آخرین به روز رسانی دوشنبه, می 22, 2023
20 مارس 2014 admin دستهبندی نشده ۱
بی رحمی در روش های صنعتی پرورش حیوانات در صنعت گوشت، لبنیات، تخم مرغ و پوست، یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث انسان امروز است. مطالعات و گزارش های زیادی در این باره وجود دارند که به واسطه ی قدرت و تسلط صنایع بر مراکز دولتی قانون گذاری، نتوانسته اند تاثیر لازم را بر بهتر شدن استانداردها و نحوه ی کار این مراکز و کنترل رفتار این صنعت با حیوانات داشته باشند.
کشاورزی کارخانه ای (صنعتی)
روزهای مزارع کوچک به سر آمده اند. مزرعه ها، به کارخانه های عظیمی تبدیل شده اند که تنها در مقابل سهام داران مسئول هستند و تنها بر مبنای به دست آوردن حداکثر سود ممکن کار می کنند. در این مزارع مانند کالا، اشیا یا ماشین آلات با حیوانات رفتار می شود. بسیاری از این مزارع توسط کورپوریشن ها و بسیاری هم چنان توسط خانوداه های بزرگ مزرعه داران اداره می شوند؛ اما در تمام آن ها نحوه ی رفتار با حیوانات در “واحدهای تولیدی” مشابه است.
بی رحمی با حیوانات از موضوعات اساسی
دانستن راجع به آن چه توسط انسان امروز بر حیوانات می رود، از اهمیت زیادی برخوردار است. در این راستا ما ترجمه ی بخشی از یکی از مطالب مربوط به روش پرورش گاو، مرغ و بوقلمون را در این شماره برای شما آورده ایم و بر آن هستیم که در آینده مسائل مربوط به پرورش سایر حیوانات نظیر ماهی، جگر اردک، گوشت گوساله، تخم مرغ، خوک و تهیه ی لبنیات را در اختیار خوانندگان قرار دهیم.
در مزرعه داری کارخانه ای، به هر مرغ فضایی کمتر از نیم فوت مربع و به هر بوقلمون کمتر از سه فوت مربع داده می شود. به محض این که مرغ ها و بوقلمون ها سر از تخم بیرون می آورند، نوک شان بریده می شوند تا از حمله کردن آن ها به یکدیگر – به واسطه ی جای بسیار تنگ و دور از طبیعت- جلوگیری شود. برای این کار از داروی بی حسی یا مسکن استفاده نمی شود و این عمل که “نوک-چیدن” نامیده می شود، مانند این است که انتهای انگشتان یا دهان یک انسان بریده شود. با این کار پرنده ی بینوا، از یکی از مهم ترین حواس چندگانه محروم می شود.
مرغ نوک چیده، نمی تواند محیط را به خوبی جستجو کند و یا پرهای خودش و دیگر مرغ ها را تمیز کند. عمل نوک چینی، هم چنین باعث دردهای دائم و مقطعی در نوک و سر و صورت این پرندگان می شود. اخیراً عمل نوک چینی برای “مرغ های پختنی”، که برای گوشت پرورش داده می شوند، کمتر به کار می رود؛ چرا که این مرغ ها در ۴۵ روز به کشتارگاه فرستاده می شوند و جوان تر از آن هستند که درکی از روابط اجتماعی داشته باشند. این عمل عموماً برای مرغ های تخم گذار به کار می رود.
نوک چینی تنها نوع قطع عضو برای بوقلمون ها نیست. در یک روزگی سرپنجه هایشان را با یک تیغ ۵ اینچی جراحی می برند. غبغب رنگی که زیر نوک بوقلمون ها آویزان است هم، با قیچی بریده می شود و مانند نوک چینی تمام این اعمال بدون استفاده از بی حس کننده ها و یا مسکن انجام می شوند و منجر به دردهای مقطعی -در وقت نقص عضو- و طولانی مدت می شوند.
رشد
در مزارع کارخانه ای، مرغ و بوقلمون هر دو تحت مهندسی-ژنتیکی قرار گرفته اند و هم چنین از انواع آنتی بیوتیک اشباع شده اند و در نتیجه از همیشه سریع تر رشد می کنند. در دهه ی ۶۰ میلادی یک بوقلمون ظرف مدت ۳۲ هفته به سن کشتن می رسید، ولی امروز ۱۳ تا ۱۶ هفته برای این منظور کافی است. در دهه ی ۵۰ میلادی یک مرغ ظرف ۸۴ روز به وزن ۵ پوند می رسید، اما امروز برای آن فقط ۴۵ روز کافی است؛ یعنی این حیوانات پیش از این که آن قدر بزرگ شوند که بتوانند قُدقُد کنند، می میرند.
مرغ های پختنی، آن قدر زود رشد می کنند که قلب و ریه های آن ها نمی تواند به اندازه ی کافی رشد کند و باعث می شود که با ایست قلبی، جان خود را از دست بدهند. از نظر اقتصادی سودبخش تر آن است که مرغ ها حتی به قیمت بالا رفتن مرگ و میرشان، سریع تر رشد کنند.
در ترکیب بوقلمون ها طوری دست برده شده است که، سینه هایشان آن قدر بزرگ می شود که حتی نمی توانند جفت گیری کنند و برای تولید آن ها از روش های تلقیح مصنوعی استفاده می شود. مرغ های نَر که برای جوجه کشی استفاده می شوند، در تاریکی نگهداری می شوند و در تمام طول عمرشان اسپرم شان را از آن ها خارج می کنند؛ در حالی که بوقلمون های ماده را یک یا دوبار در هفته بر روی زمین خوابانده با فورسپس های فلزی پاهایشان را باز می کنند و کارگران به تعجیل و ظرف ۲ ساعت، به عمل تلقیح مصنوعی ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ بوقلمون می پردازند.
همانند مرغ ها، بوقلمون ها هم با سرعت بیش تری و تا وزن بالایی رشد می کنند، به صورتی که استخوان های آن ها نمی تواند با آن سرعت رشد کند و باعث می شود پاهای لاغرشان نتواند وزن آن ها را تحمل کند و به زیر دست و پا می افتند و آسیب می بینند یا جان خود را از دست می دهند.
حمل و نقل
در کانادا مرغ ها و بوقلمون ها قانوناً می توانند برای ۳۶ ساعت بدون آب و غذا و استراحت به نقاط دیگر تا فواصل نامحدود حمل شوند و این استاندارد در حد بدترین استانداردهای موجود در کشورهای صنعتی است. مرغ ها در قفس های باز حمل و نقل می شوند و به دلیل شرایط آب و هوایی، مرگ و میر آن ها بسیار بالاست. شرایط حمل و نقل آن قدر نامناسب است که، در سال دو میلیون مرغ پختنی و ۲۰ هزار بوقلمون در طول مدت حمل نقل می میرند و بی جان به کشتارگاه ها تحویل داده می شوند و ۸ میلیون مرغ و ۲۰۰ هزار بوقلمون هم طوری در طول حمل و نقل آسیب می بینند که برای مصرف انسان نامناسب نشخیص داده می شوند.
با مرغ های زنده مانده در کشتارگاه به بدترین وجهی رفتار می شود. آن ها را با جرثقیل های کوچک بر روی تسمه های نقاله می ریزند و با در نظر گرفتن این که هزاران پرنده در هر ساعت این مسیر را طی می کنند، صاحبان کشتارگاه ها وقت خود را برای مرغ هایی که بر روی زمین می ریزند، تلف نمی کنند.
برای کشتنشان آن ها را از پاهایشان از یک ریل متحرک آویزان کرده و از میان یک تانک آب که در آن جریان الکتریکی برقرار است، با وارد کردن شوک –برای این که بی حرکت شوند- عبور می دهند. در عمل برای جلوگیری از آسیب احتمالی جنازه ی مرغ، معمولاً بردن آن ها را پایین تر از آن چه لازم است تا پرنده را بیهوش کند، قرار می دهند. مرغ ها از این مرحله عبور می کنند تا گلویشان با تیغه های مکانیکی یا توسط کارگران بریده شود. معمولاً مرغ ها پرپر زنان به صورت نامناسب و ناکافی جراحت بر می دارند و در نتیجه در حالی که زنده هستند، زنده زنده به داخل دیگ های آب جوش پرتاب می شوند. تعداد این مرغ ها یکی در هر بیست مرغ برآورد می شود و این اتفاق آن قدر معمول است که در این صنعت برای آن ها نامی هم انتخاب شده است: “سرخ پوست”
در یک استشهاد رسمی امضا شده در سال ۲۰۰۳، یک سرکارگر سابق می نویسد: مرغ هایی که زنده زنده در آب جوش می افتند، بال بال می زنند، جیغ می کشند و چشم هایشان از کاسه بیرون می زند و به واسطه ی تقلای زیاد، معمولاً با استخوان های شکسته و با بدن از شکل افتاده و با قطعات گمشده از این مرحله بیرون می آیند.
یک گاو گوشتی به صورت میانگین بین چند ماه تا یک سال زندگی می کند و در این مدت هچ گونه خدمات درمانی برای آن ها فراهم نمی شود و بسیاری بیمار شده و می میرند. شایع ترین بیماری گله های گاو، “سرطان چشم” به شمار می رود که دلیل آن رشد نوعی سرطان بدخیم در چشم گاو است که صورت آن ها را نابود می کند.
قطع عضو
گاوها امروز هم مانند گذشته با استفاده از آهن داغ علامت گذاری می شوند. یک سایت دولت ایالتی در این باره می نویسد: “نازک قلب نباشید”! داغ کردن با آهن باید آن قدر عمیق باشد تا موها و سطح بیرونی پوست را بسوزاند. بریدن غبغب گاوها هم معمولاً برای مارک زدن بر روی گاوها استفاده می شود.
در کانادا گاوها بایستی با برچسب هایی در گوششان شناسایی شوند که برای این کار، گوششان را از وسط سوراخ می کنند.
گاوها معمولاً اخته می شوند. برای این کار، بیضه های گاوهای نر را می برند، له می کنند، سوراخ می کنند، یا با یک بند لاستیکی می بندند تا جریان خون به آن ها قطع شود. شاخ ها هم بریده می شوند. شاخ های در حال جوانه زدن گاوهای نر جوان را از ریشه می کنند یا با وسایل الکتریکی می سوزانند. شاخ های گاوهای بالغ را از ته باید ببرند تا دوباره رشد نکند یا اره می کنند و در نتیجه، گاوها به واسطه ی زخم آن به شدت خونریزی می کنند.
هورمون ها
هورمون های رشد با این که توسط اتحادیه ی اروچا ممنوع هستند، اما در کانادا در پرورش گوشت هم چنان قانونی هستند و به کار می روند. ۶ هورمون در حال حاضر به این منظور به کار می روند. پروجسترون، تستسترون، استرادیول ۱۷-بتا سه هورمون طبیعی هستند. به این موارد سه هورمون مصنوعی دیگر را هم اضافه کنید. این هورمون ها معمولاً از طریق غذا و یا از طریق القا در زیر پوست –معمولا از پشت گوش-، به گاو داده می شوند.
حمل و نقل و کشتار
سه ماه پیش از کشتار، گاوها را از محل نگهداری، به فضاهای تغذیه می آورند که در آن ها به صورت غیر طبیعی و در فضاهای پر ازدحام و گردگرفته و مملو از کود کشاورزی فربه می شوند. گله های گاو در طول زندگی خود در کانادا بارها و گاه تا هزاران مایل جابه جا می شوند. در کانادا حمل و نقل گاوها تا ۵۲ ساعت بدون غذا و آب و استراحت و تا مسافت های نامحدود، قانونی است و این در رده ی بدترین استانداردها در کشورهای صنعتی است. روش های حمل و نقل که در آن ها حیوانات در آب و هواهای مختلف به بدترین وجهی جابه جا می شوند، باعث مرگ و میر آن ها می شوند. “تب حمل و نقل” در سال یک بیلیون دلار برای صنعت گاوداری هزینه دارد.
در ورود به کشتارگاه، گاوها قرار است با یک ضربه ی مکانیکی به سر بی جان شوند، ولی با توجه به این که ۲۵۰ گاو در ساعت باید از خط تولید عبور کنند، این عمل معمولاً به صورت درست انجام نمی گیرد و گاوها زنده، تقلا می کنند. آن ها زنده هستند، مژه می زنند، صدا می کنند و با چشم های باز به اطراف نگاه می کنند. آن ها زنده و هوشیار به اره ها می رسند. بعضی ها تا مرحله ی قطع دم، پاره کردن شکم و حتی تا مرحله ی آویزان شدن زنده می مانند؛ بسیاری از گاوها قطعه قطعه می میرند.
23 ژوئن 2014 ۹
5 ماهپیش
فقط میشود گفت لعنت به انسان
من مطمینم بزودی طبیعت انتقام سختی از این موجود دوپا که باعث اینهمه رنج و نابودی برای دیگر موجودات و محیط زیست دنیا شده خواهد گرفت