جنبش زنان در امریکا و سازمان ملی زنان / آیدا ابروفراخ
خط صلح- تلاش برای رسیدن به برابری حقوقی از اهداف مشترک بیشتر جنبشهای اجتماعی است. جنبشهای اجتماعی و یا مدنی چشم اندازی برای رسیدن به قدرت در نظام های سیاسی ندارند و اهداف آنها معطوف به ایجاد تغییر در روابط و به نوعی ایجاد اصلاح در روند فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک جامعه است. بررسی تاریخچهی مبارزات اجتماعی نشان از هدف مشترک این جنبشها در تمامی کشورهای جهان با وجود تفاوت هایی در شیوهی مبارزه دارد. با بررسی تاریخچهی جنبش زنان در کشورهای مختلف متوجه میشویم که حقوق بشر و مبارزه برای برابری حقوق زنان و مردان مبارزهای جهانی و انسانی است؛ مبارزهای که با توجه به گوناگونی آن هدف مشترکی را دنبال میکند. جنبش زنان در امریکا نمونهای از مبارزات است که برخی از جنبههای مبارزاتی آن میتواند سرمشقی باشد برای فعالین جنبش زنان در سایر کشورها.
تلاش برای دستیابی به حقوق برابر برای زنان که با عنوان “جنبش زنان” و یا “فمنیسم” شناخته میشود، در قرن نوزده و بیست در امریکا شکل گرفت و به اوج خود رسید.
با نگاه به تاریخچهی جنبش زنان در امریکا، آغاز فعالیت زنان برای رفع تبعیض در زمینههای حقوقی و اجتماعی از دل دیگر جنبشهای اجتماعی از جمله “جنبش لغو بردگی” و “جنبش منع مشروبات الکی” سر برآورد. جنبشهایی که زنان به صورت گسترده در آن فعال بودند، اما به دلیل موقعیت نابرابر خود درون این جنبشها در وضعیتی تناقض آمیز قرار گرفته بودند و همین امر بنیان شکلگیری هویت جمعی برای آنها میشد.
شاید اولین جرقه برای سازماندهی مستقل زنان را بتوان کنفرانس ضد بردهداری در لندن در سال 1840 دانست، که زنان اجازهی حضور در صحن جلسات را نیافتند و در نهایت در ژوئیهی 1848 با انتشار اطلاعیهی تشکیل گردهمایی زنان در سنکافالز که یکی از نخستین گردهماییهای زنان بر اساس منافع آنها بود، تشکیل شد. در این گردهمایی بر ستم دیدگی تاریخی زنان و لزوم برخورداری از حقوق برابر با مردان در عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره تاکید شد. بعد از گردهمایی سنکافالز، گردهماییهای متعددی در جهت تاکید بر حقوق زنان تشکیل شد و عدهای به این نتیجه رسیدند که زنان باید وارد سیاست بشوند و به کنگره بروند.
با شروع جنگ داخلی میان ایالت شمالی و جنوبی امریکا، فعالیت اجتماعی زنان به بالاترین میزان خود رسید و همینطور “انجمن مرکزی زنان برای امداد” که ریاست آن را یک زن به عهده داشت، تشکیل دادند.
شاید بتوان چشمگیرترین بخش از تاریخ مبارزات زنان در موج اول فمنیسم (موج اول جنبش زنان) در امریکا را جنبش دستیابی زنان بر حق رای دانست. در این دوران دو سازمان جداگانه در حمایت از حقوق زنان با راهبردهای کم و بیش متفاوت تشکیل شدند: 1- انجمن امریکایی حق رای زنان 2- انجمن ملی حق رای زنان، که در سال 1890 این دو انجمن با هدف اصلی کسب حق رای با یکدیگر ادغام شدند و بعد از سالها مبارزه، سرانجام در سال 1920 اصلاحیهی قانون اساسی در مورد حق رای زنان در تمامی ایالات به تصویب رسید. بعد از دستیابی به حق رای، جنبش زنان مدتی را در رکود سپری کرد تا اینکه بعد از نزدیک به چهل سال، در سال 1960 این جنبش شکل جدیدی از مبارزات خود را آغاز کرد که با آغاز موج دوم فمینیسم در امریکا همراه است.
“سازمان ملی زنان” یا “NOW” نخستین، بزرگترین و شناخته شدهترین سازمان زنان بود که در سال 1966 در امریکا تشکیل شد. این سازمان معمولاً به عنوان نمایندهی اصلی جناح لیبرال موج دوم فمینیسم شناخته میشود. در اصل این سازمان از سه جریان تشکیل شده بود: زنان عضو کمیسیونهای ایالتی و فدرال در مورد منزلت زنان، زنانی که به رهبری بتی فریدن وضع موجود زنان را زیر سوال برده و خواهان آن بودند که سازمان در چارچوب این برداشت تشکیل شود و طرفداران زنان در کمیسیون فرصت شغلی برابر و به ویژه مارتا گریفیتس نمایندهی مجلس که از اجرای مادهی مربوط به برابری جنسی در قانون حقوق مدنی دفاع میکرد.
این سازمان در اواسط سال 1966 توسط گروهی از زنان از جمله بتی فریدن و موری پائولی تشکیل شد. در اواخر سال 1966 بتی فریدن به عنوان رئیس این سازمان و کی کلرنباخ به عنوان رئیس هیات مدیره انتخاب شدند.
بتی فریدن (1966 تا 1970)، آیلین هرناندز (1970 تا 1971)، ویلما اسکات (1971 تا 1974)، کارن دکرو (1974 تا 1977)، الینر اسمیل (1977 تا 1982 و 1985 تا 1987)، جودی گلداسمیث (1982 تا 1985)، مولی یرد (1987 تا 1991)، پترسیا ایرلند (1991 تا 2001) و کیم گندی (2001 تا 2009) رهبران سازمان ملی برای زنان بین سالهای 1966 تا 2009 بودهاند.
این سازمان در سال آغازین فعالیت خود هف هدف را دنبال میکرد: فرصت برابر برای اشتغال، حقوق سیاسی و قانونی، آموزش و تحصیل، زنان در فقر، بررسی تصاویر مربوز به زنان در کتابهای درسی و مجلات و غیره، و زنان و مذهب.
زنان در این سازمان در حوزههای وسیع دیگری از جمله حمایت از زنان در پروندههای حقوقی، رایزنی کردن در مسائل مربوط به تبعیض علیه زنان، مسائل مربوط به باروری و حق سقط جنین، ایجاد مراکز نگهداری از کودکان و مانند آنها فعال بودند.
برخی از اعضای سازمان ملی زنان، گروههای حقوقی کوچکتری را تشکیل میدادند که فعالیتهایی خاص و مشخص داشتند. صندوق دفاع حقوقی زنان در واشینگتن، موسسهی ائتلاف زنان در نیویورک، فرصتهایی برای زنان در واشنگتن دی.سی، گروه لابی زنان، زنان متحد و غیره.
زنان از طرق مختلف به این سازمان و دیگر گروههای فمینیسم لیبرال میپیوستند اما این زنان به مغهوم خاص فمینیست نبودند و فقط با آگاهی از تبعیضهای موجود در نقشهای اجتماعی خود میخواستند از طریق پیوستن به جنبش، راهی برای حل این تعارضات بیابند. با توجه به اینکه جناح لیبرال اساساً به دنبال اصلاح نظام اجتماعی و فرهنگی از طریق فعالیت در درون نظام به ویژه از طریق ایجاد تغییرات حقوقی و یا عملی است، بیشتر فعالیتهای آنها در درون نهادها و یا اعمال فشار بر نهادها از بیرون بود. شاید بتوان فعالیت این سازمان اصلاح طلب را به شکل زیر عنوان کرد:
1- اعمال نفوذ و فشار بر نهادهای دولتی و موسسات خصوصی
2- پیگیری حقوقی و قضایی
3- برگزاری تظاهرات، گردهمایی و کنفرانس
همینطور در سال 1971 به کمک بتی فریدن در واشنگتن “انجمن سیاسی ملی زنان” تاسیس شد. این انجمن مهمترین سازمان سیاسی زنان است و علاوه بر زنان دموکرات و جمهوری خواه، زنان غیر حزبی و حتی مخالف حزب گرایی را شامل میشود. هدف اصلی آن، ایجاد اتحاد میان زنان در جهت افزایش مشارکت آنان در حوزههای مختلف حیات سیاسی به منظور شکل دادن به یک مرکز جدید قدرت سیاسی در جامعهی امریکاست.
امروزه علاوه بر تاکید بر خواستههای سنتی که برخی از آنها با گذشت زمان دفع شدهاند، این سازمان با عضوگیری، اطلاع رسانی دربارهی موضوعاتی از جمله بدن زنان و برگزاری کنفرانسها به حیات مبارزاتی خود ادامه میدهد. با مراجعه به سایت اطلاع رسانی این سازمان میتوان از نحوهی عملکرد این سازمان و یا تاریخ و محتوای کنفرانسها بیشتر آشنا شد.
آیدا ابروفراخ
فعال حقوق زنان
منابع
1- مشیرزاده، حمیرا، از جنبش تا نظریههای اجتماعی، تاریخ دو قرن فمنیسم، نشر شیرزاه، چاپ اول، تهران 1388
2- سایت سازمان ملی زنان (now.org)
برچسب ها