آن را در اختیار شهروندان خود آن هم به طور کاملا عادلانه و برابر قرار دهند و مطابق آن فضاهایی را در مناطق مختلف متناسب با نیاز افراد ساکن آن، ایجاد کنند.
این در حالی است که در ایران به علت توسعهی نامتوازن به خصوص در زمینهی توسعهی فضا و اماکن اختصاصی، دسترسی افراد به فضاهای مورد نیاز به خصوص فضاهای تفریحی به صورت نابرابری گسترش یافته است. زمانی که ثروت و قدرت در بخشهایی از جامعه تمرکز یافته است به تبع آن توانایی افراد در پرداختن به تفریح و سرگرمی نیز در مناطق مختلف متفاوت خواهد بود. حتی شکل تفریح کردن و کیفیت آن نیز متفاوت است. خصوصا که دسترسی به منابع در مناطق مختلف تابعی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد ساکن در آن محلات است. بنابراین افرادی که در مناطق محروم و حاشیهی شهرها قرار دارند نمیتوانند به فضاهای با کیفیت و امکانات مناسب، آن طور که در مراکز شهرها وجود دارد دسترسی داشته باشند.
این در حالی است که اساسا در قوانین مدنی ایران چیزی به عنوان «تفریح» به رسمیت شناخته نشده و بیشتر بر امور جانبی آن همچون گردشگری، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی و نیز ورزش و تربیت بدنی اشاره شده است. اما در مورد خود کلمهی «تفریح» به معنای عام آن یعنی شکلی از سرگرمی، هیچگونه پیشبینی و تعریف دقیقی صورت نگرفته است. به همین خاطر طبیعی است که الزامات فراهم آوردن آن نیز همچنان ناشناخته باقی مانده باشد. بنابراین در هیچ کدام از برنامههای توسعه در کشور، چندان دربارهی مسئلهی تفریح مردم فکر و برنامهریزی نشده است و دولتها همواره آن را به برنامههای عمومیِ فرهنگی، آموزشی و گردشگری تنزل دادهاند.
جایگاه تفریح در برنامههای توسعه جهان
واضح است که مفهوم تفریح و سرگرمی، ارتباط مستقیم و رو در رویی با مفهوم شادی و شادکامی مردم و جامعه دارد. در هر جامعهی انسانی از گذشته تا الان، ملزومات ایجاد تفریح و سرگرمی مورد توجه مردم بوده است و در دنیای معاصر نیز بسیاری از دولتها در جهت تضمین سلامت جامعه و شادی شهروندان خود، این مقوله را در لیست طرحها و برنامههای خود برای رسیدن به توسعهی پایدار میگنجانند. چرا که سلامت جسمانی و روانی افراد جامعه به خصوص نیروی فعال آن، محرک اصلی آن جامعه به سوی رشد و توسعه است و به واسطهی همین نیروست که چرخهای پیشرفت و صنعت با سرعت بیشتری خواهد چرخید و امکانات بیشتر و پایدارتری را پیش روی مردم یک کشور قرار خواهد داد.
بر همین اساس، در منشور حقوق بشر سازمان ملل مسالهی به حق تفریح شهروندان به عنوان امری حیاتی اشاره شده است. مطابق با مادهی بیست و چهار این منشور هر شخصی حق استراحت، فراغت و تفریح دارد و به ویژه باید از محدودیت معقول ساعات کار و مرخصیها و تعطیلات ادواری با دریافت حقوق بهرهمند شود.
در ادامهی به رسمیت شناختن همین حق مسلم شهروندی، در ادبیات کشورهای مختلف، پرداختن به تفریح و سرگرمی به عنوان یکی از مهمترین و اساسیترین اصول زندگی سالم قلمداد شده است. مطابق با این سطح اهمیت در بعد جهانی، شاخصی تحت عنوان شاخص شادکامی نیز برای آن تعریف شده است.
از آن جایی که تفریح و سرگرمی با سطح شادی و نشاط شهروندان یک کشور در ارتباط است، میتوان شاخص شادکامی را به نوعی شاخص کیفیت زندگی یک جامعه نیز دانست. شاخص شادکامی، شاخصی است که تلاش میکند میزان شادکامی کشورها را بر اساس شش نماگر مورد سنجش قرار دهد. این شش نماگر عبارتند از:
• سرانه تولید ناخالص داخلی
• حمایت اجتماعی
• آزادی برای انتخاب زندگی
• فعالیتهای خیرخواهانه
• امید به زندگی سالم در بدو تولد
• ادراک فساد
لازم به یادآوری است که در ایران از چنین شاخصی برای سنجش کیفیت شادی و تفریح افراد جامعه استفاده نمیشود.
جایگاه تفریح در برنامه توسعه ایران
با این که موضوع تفریح در جهان از اهمیت بالا و چشمگیری برخوردار است، اما در متون برنامهریزی و توسعه در ایران این مورد چندان از جایگاه قابل توجهی برخوردار نبوده و تا حدودی میتوان گفت که مورد غفلت نیز واقع شده است. برای مثال میتوان به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این باره رجوع کرد. تنها در بند سوم اصل چهل و سوم قانون اساسی آمده است که «تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعت کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی، اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار را داشته باشد.»
این در حالی است که هیچ کدام از برنامههای پنج ساله توسعه در ایران، به موضوع تفریح و سرگرمی به طور خاص و مستقیم اشارهای نکردهاند و بیشتر توجه آنها به مقولهی گردشگری و تا حدودی اوقات فراغت بوده است.
در این برنامهها غالبا به همگانی کردن ورزش و گسترش فعالیتهای تربیت بدنی به خصوص در میان جوانان، پربار کردن اوقات فراغت دانشآموزان، ایجاد تسهیلات لازم برای گشتهای علمی، دینی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی و توسعهی فضاهای اردویی مناسب و کانونهای فرهنگی و تربیتی اشاره شده است.
بنابراین بسیاری از تفریحاتی که جوانان به عنوان تفریح میشناسند، همچون فضاهای رقص و بازی و … ، در ایران به رسمیت شناخته نمیشوند و منظور از تفریح تنها شامل همین اماکن و فضاهای فرهنگی است که تحت عنوان اصطلاحاتی چون فعالیتهای مثبت، سالم و اسلامی از آنها یاد میشود.
نابرابری در تخصیص منابع و امکانات
همان طور که پیشتر به ان اشاره شد میتوان گفت که در ایران تفریح و سرگرمی به شکل یک مفهوم یکپارچه وجود ندارد. با این وجود، ما میتوانیم به همان فضاهای جانبی تفریحی همچون تخصیص فضاها و اماکن تفریحی مثل انواع پارکها، سینماها، باشگاههای ورزشی و سایر فضاهای فرهنگی و تربیتی بپردازیم.
در شکل گیری فضاهای مختلف و تخصیص آن در نقاط مختلف کشور و حتی در سطح استانها و شهرها، در ایران یک نوع نابرابری شکل گرفته است که هر کدام به نوبهی خود موجب دامن زدن به طیف گستردهای از نابرابریها شده است. بسیاری از این نابرابریها ریشه در نابرابری اقتصادی دارند و از طرفی خود نیز موجب تشدید این نابرابریها میشوند.
از نظر تخصیص مکان و فراهم کردن درست فضاها خصوصا اماکن تفریحی، در ایران همواره یک عدم تعادل و توازنی در بین مناطق مختلف دیده شده است. در پی این تخصیص ناعادلانه، طبقات مختلف دسترسی متفاوتتری به فضاهای تفریحی دارند و در مواردی حتی تعریف آنها از یک نوع تفریح خاص با طبقه یا مناطق دیگر بسیار متفاوت است. این عدم تعادل ناشی از تمرکز شدید روی یک منطقهی مرکزی و بیتوجهی به مناطق دیگر بوده است که خود معلول سیاستهای رشد قطبی به شمار میآید. در واقع، مناطق مختلف در کشور، حتی در یک استان و حتی در یک شهر همچون تهران، دسترسی به امکانات فرهنگی به طور برابر نیست و حتی از نظر کیفی نیز با هم قابل مقایسه نیستند. در حقیقت شکلی از نابرابری طبقاتی باعث نابرابری در دسترسی افراد به تفریح بهتر شده است.
به عنوان مثال افراد ساکن در حاشیه شهرها نسبت به ساکنان مرکز شهر، در صورت وجود یک فضای مناسب، حتی توانایی مالی برای پرداختن به تفریح و سرگرمی را ندارند و خود به خود به تفریحات نازلتری کشیده میشوند.
توزیع نامتوازن تفریح و عدم توسعه پایدار
بدون شک یکی از ارکان مهم و اصلی توسعهی پایدار در یک کشور، جامع بودن و یکپارچگی آن است. وجود هر گونه نابرابری در تخصیص منابع و امکانات در میان شهروندان یک کشور منجر به تداوم نابرابری در سایر وجوه زندگی آنان میشود.
یکی از مهمترین موارد نابرابری همین نابرابری فضایی است. این مساله باعث شده است که روند توسعه یافتگی در داخل کشور و حتی در یک استان یکسان نباشد. وقتی که دسترسی افراد به فضاهای مورد نیاز از جمله فضاهای تفریح یک دست نباشد، عدهای در جامعه امکان رشد و ترقی را پیدا میکنند و در مقابل عدهای از آن باز میمانند. در پی این روند، نوعی بیعدالتی شکل میگیرد که برنامههای توسعهی پایدار را به عقب میراند.
توسعه در هر سطحی یک اتفاق جمعی است و همهی جنبهها به یکدیگر متصلاند. زمانی که بخشی از یک جامعه یا منطقه نتواند استعدادها و خلاقیتهای خود را بپروراند، این پسراندگی در آن منطقه عمیق و نهادینه خواهد شد. در نهایت این نهادینگی منجر به گسستی میشود که جامعه را به سوی دو دستگی بیشتر بین فرادستان و فرودستان دعوت میکند.
یکی از سیاستهای اجرایی مهم در زمینه کاهش نابرابری به خصوص در زمینهی تخصیص منابع و فضاها، توجه به برنامهریزی منطقهای و تمرکززدایی توسط دولتهاست. بی شک نابرابری در دسترسی به امکانات تفریحی به نابرابری اقتصادی و اجتماعی مربوط میشود و خود آن را تشدید میکند. زیرا مانع ایجاد فرصتهای شغلی مناسب در میان ساکنان مناطق محرومتر شده و در پی آن سطح فرهنگی و اجتماعی آنها را نیز عقب نگاه میدارد. در واقع تداوم نابرابری فضایی به نابرابریهای دیگر دامن میزند و جامعه را از قرار گرفتن در مسیر توسعهی پایدار باز میدارد.
23 ژوئن 2014 ۹